ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : پنجشنبه 4 دي 1404
پنجشنبه 4 دي 1404
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : دوشنبه 16 اسفند 1395     |     کد : 176107

روز شمار تاريخ:

سه شنبه17اسفند1395-8جمادی الثانی1438 -7مارس 2017

در زمان شيخ محمد خياباني، اوضاع جهان اسلام و بالاخص ايران به خاطر دخالت‏هاي بيگانگان از جمله روسيه، انگليس و آلمان بسيار آشفته و تأسف‏انگيز بود.

تأسيس "حزب دموكرات" تبريز توسط روحاني مجاهد شيخ "محمد خياباني" (1295 ش)

در زمان شيخ محمد خياباني، اوضاع جهان اسلام و بالاخص ايران به خاطر دخالت‏هاي بيگانگان از جمله روسيه، انگليس و آلمان بسيار آشفته و تأسف‏انگيز بود. در اين حال، شيخ محمد خياباني، روحاني دلاور و آذربايجاني براي قطع ايادي استعمار و مبارزه با بيگانگان و ستمكاران داخلي، در هفدهم اسفند 1295ش برابر با 14 جمادي‏الاول 1335ق حزب دموكرات تبريز را به وجود آورد. خياباني، سازمان سياسي خود را دموكرات ملي، و آذربايجان را آزادستان ناميد. با وجود اينكه قيام خياباني، شوروي‏ها را به وسوسه انداخته بود، ولي طولي نكشيد كه دريافتند رهبر نهضت نه تنها روي خوش به آن‏ها نشان نمي‏دهد بلكه نسبت به پياده شدن قواي شوروي در بندر انزلي سخت معترض است. شيخ محمد خياباني در حالي دست به اين اقدام زد كه مردم به خاطر فروپاشي حكومت تزاري روس، غرق شادي بودند و خروج نظاميان روسيه از تبريز را آرزو مي‏كردند. خياباني در اين هنگام دوستان آزادي‏خواه و مبارز خود را كه اغلب دموكرات ناميده مي‏شدند گرد آورد و كميته‏اي تشكيل داد و درباره وضع پيش آمده، به تصميم‏گيري و سياست‏گذاري پرداخت. شيخ محمد خياباني، نمايندگان فرقه دموكرات و ديگر آزادي‏خواهان را از سراسر آذربايجان به تبريز دعوت كرد و تشكيلات فرقه دموكرات كه از پنج سال قبل تعطيل شده بود، دوباره تاسيس شد.

 

استعفاي "اسداللَّه علم" از نخست‏وزيري و انتخاب "حسنعلي منصور" به اين مقام (1342 ش)

امير اسداللَّه علم كه پس از توافق آمريكا و شاه ايران در 28 تيرماه 1341 به نخست‏وزيري رسيده بود، سرانجام پس از بيست ماه صدارت به اراده شاه و بدون اعتنا به قوه مقننه استعفا كرد و جاي خود را به حسنعلي منصور داد. اين استعفا و سپس انتصاب منصور، از نظر سرعت عمل در مشروطيت ايران بي‏سابقه بوده است زيرا در همان روز كه علم از كار بر كنار شد، منصور به اين مقام انتخاب گرديد و او كه از ماه‏ها قبل مهياي اين منصب بود، در همان روز، وزراي خود را معرفي كرد. از نظر ملت ايران دوران حكومت اسداللَّه علم، يكي از تاريك‏ترين ايام در روزگار سياه سلطنت محمدرضا پهلوي است. برگزاري رفراندوم فرمايشي شاه و ملت، حمله به مدرسه فيضيه و بالاخره قيام خونين پانزدهم خرداد 42، از جمله وقايع مهم اين دوران مي‏باشند. پس از علم، منصور كه مورد حمايت انگليس و آمريكا بود، بر سر كار آمد و شاه بار ديگر خوش خدمتي خود را به اربابانش نشان داد. منصور نيز طي دوران صدارتش، زمينه‏هاي قانون ننگين كاپيتولاسيون را فراهم آورد و پس از اعتراض امام خميني(ره) به اين مصوبه، آن حضرت را به تركيه تبعيد نمود. سرانجام حسنعلي منصور در بهمن سال بعد، توسط جوانان مؤمن هيئت مؤتلفه اسلامي اعدام انقلابي شد و بر كارنامه ننگين او، مهر ابطال خورد.
 

