تحريم هر گونه ارتباط با رژيم صهيونيستي از جانب "امام خميني" (1346 ش)
در اوايل خرداد ماه سال 1346 ش، رژيم صهيونيستي اسرائيل به جنگي فراگير از زمين و هوا و دريا عليه كشورهاي همسايه فلسطين دست زد كه به نام جنگ شش روز معروف شد. حضرت امام خميني، رهبر نهضت اسلامي ملت مسلمان ايران كه همزمان با مبارزه با رژيم منحوس پهلوي و تبعيد در نجف اشرف، بر ضدّ موجوديت اسرائيل و رژيم صهيونيستي نيز فرياد ميكشيدند، با صدور بيانيهاي، امت اسلام را به اتحاد و نبرد سرنوشت ساز براي ريشهكن كردن صهيونيسم و آزادي فلسطين فرا خواندند. ايشان در اين بيانيه، ضمن اشاره به اينكه بارها دولتها را از همكاري با اسرائيل بر حذر داشتهاند، آمده است: "اين ماده فساد كه در قلب ممالك اسلامي جايگزين شده است، بايد با همت و همكاري ممالك اسلامي ريشهكن گردد." حضرت امام در اين بيانيه تصريح كردهاند: "كمك به اسرائيل، چه فروش اسلحه و مواد منفجره و چه فروش نفت، حرام و مخالفت با اسلام است. رابطه با اسرائيل و عمّال آن، چه رابطه تجاري و چه رابطه سياسي، حرام و مخالفت با اسلام است و بايد مسلمين از استعمال كالاها و اجناس اسرائيل خودداري كنند." بيانيه امام خميني(ره) به زبان فارسي و عربي از راديوي عراق پخش گرديد و مرهمي بر دردهاي دروني مسلمين نهاد .
حمله مزدوران پهلوي به مدرسه فيضيه و كشتار طلاب و فضلاي قم (1354 ش)
پس از واقعه خونين پانزدهم خرداد 1342، هر سال روحانيون و اغلب مردم متدين، به ياد شهداي اين قيام و غم دوري رهبر و مراد خويش، حضرت امام خميني(ره)، (كه در تبعيد به سر ميبردند) مراسم يادبودي برقرار ميكردند. مأموران شهرباني و نيروهاي اطلاعاتي و امنيتي قم هر ساله، برگزاري چنين يادبودي از طرف طلاب را پيشبيني ميكردند، لذا از عصر چهاردهم خرداد و شب پانزدهم خرداد، آهنگ آماده باش را در شهر قم، خصوصاً در اطراف حرم مطهر مينواختند. در سال 1354 ش و در سالروز قيام پانزدهم خرداد، قبل از نماز مغرب و عشاء عدهاي از طلاب قصد داشتند كه شعارهايي در حمايت از امام و شهداي 15 خرداد 42 سر دهند و تظاهرات را به بيرون از فيضيه بكشانند، ولي اين مراسم با حمله مزدوران رژيم پهلوي به طلاب، به خروشي عليه نظام استبدادي تبديل گرديد. هرچند در اين روز، اين مراسم پايان يافت ولي در روز هفدهم خرداد آن سال، مأموران پهلوي با محاصره و هجوم به مدرسه، طلابِ بي پناه را به طرزي وحشيانه مورد ضرب و شتم قرار داده و نزديك به 350 تن را دستگير كردند. اين قيام نزديك بود كه تمام شهر را فراگيرد ولي با خشونت نيروهاي دولتي، اين قيام سركوب شد و مراسم خاتمه يافت. پس از دو الي سه هفته بازجويي و شكنجه دستگيرشدگان، سالخوردگان و نوجوانان آزاد شده، جوانان را به سربازي فرستاده و عاملان اصلي مراسم را به حبسهاي طولاني محكوم كردند.
صدور پيام امام خميني(ره) به دنبال تهاجم رژيم صهيونيستي به جنوب لبنان (1361 ش)
در حالي كه عملياتهاي مبارزان فلسطيني بر ضد مزدوران رژيم صهيونيستي شدت ميگرفت و در شرايطي كه لبنان انتخابات رياست جمهوري را پيش رو داشت، دولت غاصب اسرائيل با دو هدف عمده نابود كردن ماشين جنگي مقاومت فلسطين و روي كار آوردن دولتي هم پيمان و تابع اسرائيل در لبنان، مقدمات حمله به جنوب لبنان را تدارك ديد. از اين رو در شانزدهم خرداد 6 ( 1361 ژوئن 1982) هواپيماهاي رژيم صهيونيستي به بمباران مواضع فلسطينيان پرداخته و ارتش اسرائيل نيز با عبور از مرز لبنان، وارد جنوب اين كشور گرديد. با اين حال گرچه خاك يك كشور اسلامي - عربي مورد تهاجم قرار گرفته بود، اما هيچ اقدام عملي نه قبل و نه بعد از آن از سوي دولتهاي به ظاهر مسلمان و حتي حاميان جامعه عربي به عمل نيامد. در اين حال و در شرايطي كه ايران به تازگي خرمشهر را از چنگال مزدوران بعث عراق خارج ساخته بود و مناطق مسكوني ايران زير بمباران وحشيانه رژيم عراق قرار داشت، حضرت امام خميني(ره)، با صدور پيامي خطاب به ملت ايران، لبنان و مسلمانان جهان، در 17 خرداد 1361 ناراحتي و تاثر شديد خود را از بيتفاوتي و سكوت دولتهاي اسلامي ابراز داشتند. ايشان در اين پيام كه آن را با آيه شريفه "انا للَّه و انا اليه راجعون" آغاز كرده بودند، فرمودند: "من كلمه مباركه استرجاع (انا للَّه و انا اليه راجعون) را نه براي جنايات اسرائيل و آسيب مردم مسلمان جنوب لبنان، و نه براي آواره شدن هزاران فلسطيني و نه براي شهادت جمعي از هم وطنان در جريان بمباران رژيم بعث عراق ميگويم گرچه اين موارد استرجاع هم دارد، بلكه براي بيتفاوتي كشورهاي اسلامي يعني حكومتهاي آنها استرجاع ميكنم و اي كاش فقط بيتفاوتي بود. من و هر مسلماني در هر جا هست بايد استرجاع كنيم براي كمكهاي مادي و معنوي دولتهاي كشورهاي اسلامي به آمريكا رأس جنايتكاران و اسرائيل و بعث عفلقي عراق".
نزول كتاب مقدس انجيل بر حضرت عيسي بن مريم(ع)
انجيل، كلمهاي يوناني به معني مژده است و مسيحيان از اين جهت آن را مژده ميدانند كه به اعتقاد آنها، حضرت عيسي(ع) خود را فداي مردم كرد تا همهي مردم را از آتش دوزخ بخرد و اين كتبِ اناجيلِ آنها، مژدهي بهشت است. نام اين كتاب دوازده بار در قرآن مجيد ذكر شده است. قرآن، انجيل را كتاب خدا ميداند ولي آن انجيلي را كتاب آسماني ميخواند كه مشتمل بر احكام و تكاليف بشر باشد؛ زندگي او را تنظيم كند و سر و سامان بخشد، چنانكه شأن اديان الهي است. گويند: انجيلهاي كنوني نزد مسيحيان چهار است: انجيل مَرقُس كه از همهي اناجيل، قديمتر است و به احتمال قوي در شهر انطاكيه در حدود سالهاي 70 - 65 ميلادي به تحرير درآمده است. انجيلِ متي و لوقا پس از مَرقُس و انجيلِ يوحَنّا، شصت سال پس از مسيح يعني سال 93 ميلادي نوشته شده است. لازم به ذكر است كه مسيحيان در كنار اين چهار انجيل، به مجموعهاي ديگر از مكتوبات و رسالات اعتقاد دارند كه به مجموعهي آنها عهد جديد اطلاق مينمايند. به هر تقدير آنچه كه براي هدايت آدميان توسط حضرت عيسي(ع) آورده شده، از دسترس ما خارج است و آنچه كه به نام اناجيل در كتاب مقدس ديده ميشود، محصول تلاشِ مسيحيان و رسولان دورهي اول مسيحيت ميباشد.
انجام عقد اخوت ميان رسول خدا(ص) و حضرت علي(ع)(1 ق)
وقتي آيهي "اِنّما المؤمنونَ اِخوَةٌ"(حجرات، 10) نازل شد، پيامبر(ص) بين ياران خود از مهاجر و انصار عقد اخوت برقرار كرد و هر يك از مهاجران را با يكي از انصار برادر ساخت. آن حضرت همچنين در پايان، حضرت علي(ع) را به برادري خويش انتخاب نمود. حضرت علي(ع) هرگاه بر روي منبر مينشست ميفرمود: من بندهي خدا و برادر رسول خدا(ص) ميباشم و هر كه غير از من، چنين ادعايي كند دروغگو ميباشد.
خروج مسلمانان از مدينه جهت شرکت در غزوه بدر (2ق)
هنگامي كه رسول خدا (ص) از شدت آزار و اذيت اهالي مكه، ناچار گرديد كه به مدينه منوره هجرت نمايد و پس از هجرت، نخستين نظام حكومتي اسلامي را در اين شهر برپا نمايد؛ دشمني اهالي مكه، بهويژه قريش و سران قبايل و طوايف اين شهر نسبت به آن حضرت و مسلمانان مدينه فزوني يافت و سرانجام تصميم به يورش نظامي به سوي مدينه گرفتند. سران قريش مانند عتبه، شيبه، وليد بن عتبه، ابوجهل، ابوالبختري و نوفل بن خويلد، رهبري سپاه كفر و شرك را بر عهده داشتند و تعداد افراد آنان، نهصد و پنجاه تن بود و هر روز ۱۰ يا ۹ شتر براي اطعام سپاهيان ميكشتند. پيامبر اكرم(ص) در روز دوازدهم ماه مبارك رمضان سال دوم هجري قمري با تعدادي از يارانش به سوي كاروان قريش به سرپرستي ابوسفيان، رهسپار شد و در ميان راه از تصميم قريش مبني بر هجوم آنان به سوي مدينه باخبر گرديد و به سوي آنان حركت كرد و زودتر از قريش به سرزمين بدر و چاههاي آن رسيد و چاهها را به تصرف خويش درآورد. از آن سو، سپاه قريش نيز به بدر رسيده و در برابر سپاهيان اسلام قرار گرفتند. تعداد مسلمانان، سيصد و سيزده تن؛ حدود يك سوم سپاهيان كفر و شرك بود. در آغاز، نبرد انفرادي و سپس درگيري گروهي به وقوع پيوست و سپاهيان اسلام با رهبري خردمندانه پيامبر (ص)، مشركان و كافران را با شكستي سخت روبهرو كرده و بزرگان و فرماندهان آنان را كشتند، عدهاي را زخمي و عده ديگري را اسير كردند و مابقي، به سوي مكه عقبنشيني كرده و پيام پيروزي اسلام و شكست خفتبار كفر و شرك را به اهالي مكه رسانيدند. در اين نبرد، دلاوريهاي حضرت علي (ع) و حمزه سيدالشهداء بههمراه ساير فرماندهان بسيار چشمگير بود. تعداد كشتههاي مشركان در اين واقعه، بيش از هفتاد نفر بود كه اسامي برخي از آنها بدين قرار است: حنظله بن ابي سفيان، حارث بن حضرمي، عامر بن حضرمي، عمير بن أبي عمير، عبيده بن سعيد بن عاص، عاص بن سعيد، عقبه بن ابي معيط، عتبه بن ربيعه، وليد بن عتبه، شيبه بن ربيعه، عامر بن عبدالله، حارث بن عامر، حارث بن ربيعه، ابوالبختري، نوفل بن خويلد، نضر بن حارث، ابوجهل، عاص بن هشام، مسعود بن اميه، اميه بن خلف و علي بن اميه. گفتني است كه از ميان هفتاد و چهار كشته مشركان قريش، تعداد ۲۲ نفر به دست امام علي (ع) به هلاكت رسيدند. اسيران آنان نيز بيش از هفتاد تن بودند كه اسامي برخي از آنان عبارت است از: وليد بن عتبه، عمرو بن ربيع، خالد بن وليد، هشام بن وليد، عكرمه بن ابي جهل، ابي بن ابي خلف و... كه تعداد دو نفر از آنان به دستور پيامبر اعدام و مابقي فديه داده و پس از مدتي آزاد شدند. بسياري از آيات سوره انفال و آياتي از سوره دخان، فرقان، حج، مؤمنون، قمر، اعراف، مزمل، اسراء، يونس، ابراهيم، مؤمنون، سجده و صافات درباره اين واقعه نازل گرديدهاند. تاريخ وقوع اين واقعه در روز هفدهم و به روايتي روز نوزدهم و به روايتي ديگر روز دهم ماه مبارک رمضان بوده است