رحلت مرزبان حريم تشيع، علامه شيخ "عبدالحسين اميني" صاحب كتاب "الغدير" (1349ش)
علامه شيخ عبدالحسين اميني در سال 1281ش (1320ق) در تبريز زاده شد. پس از فراگيري مقدمات علوم حوزوي در تبريز، راهي نجف اشرف شد و از محضر آيات عظام سيدابوتراب خوانساري و سيدمحمد فيروزآبادي فيض برد. ايشان در دوران جواني به كسب درجه اجتهاد نائل آمد و اين اجازه با تأييد و دستخط مراجع بزرگوار و آيات عظام سيدابوالحسن اصفهاني، ميرزاي ناييني، حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي و شيخ محمدحسين كمپاني اصفهاني همراه بود. وي پس از تكميل تحصيلات، به تأليف كتاب روي آورد و در ابتدا كتاب شهداءالفضيله، شرح حالي از 130 تن از علماي دين را به رشته تحرير در آورد و پس از آن خود را براي نگارش كتاب عظيم الغدير مهيا ساخت. اين كتاب بزرگترين و ارزشمندترين اثر علامه اميني است. ايشان بيشتر اوقات خود را صرف تحقيق و نگارش اين كتاب گرانسنگ نمود و خود آن بزرگوار در اينباره ميگويد: "هرگاه پشت ميز مينشستم كه الغدير را بنويسم مثل اينكه حضرت علي(ع) را در كنار ميز ميديدم كه مطالب را به من ديكته ميفرمود". علامه اميني براي يافتن مدارك معتبر درباره حديث غدير و ساير مطالب مربوط به اهلبيت(ع)، بارها به كشورهاي مختلف سفر كرد و دههزار كتاب را مطالعه نمود. اين عالمِ محقق همچنين كتابخانهاي با 42 هزار كتاب در نجف اشرف با نام كتابخانه اميرالمؤمنين(ع) تاسيس كرد و به همراه جمعي از ياران و با نسخهبرداري از كتب ناياب و منحصر به فردِ اسلامي، گنجينه نفيسي از آثار مذهبي را جمعآوري نمود. سرانجام علامه اميني، اين عالم رباني و رضواني در دوازدهم تيرماه 1349 ش برابر با 28 ربيعالثاني 1390 ق در هفتاد سالگي بدرود حيات گفت و در كتابخانهاش به خاك سپرده شد.
قتل "ميرزاده عشقي" شاعر و روزنامهن گار آزادی خواه (1303 ش)
محمدرضا كردستاني معروف به ميرزاده عشقي در سال 1272 ش درهمدان به دنيا آمد و در زادگاه خود به آموختن ادب و شعر پرداخت. ذوق و احساسات ادبي او آميخته با احساسات وطنپرستي، آزادي خواهي و اصلاحطلبي بود و در اين راه جسارت، از خود گذشتگي و بيباكي فراواني نشان داد. عشقي در دوران جنگ جهاني اول، به كشور عثماني رفت و در مدرسه دارالفنون آنجا تحصيل كرد. او هنگام رياست وزرايي وثوق الدوله، با قرارداد 1919 مخالفت كرد و مدتي زنداني شد. وي سپس درتهران، روزنامه قرن بيستم را كه حاوي مقالات و اشعار تندِ ضد هيئت حاكمه بود انتشار داد. عشقي در شماره اول اين روزنامه، كاريكاتورها، اشعار و مقالات تندي مبني بر هزل جمهوري و جمهوري خواهان اختصاص داد كه بلافاصله از طرف شهرباني، شمارههاي آن، جمع و سانسور شد و خود ميرزاده هم ظاهراً به سبب همين مقالات، در 12 تير 1303 ش به دست دو ناشناس در 31 سالگي كشته شد و جسدش را در ابنبابويه در ري به خاك سپردند. ميرزاده عشقي با آنكه از جوانان آزاديخواه و طرفدار رژيم جمهوري واقعي بود، مع هذا با اين جمهوري مصنوعي كه توسط رضاخان قلدر به ايرانيان تحميل ميشد، سخت مخالفت ميكرد.تابلوهاي ايده آل و كفن سياه از جمله آثار اوست كه شامل انتقاد از اوضاع اجتماعي ايران ميباشد.
