ثبت برج شيشه و عمارت ارگ قديم اراك در فهرست آثار ملی ایران
برج شيشه و عمارت ارگ قديم مربوط به دوره قاجاريه و در زمان سردار اعظم حکمران اراک ساخته شد. فضاها و تقسيمات بنا مشخص کننده جهت نگاهباني است و چون داراي کاشي هاي شفاف مي باشد به نام برج شيشه معروف شده است. خانه سپهدار نيز همزمان با برج در نزديکي آن احداث شده که باغ و فضاي بسيار بزرگ و مصفا داشته است و داراي سرداب زيبايي است که سقف آن با کاشي هاي گل و بوته بصورت شمسه تزيين شده و داراي سرداب زيبايي است که سقف آن با کاشي هاي گل و بوته بصورت شمسه تزيين شده و داراي طاق دو پوسته است. ارگ يا مقر حکومتي در بافت قديمي اراک در خارج از فضاي اصلي شهر و در قسمت شمالي آن قرار داشته است. اين فضاي اداري ،حکومتي يا مساحت گسترده خود داراي فضاهاي مختلفي بوده است. بناي ارگ حکومتي متشکل از قسمت اداري و خانه سپهدار که امروزه از عمده بناي آن اثري باقي نيست به سال 1231 هجري نسبت داده مي شود. مساحت اين ارگ بنا به نوشته سالنامه معارف عراق برابر1/5 بقعه ( قطعه زمين) يا 1/5 برابر يکي از قطعات واقع در بافت قديمي بوده است. ارگ حکومتي متشکل از فضاهاي اداري ،نظامي و پذيرايي بود. مجموعه ارگ حکومتي داراي تالار آيينه خانه، برج قلعه فرنگي ،اندرون امير ،حوضخانه، ديوان خانه ، تالار کرناخانه ،وزيرخانه ، مسجد ارگ ، سرطويله ، دروازه ارگ بالا ، ميدان دروازه ارگ بالا و حمام بوده است. برج شیشه و عمارت ارگ قدیم در اراک، خیابان ادبجو، کوچه شهید رنجبر واقع شده و این اثر در تاریخ 10/۰۳/1354با شمارهٔ ثبت ۱۰۷۶ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
آیت الله خمینی به مناسبت سالگرد قیام 15 خرداد نطقی ایراد کردند از جمله فرمودند:(1357ش)
این چه وضعی است که در ایران است؟ این چه آزادی است که اعطا فرمودند؟ مگر آزادی اعطا شدنی است؟ خود این کلمه جرم است، کلمه اینکه آزادی را اعطا کردیم جرم است. آزادی مال مردم است، قانون آزادی داده، خدا به مردم آزادی داده، اسلام آزادی داده، اعطا کردیم چه غلطی است؟ بتوچه که اعطا بکنی؟ تو اصلاً چه کاره هستی این آقای دروازه تمدن بزرگ، خود تهران را ملاحظه کرده است؟ اینطوری که آقایان نوشته اند چهل و چند منطقه است که در این مناطق زاغه نشینها و چادرنشینها هستند، ملت ایران جنایات 15 خرداد را فراموش نخواهد کرد
درگذشت ملاعلی علیاری ، عالم جلیل (1236ق)
مرحوم آيت عظمی مجتهد علياری یکی از اکابر فقهای آذربايجان در اوايل قرن اخير بود. معظم له در سال 1238 در قريه سردرود تبريز به دنيا آمد. پس از اتمام مقدمات علوم و سطوح فقه و اصول سالها در نجف اشرف از محضر شيخ مرتضای انصاری، ميرزای بزرگ و سيد ترک و... بهره مند بود و خود به مقام اجتهاد و استادی رسيد. تأليفات او در فقه و اصول و رجال معروف است که خود دلالت بر مراتب علمی و کثرت احاطه فقهی او دارد. کتاب مناهج الاحکام و دلايل الاحکام یک دوره مبسوط فقهی در شرح شرايع محقق اول، مجلدات بهجت الآمال (و کتاب مقال) او در علم رجال و شناخت اعلام زبدۀ مقال و نخبه، ايضاح غوامض، رياض المقاصد، رياض المسائل، مشکوة الاصول، منتهی الآمال و منهاج المله... از آثار ارزنده اوست. کتب مزبور هر یک در چند جلد حاوی فقه و اصول و حديث و علم اخلاق و علم رجال می باشد. مجتهد علياری یکی از دانشمندان معروف آذربايجان در رديف مراجع و علمای بزرگ عصر خود بود. سبط او حاج ميرزا حسن و حاج ميرزا محسن و حاج ميرزا علی و احفاد اينان از رجال بزرگ علم و فضيلت و پرچمداران حق و حقيقت بوده و هستند. صاحب ترجمه مجتهد علياری پس از عمری طولانی در راه خدمت به اسلام و تدريس فقها سرانجام در شب جمعه چهارم رجب 1327 در تبريز وفات نمود.
