ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : پنجشنبه 1 آذر 1403
پنجشنبه 1 آذر 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : دوشنبه 14 فروردين 1396     |     کد : 176665

نقطه ثقل تمامی ادیان آسمانی، اعتقاد داشتن به شخص موعود است

حجت الاسلام صدوقی، استاد حوزه و دانشگاه گفت: نقطه ثقل تمامی ادیان آسمانی، اعتقاد داشتن به شخص موعود و ظهور فردی است که معادلات جهانی را دستخوش تغییر می کند.

حجت الاسلام صدوقی، استاد حوزه و دانشگاه گفت: نقطه ثقل تمامی ادیان آسمانی، اعتقاد داشتن به شخص موعود و ظهور فردی است که معادلات جهانی را دستخوش تغییر می کند.

به گزارش خبرگزاری مهر، تبیین اصول متقن اسلامی و مهدوی(عج) و راه کارهای برون رفت از مناسبات ناصحیح و نامعتبر رایج در سطح داخلی و بین المللی و همچنین تحلیل رویکرد جامعه اسلامی و فرهنگ مهدوی(عج) در برابر مواجهات گوناگون پیرامونی و جهانی و نقش اندیشه در این رویکردها و نیز نقش مجامع علمی در پرورش و رویش دیدگاه های اسلامی، ما را بر آن داشت تا گفتگویی با حجت الاسلام والمسلمین علی صدوقی، استاد حوزه و محقق و مشاور تربیتی مرکز تخصصی مهدویت، ترتیب دهیم که ماحصل آن را در ادامه می خوانید.

*آرمانهای سیاسی و رویکردهای بین المللی وهمچنین راهکارهای اثربخش در مواجهات جهانی در باورمهدوی(عج) به چه صورتی تبیین شده است؟ اصولاً دیدگاه مناسبات مهدوی(عج)، در عرصه بین المللی به چه صورتی تعریف می شود؟

مهدویت، یک بحث جهان شمول و فراگیر است و به هیچ وجه این موضوع، یک بحث منطقه ای و محلی تبیین نشده است. باید توجه داشت جغرافیای مهدویت، تمام ابعاد جهان را فرا می گیرد. با توجه به ظرفیت ها و سرفصل های مهدویت که در بردارنده تمامی ابعاد و در تمامی زمینه ها، اعم از اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و حتی زیست محیطی است، جامعه اسلامی می تواند با قاطعیت کامل بیان کند که فرهنگ و دکترین مهدویت می تواند در تمامی عرصه های بین المللی و جهانی وارد شود و نسخه شفابخش ارائه دهد.

نکته مهم و اساسی دیگر در این زمینه این است که ما مباحث مهدویت را جزیی از اسلام و منویات آن قلمداد نمی کنیم، بلکه معتقدیم اسلام ناب، پایه و ترجمه کارگشا و اصولی ای دارد که متخصصین به آن لقب مهدویت را اعطا کرده اند؛ بنابراین اسلام ناب نمی تواند بحثی به غیر از مهدویت باشد. اگر معتقدیم که دین اسلام عالی ترین و غایی ترین دین الهی است و مهدویت نیز چیزی جز اصول صحیح و اساسی اسلام ناب نیست و با توجه به فراگیری و جهان شمول بودن دین مبین، نمی توان تصور کرد که مهدویت به مسائل بین المللی و مواجهات سیاسی نظری و توجه ای نداشته باشد.

نقطه ثقل تمامی ادیان آسمانی، اعتقاد داشتن به شخص موعود و ظهور فردی است که معادلات جهانی را دستخوش تغییر می کند و همچنین برطرف کننده گرفتاری ها و مصائب در آخرالزمان است، بنابراین این گزاره ها با توجه به فرمایشات دین مبین اسلام، اجتماع و مردم را به آمدن امام قائم(عج) نوید و بشارت می دهد. این شخص همان فردی است که تمامی ادیان به دنبالش هستند. وظیفه منتظران در دوران غیبت این چنین است که می بایست همه شرایط ظهور را برای آمدن امام عصر(عج) فراهم کنند.

یکی از عرصه های مهم در این باب عرصه سیاسی و آن هم در سطح بین الملل است. ما می بایست بر حسب وظیفه شرعی جامعه منتظر و برای رسیدن به عصر مهدوی، نقش فعالی در ایجاد تحول جهانی بر عهده بگیریم. اهمیت معادلات بین المللی مبتنی بر اندیشه مهدوی، رویکردی است که به جِد در ایجاد زیربنای تشکیل و تأسیس جامعه آرمانی مهدوی می تواند راهگشا و مؤثر باشد.

*به نظر شما، نهادهای آموزشی و پژوهشی و ترویجی به چه میزان در اثر بخشی منویات مهدوی(عج) و رسیدن به تمدن متعالی و نوین اسلامی نقش دارند؟ نقطه نظر شما در باب جایگاه موجودی نهادهای علمی در ترویج تمدن اسلامی و مهدوی چگونه است؟

وقتی جامعه و ارکان آن به این نکته دست یافتند که دین غایی اسلام، باوری است که بر اساس محوریت امام شکل و قوام یافته است و دینِ فاقد بحث های امامت و بدون فراگیری، نمی تواند اثر بخش و مفید واقع شود؛ آن وقت است که مهمتریت موضوع این نهضت و فرهنگ می شود مباحث علمی و تربیتی. رسالت مسائل تربیتی در وهله اول اصلاح جامعه و ارتقای آن در راستای عصر ظهور است.