اعترافات مقامات سياسي و رسانه‏هاي گروهي مبني بر استفاده عراق از سلاح‏هاي شيميايي (1362 ش)

اعترافات مقامات سياسي و رسانه‏هاي گروهي مبني بر استفاده عراق از سلاح‏هاي شيميايي (1362 ش)

پيروزي‏هاي متوالي نيروهاي اسلام در جبهه‏هاي جنگ در طي عمليات‏هاي والفجر 5 و 6 و عمليات خيبر، باعث شد تا به دستور شيطان بزرگ، آمريكا و همكاري دولت‏هاي اروپايي همچون انگلستان و آلمان، نظاميانِ شكست خورده رژيم بعث عراق، آخرين اميد خود را كه سلاح شيميايي بود به كار گيرند و با فرو ريختن بمب‏هاي شيميايي و سمي در ميدان‏هاي نبرد حق عليه باطل، بخت خود را بيازمايند. رژيم بعث عراق و هم‏پيمانان خارجي آنان، هميشه استفاده از سلاح‏هاي شيميايي را انكار مي‏كردند اما به دنبال اعزام مجروحان بمباران‏هاي اخير شيميايي به كشورهاي اتريش و سوئد براي معالجه و تاييد پزشكانِ اين كشورها مبني بر استفاده عراق از اين سلاح‏ها و نيز ديدار سفرا و كارداران كشورهاي جهان در ايران با مجروحين اين بمباران‏ها، مقامات سياسي و رسانه‏هاي گروهي جهان، علي‏رغم سانسور زياد، مجبور به اعتراف به استفاده رژيم عراق از سلاح‏هاي شيميايي در جنگ با ايران اسلامي شدند. همچنين آنان تاكيد كردند كه هيچ‏گونه توجيهي براي استفاده از اين سلاح‏ها در طول جنگ تحميلي پذيرفتني نيست. در حالي كه اين سلاح‏ها، فوق‏العاده خطرناك و در سطح بين‏المللي ممنوع مي‏باشند، با اين حال، رژيم بعث عراق، بارها آن را در طول جنگ عليه رزمندگان اسلام به كار برده است، اما هرگز نتوانستند اراده ملت مسلمان ايران را در راه جهاد عليه كفر و ظلم، تضعيف نمايند.
 

درگذشت استاد "حسين قوامي" موسيقي‏دان ايراني (1368 ش)

استاد حسين قوامي معروف به فاخته، از استادان نامدار موسيقي اصيل ايراني، در سال 1286ش در تهران به دنيا آمد. او آواز را نزد استادان مشهور آموخت و طي چند سال، رديف‏ها و دستگاه‏هاي موسيقي را به خوبي فرا گرفت. استاد قوامي پس از پيروزي انقلاب اسلامي نيز، هنر و دانش خود را در اختيار علاقه‏مندان موسيقي سنتي ايران قرار داد. از وي آثاري به همراه پيانوي محجوبي و ديگر نوازندگان در دست است. وي در سال 1367 ش، موفق به دريافت نشان درجه يك هنري از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي شد. استاد قوامي سرانجام در 17 اسفند 1368 در هشتاد سالگي درتهران درگذشت و در امامزاده طاهر كرج مدفون شد.
 

درگذشت "احمد عبادي" استاد معاصر موسيقي ايراني (1371 ش)

استاد احمد عبادي، هنرمند و استاد برجسته سه تار و موسيقي اصيل ايراني، در سال 1283ش در تهران به دنيا آمد. وي در كودكي پدر را از دست داد و تحت تكفل برادرش قرار گرفت. احمد عبادي از نوجواني به فراگيري موسيقي ايران پرداخت و پس از سال‏ها نواختن سه‏تار، شيوه جديدي را در نواختن اين ساز ارايه و اين شيوه را متداول كرد. استاد عبادي در تعليم موسيقي به ديگران بسيار كوشا بود و از طريق آموزش پيگير و تشويق شاگردانش به تمرين و ممارست، موسيقي اصيل ايراني را رشد و توسعه داد. احمد عبادي معلمي دلسوز و مهربان بود و با سخاوت فراوان، آنچه را در سينه داشت براي هنرجو در كف قرار مي‏داد. او رديف‏هاي موسيقي ايران را گردآوري كرد و آنها را به شاگردانش آموخت. از استاد عبادي، آثار بسياري در موسيقي به جاي مانده كه براي دوستداران موسيقي سنتي ايران، گنجينه‏اي گران‏بهاست. از جمله اين آثار، اجراي كوك‏هاي مختلف سه تار است كه حاصل هشتاد سال تجربه اوست. استاد احمد عبادي سرانجام در هفدهم اسفند 1371ش در 88 سالگي درگذشت.