رسميت يافتن دين مسيح(ع) در روم به فرمان امپراتوري روم (529م)
در غرب، دو طرف نزاع، اگوستین (354-430م.) و پلاگیوس(360-420م.) بودند. بحث آنان در خصوص مسئله طبیعت انسان و راه نجات او بود؛ آیا انسان فقط از طریق قدرت الهی نجات می یابد، یا در فرایند نجات جایی برای اراده انسانی نیز وجود دارد؟ سخن پلاگیوس این بود که همه انسانها آزاد خلق شده اند و می توانند خوب یا بد را برگزینند. اما به نظر اگوستین اعتقادات پلاگیوس با بسیاری از آموزه های اساسی مسیحی ناسازگار بود. او می گفت این اعتقادات با آموزه های فیض ازلی، گناه نخستین و منجی بودن مسیح، در تعارض است. اگوستین می گفت انسان وارث گناه آدم است و خودش هرگز نمی تواند برای نجات خود اقدام کند، اما مسیح با صلیب خود، این نجات را ممکن ساخت و هر کس فیض الهی شامل حال او شود، نجات می یابد. درباره منشأ اندیشه های اگوستین باید گفت او در واقع سخن پولس را در این باره بیان کرده و سخن تازه ای نگفته است. سرانجام عقاید پلاگیوس در سال 431 م. در شورای اَفَسُس محکوم شد، اما نزاع ادامه یافت. پس از آن، راهبی به نام یوحنای کاسیان (360-435م.) تلاش کرد تا دو نظر را با هم بیامیزد. بر این اساس، برای مدتی اندیشه ای نیمه پلاگیوسی حاکم شد، اما سرانجام در شورای اورانژ در سال 529م. تعالیم پلاگیوس و یوحنای کاسیان محکوم، و تعالیم اگوستین با اندکی تعدیل پذیرفته شد. بنابراین در پایان قرن پنجم، نظام الهیاتی مسیحی به شکل نهایی خود رسید و در باب مسیح شناسی، اندیشه های پولس به طور کامل پذیرفته شد، اما در باب انسان و نجات، اندیشه های او با اندکی تعدیل مورد قبول قرار گرفت.
مرگ "ژوزف هايدن" استاد موسيقي و آهنگساز بزرگ اتريشي (1809م) (ر.ك: 31 مارس)
هایدن، در روستایی کوچک در روهراو اتریش زاده شد. پدرش چرخ ارابه می ساخت و هایدن کوچک تا شش سالگی بهجز آوازهای عامیانه که پدرش دلبسته خواندن آنها بود و نیز رقص هایی روستایی که هنگام جشن و سرور در گوشه و کنار زادگاهش برپا میشد، چیزی از موسیقی نمیشناخت. در ۸ سالگی به وین رفت تا به عضویت پسران آواز خوان کلیسای سناشتفان درآید. در آنجا اگرچه صدای دلنشین او مورد توجه قرار گرفت، اما هیچ امکانی برای تحصیل آهنگسازی و هنر نوازندگی برایش فراهم نیامد و هنگامی که صدای خوشش را از دست داد او را بدون کمترین پول از سناشتفان روانهٔ گوشهٔ خیابان کردند. او درباره این دوره چنین گفته: « با تدريس موسيقی به بچههای ۷، ۸ ساله بود که به زحمت میتوانستم زنده بمانم » او در آن ایام در تلاش بود تا فن آهنگسازی را خود به تنهایی بیاموزد و همزمان به هر کاری که میتوانست از جمله نوازندگی ویولون در گروه محبوب نوازندگان خیابان وین که اسباب سرگرمی و تفریح شبانهٔ مردم را فراهم میکرد میپرداخت. هایدن گرچه خود را اسیر شغلش حس میکرد، اما بعدها در توصیفی خردمندانه از وضعیت خود چنین گفت : «آنجا نهفقط دلگرم به اقبال و پذیرش مداوم بودم بلکه در مقام رهبر ارکستر میتوانستم تجربه کنم و دریابم که چهچیز سبب تقویت جلوهای صوتی میشود یا آن را تضعیف میکند و به این ترتیب میتوانستم به دلخواه خود ترکیب سازها را بهبود بخشم، آنها را تغییر دهم و سازهایی را خذف یا اضافه کنم. از دنیا دور افتاده بودم.» هایدن رهیاب سبک کلاسیک در تکامل بخشیدن به سمفونی و کوارتت زهی پیشرو بود. موتزارت و بتهوون از سبک او تاثیر پذیرفته بودند. هایدن در سال ۱۸۰۹ هنگام اشغال وین توسط ارتش ناپلئون در ۷۷ سالگی در گذشت.