تا جامعه به تعالی و تعادل بر اساس اصلاح و ارتقا، دست نیابد، نمی توان به تبیین و اثر بخشی رویکردهای مورد نظر جامعه عصرغیبت امیدورا بود. نکته مهم و اساسی در شکل گیری این نهضت، سرمنشأ و سرچشمه تعالی و تعادل است که متخصصین معتقد هستند این سرچشمه چیزی غیر از وحی و دستورات الهی خداوند، نمی تواند باشد. هر جریانی که بخواهد با کنار گذاشتن چشمه وحی، به تنظیم زندگی و ساختار شخصیت انسان بپردازد قطعاً به بیراهه رفته است و از نتیجه هم بی نصیب خواهد ماند. فرهنگ امامت یکی از راه های نجات انسان نیست، بلکه فرهنگ و نهضت امامی، که اساس و بطن اسلام ناب است، تنها گزینه و خروجی برای سعادت و سلامت انسان است.

این تنها راه برای سعادت انسان، این توانایی را دارد که، هویت انسان را شکل دهد و متحول کند. باید توجه داشت رشد مستمر فقط و تنها فقط، در گرو اندیشه و بینش اسلامی بنا نهاده شده است. قرآن کریم در آیه شریفی می فرماید:«والی الله المصیر»، این معنی یعنی اینکه انسان دائماً در راه و مسیر رسیدن به خداوند است؛ این تحول و پویش به سمت خداوند، نیازمند یک اهرم و کمک کننده قوی و نیرومندی است. اگر بتوانیم انسان و پیرامونش را به خوبی بشناسیم و بتوانیم به پیوندها و ارتباطات آنها پی ببریم، می توانیم ارتباط انسان با کلیه پدیده های عالم وجود را هم تحلیلی درست کنیم و هم می توانیم برای این ارتباط، یک نظام قانونمند صحیح تعریف کنیم.

هیچ روانشناسی در جهان یافت نشده است که بتواند بگوید که من انسان را به طور کامل و صحیح شناخته ام. درهیچ نقطه دنیا جامعه شناسی پیدا نشده است که بتواند ادعا کند نقطه غایی جامعه شناسی انسان چه تعریفی دارد؟ در این میان تنها گزینه، گزینه اسلام ناب است که با توجه به منویات الهی و قرآنی ادعا دارد که تعریفش از انسان، تعریفی کامل و جامع است. قرآن بعد از تعریف پدیده ها، راهی را برای انسان باز می کند که اگر بخواهد، می تواند خودش را با سایرموجودات و جریانات هماهنگ و همراه سازد. باید توجه داشت که اسلام، تنها تعریف قانونمند در ارتباط انسان، با سایر پدیده ها است.

*اگر انسان بخواهد از نظر تربیتی به یک هویت اخلاقی شایسته و بایسته برسد باید چه بکند؟

اگر انسان بخواهد از نظر تربیتی به یک هویت اخلاقی شایسته و بایسته برسد، می بایست خودش را با قوانین بهجت آفرین و تعالی بخش اسلام همراه و هماهنگ سازد. متأسفانه نظام آموزشی رایج در جامعه اسلامی، بر اساس تعالیم وارداتی و غربی و بعضاً فاقد کارآیی، قوام و شکل یافته است. عدم اعتماد به نفس کارشناسان آموزشی و یا احساس نوعی خود باختگی در برابر فرهنگ غرب، جامعه آموزشی و پژوهشی ما را با یک چالش مواجه کرده است.

این اندیشمندان خودباخته اینگونه احساس می کنند که اگر بخواهیم اندیشه اسلامی را ترویج و تثبیت کنیم به طور قطع از مناسبات و مناظرات علمی جهان منفک می شویم. باید گفت که این برداشت به طور کلی غلط و ناصحیح است. این عدم خود باوری در این گروه از محققین، ریشه در تهی دستی آنها در ساختارهای شخصیتی دارد.

باید گفت که اگر می خواهیم در مسیر ظهورو رسیدن به عصرمهدوی(عج) گام برداریم می بایست در قدم اول، برگردیم به تربیت منتظرانه، که این تربیت، بافت و ساخت نظام زندگی جامعه را به طور کلی تغییر خواهد داد. باید بیان کرد که این نقطه مؤثر، یکی از خواست ها و رویکردهای اصلی شکل گیری انقلاب اسلامی نیز بوده است. ان شاالله بتوانیم در این مسیر و صراط صحیح گام برداریم و از ورود به بیراهه مبرا شویم تا بتوانیم تلالو عصر عالی مهدوی را نظاره گر باشیم.

 


نوشته شده در   دوشنبه 14 فروردين 1396  توسط   کاربر 1   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode