تبعيد دسته جمعي علماي بزرگ شيعه از عتبات عالياتِ عراق به ايران (1302 ق)
پس از پايان جنگ جهاني اول و تسلط انگلستان بر امور كشور عراق، علماي نجف طي فتواهايي، حضور آنان را محكوم كرده و عليه انتخابات فرمايشي عراق كه تحت نظر انگليس بود، احكامي صادر كردند. اين عمل آنان با خشم مقامات انگليسي مواجه شد از اينرو با اصرار استعمارگران، حاكمان عراق دستور تبعيد علماي بين النهرين به ايران را صادر كردند. آيات عظام سيد ابوالحسن اصفهاني، ميرزا حسين ناييني، و سي تن ديگر از بزرگان ديني، از جمله علماي تبعيد شده بودند. دولت ايران به محض اطلاع از اين موضوع، فوراً دست به اقدام زد و ساير ماموران دولتي موظف شدند ازعلما به وضع شايستهاي استقبال و تجليل نمايند و آنچه لازمه احترام و بزرگداشت است درباره آنان اجرا كنند. اين تبعيد، واكنش شديد علماي ايران را دربرداشت و تجمعات اعتراضآميزي در تهران و شهرستانها بر پا گرديد. پس از مدتي علماي تبعيدي وارد قم شده و مورد استقبال گرم مردم و روحانيون قرار گرفتند. دولت ايران به اين هتك حرمت نسبت به فقها اعتراض كرد و از دولت عراق خواست به هر نحو ممكن، از آنان اعاده حيثيت شود. درنتيجه، حكومت عراق، نمايندگان ويژهاي را به تهران فرستاد تا درباره بازگشت آقايان مراجع مذاكره كنند وقرار شد هركدام كه مايل بودند بدون قيد و شرط به عراق برگردند. سرانجام اين بازگشت به وضع آبرومندي انجام گرفت.
امضاي عهدنامه بين ايران و عراق در مورد اختلافات مرزي دو كشور، تحت فشار انگلستان (1316 ش)
اختلافات مرزي درباره اروندرود از سالها قبل مورد منازعه دو كشور ايران و عراق بود. از اين رو در سال 1311 ش با سفر مقامات بلند پايه عراق به ايران، قرار بر رفع اين اختلافات گرديد ولي با كارشكنيهاي پنهان استعمار بريتانيا اين مذاكرات به نتيجه مطلوب دست نيافت. در اين حال، عراق در سال 1313 ش رسماً به جامعه ملل شكايت كرد و ايران را به ناديده انگاشتن تعهدات مرزي متهم نمود. اين شكايت، اختلافات دو كشور را افزايش داد و اين مسأله براي نخستين بار به ارگانهاي بينالمللي كشيده شد. در همين اوضاع كه جو تشنج بالا گرفته بود، وزير خارجه عراق در سال 1314 براي مذاكرات پيرامون حل اختلافات مرزي وارد تهران شد و اعلام كرد كه آمادهاند تا مرز رسمي دو كشور را به رسميت بشناسند. ايرانيها نيز كه تحت فشار مستقيم و غير مستقيم دولتمردان انگليسي براي رفع اختلافات خود با عراق و تشكيل يك جبهه مشترك براي جلوگيري از نفوذ شوروي به خاورميانه قرار گرفته بودند به ناچار با اين درخواست موافقت كردند. در نتيجه، عراق شكايت خود را رسماً از جامعه ملل پس گرفت. سرانجام در تاريخ 13 تيرماه 1316 ش (4 ژوئيه 1937 م) عهدنامهاي ميان ايران و عراق زير فشار و نفوذ انگلستان به امضا رسيد كه درجهت منافع انگلستان در منطقه بود. اين عهدنامه در اسفند آن سال در مجالس دو كشور تصويب و در سيام خرداد سال 1317، اسناد آن در بغداد ميان وزراي خارجه دو كشور مبادله شد. مدتي پس از امضاي اين عهدنامه، باز هم اختلافات دو كشور ادامه يافت تا اينكه در حدود چهل سال بعد نيز قرارداد 1353 ش برابر با 1975 الجزاير بين دو طرف به امضا رسيد.
درگذشت استاد "محمدمعين" اديب برجسته معاصر (1350 ش)
دكترمحمد معين در سال 1297 ش در شهر رشت و در خانوادهاي روحاني به دنيا آمد. به هنگام طفوليتِ، نخست مادر و پس از 5 روز پدر را از دست داد و از آن پس، پدربزرگش به تربيت وي همت گماشت. وي پس از اخذ ديپلم، ليسانس ادبيات و فلسفه و علوم تربيتي را از دارالفنون گرفت و به وسيله آموزش مكاتبهاي، از آموزشگاه روانشناسي بروكسل (بلژيك) خطشناسي، قيافهشناسي و مغزشناسي را فرا گرفت. اين اديب سرشناس اولين فرد داراي درجه دكتراي ادبيات فارسي در ايران است. در سال 1336 كه سازمان لغتنامه دهخدا به دانشكده ادبيات دانشگاه تهران انتقال يافت، طبق اساسنامه شوراي دانشگاه، رياست آن سازمان به عهده دكتر معين محول گرديد. از اين استاد بزرگ ادب فارسي تاليفات متعددي بر جاي مانده كه فرهنگ لغت و اعلام معين، مشهورترين آنهاست. وي علاوه بر اخذ نشانهاي متعدد علمي در داخل كشور، در پائيز 1340 ش نيز از طرف دولت فرانسه، نشان عالي هنر و ادب را دريافت كرد. دكتر معين در نهم آذر 1345 ش در دفتر گروه زبان و ادبيات فارسي دچار بيهوشي موقت شد و در بيمارستان بستري گرديد. بر اثر همين عارضه وي به حالت اغماء افتاد و در مرداد 1346 با همان حال جهت معالجه به كانادا اعزام شد. معالجات سودي نبخشيد و سرانجام پس از حدود 5 سال كه در اغما بود در 13 تيرماه 1350 در 53 سالگي به رحمت ايزدي پيوست.
درگذشت "ابن سيرين بصری" خوابگزار معروف مسلمان(110 ق)
ابوبكر محمد بن سيرين بصري، فقيه و راوي حديث بود كه از تابعين، احاديث فراواني را نقل كرده است. وي در سال 31 يا 33 هجري قمري به دنيا آمد. در ابتدا شغل بزّاري داشت و بسيار زيباو با جمال بود. روزي زني وي را به بهانهي خريد اجناس بزازي، به خانهي خود برد و او را به گناه فرا خواند و به او گفت: در صورتي كه خواستهام را برآورده نسازي، آبرويت را ميبرم. ابنسيرين براي آنكه حِسِّ تَنَفُّر و انزجار را در زن برانگيزد خود را به نجاست آلوده ميكند وبه اين ترتيب خود را از گناه ميرهاند. ميگويند در نتيجهي آن تقوي، وي به علم تعبيرخواب آگاه گرديد، بهحدي كه او را "تاليِ يوسف صديق" ميشمارند. همهي تعبيرات او، از ذوق سليم و فكر ثاقب بود و حوادث رؤيايى را با آيات قرآني و احاديث نبوي و يا حقايق خارجي تطبيق مينمود. ابنسيرين براي احاديث پيامبر اسلام(ص) اهميت بسياري قائل بود و در حفظ و نقل حديث، دقيق و محتاط بود و همين دقت نظر او موجب شد تا مؤلفان برجسته، روايتهايش را قابل استناد بدانند. ابن سيرين در زمان حيات خود، محضر 30 نفر از اصحاب پيامبر را درك كرد و كتب و نسخههاي خطي گوناگوني رابه زبانهاي مختلف از خود بر جاي گذاشت. ويژگيهايى چون رعايت جانب احتياط در مسايل شرعي، يك روز در ميان روزه گرفتن، شب زندهداري، بردباري، نرمخويى، پرهيز از بحث و جَدَل، اعتراف به لغزشهاي خويش و اميدواري فراوان به رحمت الهي، از ابن سيرين چهرهاي چونان زاهدان و پارسايان بزرگ ساخته است و همين امر موجب شده تا برخي از كساني كه در زمينهي سير و سلوك كتابهاي مهم نگاشتهاند، در وي به گونهي الگوي پرهيزگاري و پارسايي بنگرند.
تولد "جوزف گاريبالْدي" ميهنپرست و آزاديخواه معروف ايتاليايي (1882م)
جوزف گاريبالدي ميهنپرست شهير و سياستمدار ايتاليايى در 4 جولای سال 1807م در اين كشور به دنيا آمد. وي پس از آن كه در جواني وارد ارتش شد، در سال 1834م به جنبش سوسياليستي ايتالياي جوان گرويد و پس از مدتي به خاطر افكار انقلابيش محكوم به مرگ گرديد. در نتيجه به امريكاي جنوبي گريخت و در آنجا در دو جنگ داخلي شركت جست. در اوايل قرن نوزدهم، ايتاليا در گذر تهاجمات ناپلئون، مورد نزاع فرانسه بود و پس از ناپلئون نيز بخشهايى از اين كشور جدا شد. در سال 1860م هنگامي كه مليگرايان ايتاليايى به متحد كردن ايالات و حكومتهاي كوچك شمال ايتاليا سرگرم بودند، گاريبالدي كه شخصي وطنپرست پرشور بود، بر آن شد تا خوي ماجراجويانه و تهوّر خويش را در راه وحدت ايتاليا به كار اندازد. از اين رو براي اين كه زودتر به هدفش نائل گردد، عقيده جمهوري خواهي را فداي وحدت مملكت خود ساخت و با تمام قوا به نفع ويكتور امانوئل، حاكم يكي از مناطق ايتاليا به نبرد پرداخت. در اين زمان، گاريبالدي در رأس جنگجويان سرخ جامهاي كه آنها را هزار قهرمان ميخواندند عازم جنوب ايتاليا شد و پس از سه ماه نبرد، جزيره سيسيل را گشود. وي پس از ورود به جزيره و فتح شهر ناپْلْ در اين منطقه، ويكتور امانوئل را پادشاه كلّ ايتاليا اعلام كرد. گاريبالدي بعدها تلاش نمود تا رم را نيز تصرف كند كه در اين كار موفق نشد. گاريبالدي از آن پس تا آخر عمر به نگارش كتاب با عنوان "به خاطر ملتهاي ستمديده" مشغول شد و داراي نقش مهم سياسي نبود. گاريبالدي سرانجام در 2ژوئن سال 1882م در 75 سالگي درگذشت.