سرنگوني هواپيماي مسافربري ايران توسط ناوگان آمريكايي در خليج فارس (1367 ش)
در دوازدهم تيرماه 1367 ش روز برابر با سوم ژوئيه 1988 م، هواپيماي مسافربري ايرباس ايران كه از بندرعباس عازم دُبي بود، بر فراز آبهاي خليج فارس و در نزديكي جزيره هنگام مورد هجوم يگانهاي دريايي متجاوز آمريكايي مستقر در آبهاي خليج فارس قرار گرفت و سقوط كرد. اين هواپيما كه با موشك ناو جنگي وينسنس مورد حمله عمدي نيروهاي تجاوزگر و جنايتپيشه شيطان بزرگ قرار گرفت حامل 298 مسافر و خدمه بود كه تمامي آنها اعم از مرد و زن و كودك و نوجوان و كهنسال با وقوع اين جنايت فجيع به شهادت رسيدند. در ميان سرنشينان هواپيما، 66 كودك زير 12 سال، 52 زن و 46 تن تبعه كشورهاي خارجي نيز بودند كه كشته شدند. ساقط كردن هواپيماي مسافربري ايران از سوي جنايتكاران آمريكايي، در حقيقت يكي ديگر از مراحل رويارويي استكبار جهاني با جمهوري اسلامي ايران براي تقويت متجاوزان عراقي در جبهههاي جنگ و به زانو در آوردن مسؤولان نظام جمهوري اسلامي ايران بود. پس از سقوط اين هواپيما، مقامات آمريكايي براي توجيه اين جنايت نابخشودني، دلايل ضد و نقيضي عنوان كردند و كوشيدند اين اقدام خصمانه را يك اشتباه قلمداد كنند. اما با توجه به مجهز بودن كشتي جنگي وينسنس به پيشرفتهترين سيستمهاي راداري و رايانهاي و همچنين مشخص بودن نوع هواپيماي در حال پرواز، مسلَّم شد كه احتمال اشتباه وجود نداشته و اين اقدام، كاملاً خصمانه بوده است. با اين حال مقامهاي آمريكايي پس از چندي، در توهيني آشكار به ملت ايران، مدال شجاعت بر گردن ناخداي اين ناو انداختند و بدين سان حمايت رسمي خود را از اين جنايت اعلام نمودند. به هر تقدير، اين جنايت نيز در كنار جنايات بيشمار دولت آمريكا، در پرونده سياه استكبار جهاني ثبت شد و لكه ننگ ديگري بر تارك آن جنايت پيشگان نقش بست.
تخريب بُقاع متبركه ی ائمه یبقيع(ع) در مدينهي منوره توسط وهابيون سعودی(1344 ق)
با تسلط يافتن وهابيون بر مدينه، قبور ائمهي شيعه و بسياري از بزرگان اسلام توسط اين فرقهي منحرف ويران گرديد. تا آن زمان، بر روي قبور ائمهي شيعه و ساير بزرگان اسلام كه در مدينه مدفون بودند، گنبد و ضريح قرار داشت، اما از اين زمان به بعد وهابيون باتخريب قبور و از بين بردن ضريح و گنبدي كه بر روي تربت ائمه و بزرگان اسلام قرار داشت، مسلمانان را از فيض زيارت بارگاه آن بزرگواران محروم ساختند. از جمله قبوري كه در جريان اين واقعه ويران گرديد، بارگاه و مقبرهي امام حسن مجتبي(ع)، امام سجاد(ع)، امام محمد باقر(ع) و امام جعفر صادق(ع) بود. اين حركت وحشيانهي وهابيون، جهان اسلام، به ويژه ايرانيان را شديداً متأثر نمود و در امر سفر حجاج ايراني هم اختلال ايجاد كرد. علاوه بر ويراني قبور ائمهي شيعه، قبر حضرت عبداللَّه و حضرت آمنه پدر و مادر حضرت رسول(ص)، مالك، پيشواي مالكي، عباس عموي پيامبر، اسماعيل از فرزندان امام جعفر صادق(ع) و... نيز به طور كامل ويران گرديد. لازم به ذكر است كه قوت گرفتن فرقهي وهابي در عربستان، از ناگوارترين حوادث تاريخ اسلام در قرن چهاردهم هجري است.