تولد شيخ "محمدتقي بهلول" از دانشمندان معاصر(1328 ق)

شيخ محمدتقي بهلول، خطيب و واعظ شهير اهل خراسان، در گناباد به دنيا آمد. پس از تحصيلات مقدماتي نزد پدر دانشمندش، به سبزوار رفت و به ادامه‏ي تحصيل پرداخت. همزمان به وعظ و خطابه روي آورد و در اندك زماني در اين فن به مهارت دست يافت. پس از واقعه‏ي كشف حجاب توسط رضاخان، در اجتماع عظيم مردم مشهد در مسجدگوهرشاد عليه رژيم پهلوي سخنان تندي بيان كرد كه به عكس العمل رژيم و كشتار تعداد زيادي از زائران حرم رضوي انجاميد. از آن پس از مشهد متواري گرديد و راهي افغانستان شد. از آن جا كه سياست افغانستانِ آن روز، در راستاي سياست ايران بود، حكام افغان براي اين كه روابط دو طرف به تيرگي نگرايد، بهلول را زنداني كرده و بيش از 30 سال در زندان نگاه مي‏دارند. بهلول پس از آزادي، به ايران، مصر، عراق و ديگر كشورهاي عربي رفته و پس از پيروزي انقلاب اسلامي، وارد جمهوري اسلامي ايران مي‏شود.

ارتحال عالم جليل القدر "شرف الدين عاملي" (1377ق)

سيدعبدالحسين شرف الدين عاملي در سال 1290 ق در كاظمين ديده به جهان گشود. سال‏هاي ابتدايى حيات خويش را در كنار پدر به فراگيري ادبيات عرب، صرف، نحو، لغت، معاني و... گذراند. آيات عظام شيخ الشريعه‏ي اصفهاني، آخوند خراساني، سيدمحمدكاظم يزدي از جمله اساتيد ايشان بودند و مورد تاييد آن‏ها قرار گرفت. شرف الدين در سال 1322 ق راهي جبل عامل لبنان گرديد و به ارشاد مردم و تدريس همت گماشت. وي در سال 1330 ق علما و رهبران جبل عامل را به قيام عليه فرانسويان فراخواند و فتواي جهاد صادر كرد. اين مبارزه، مشكلات فراواني براي او به وجودآورد كه ايشان در راه آرمان خويش، تحمل نمود. سرانجام روح قدسي سيدعبدالحسين شرف‏الدين در در 88 سالگي از حجاب تن رهايي يافت و به ملكوت اعلي پرواز كرد. بدن پاك ايشان با تجليل فراوان در كنار استادش، سيدمحمدكاظم يزدي، در صحن مطهر اميرالمؤمنين(ع) دفن گرديد. مهم‏ترين كتاب شرف‏الدين "المُراجعات" در كلام و عقايد نام دارد.

درگذشت قدّيس "توماس آكويْناس" فيلسوف بزرگ ايتاليايي (1274م)

قدّيس توماس آكويْناس، معروف به حكيم آسماني و يكي از بزرگ‏ترين قدّيسان كاتوليك، در سال 1226م در نزديكي شهر ناپْلْ ايتاليا در خانواده‏اي از طبقه ممتاز به دنيا آمد. وي در ابتدا در صومعه به فراگيري علوم مذهبي پرداخت و سپس در دانشگاه شهر ناپل به تحصيل فلسفه مشغول شد. آكويناس در دوران تحصيلْ غالباً خاموش و متفكر بود و پس از اتمام تحصيلات به مطالعه آثار فلسفي روي آورد، تا اين‏كه به نشر افكار خود مشغول گرديد. توماس آكويناس معتقد بود كه الهيات و علوم، تناقضي با يك‏ديگر ندارند زيرا سر و كار هر دو با حقيقت است و حقيقت هم قابل تجزيه نيست. وي بر اساس همين تفكر، به نوشتن شرح و تفسيرهايى بر آثار ارسطو پرداخت و كوشيد تا ميان فلسفه مابعدالطّبيعه ارسطويى با عقايد مسيحي و اخلاق يهوديت تلفيقي به وجود آوَرَد. اين عمل، يكي از بزرگ‏ترين كارهايى است كه در فلسفه صورت گرفته است و برجسته‏ترين مرحله فلسفه مدرسي و نظرات مطرح شده در مدارس قرون وسطي به شمار مي‏رود. در فلسفه مَدْرسي، كه نظام فلسفي قدماي كليسا بود، ايمان بر عقل ترجيح داده مي‏شد و عقل، متكي بر ايمان قلمداد مي‏گرديد. آكويناس هم‏چنين از آراء ابن رشد، فيلسوف مسلمان اندلسي، استفاده بسيار كرد و نظرات علمي خود را نيز بر آن افزود. او از اين مسير، تركيبي به وجود آورد كه نزديك به چهارصد سال، فلسفه رسمي حوزه‏هاي علمي و مذهبي اروپا بود و هنوز هم در ميان دانش‏پژوهاني كه مقيد به اصول ديانت كاتوليك هستند، محترم و معتبر است. آكويناس مانند نويسندگان انجيل معتقد بود كه بزرگ‏ترين خير و سعادت براي بشر، سير به سوي كمال الهي است. وي هم‏چنين همانند ارسطو بر اين عقيده بود كه در درون هر كس، صورتي يا نيرويى وجود دارد كه قادر است او را به فرشته‏اي تبديل كند. اكويناس علي رغم دارا بودن خانواده‏اي ثروت‏مند و بانفوذ، از جامعه فاصله گرفت و نظام انديشه‏اي خود را برپا كرد. برخي از عقايد او عبارت از اين است كه مي‏گفت: اگر شما به خوبي و نيكي خداوند ايمان داشته باشيد مي‏توانيد براي عالَمي كه اجزاي آن با هماهنگي در كارند و حقيقت اعلاي آن، رستگاري روح جاويدان آدمي است، يك فلسفه عقلاني طرح كنيد. او مي‏گفت: در حقيقت، ما به اين جهان آمده‏ايم تا از راه استيلا بر بدي‏ها به نيكي‏ها دست يابيم. زيرا بدي، تلاش براي جدا ساختن انسان از انسان، و انسان از خداست، اما نيكي، حاصل وحدت مجدد ميان خدا و انسان است. در اين ميان نيروي محركي كه ما را ياري مي‏رساند، عشق الهي به مخلوقات خود مي‏باشد. وي معتقد بود كه در خداوند، مادهْ به معني جنبه نقص وجود ندارد و تنها صورت يا كمال راه دارد. كليسا تا مدت‏ها از پذيرفتن آراء آكويناس خودداري مي‏كرد، ولي سرانجام فلسفه او را كه توميسم نام داشت پذيرفت. بزرگ‏ترين خدمت توماس اكويناس به پيشرفت علوم، توجه فوق العاده وي به مذهب اصالت عقل است. او مي‏گفت دليل و منطقْ عالي‏ترين وسيله در راه بسط مرزهاي دانش بشري است. همين طرز تفكر بود كه موجب شد علم و دانش كه مدت مديدي در اروپا از اعتبار افتاده بود و ميراث كفر و بت‏پرستي تلقي مي‏شد بار ديگر مورد توجه قرار گيرد و ارزش يابد. آكويناس، زندگي و حيات پس از مرگ را لازم مي‏دانست و آن را ادامه حيات انسان مي‏شمرد. توماس آكويناس سرانجام در هفتم مارس 1274م در 48 سالگي درگذشت. با اين حال، وي از كوتاهي كتاب زندگي خود در اين جهان متاسف نبود و مي‏گفت: اگر خداوند مرا در سني كمتر از ديگران، داناييِ بيشتر عطا كرده است، براي آن است كه مي‏خواسته است، زودتر مرا به سوي جلال و عظمت خود باز خوانَد.


نوشته شده در   دوشنبه 16 اسفند 1395  توسط   کاربر 1   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode