ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : سه شنبه 2 دي 1404
سه شنبه 2 دي 1404
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : سه شنبه 9 فروردين 1390     |     کد : 17305

پايه‏هاى اسلام، ايمان‏، احكام و شرايع‏ از زبان امام علی(2)

امير المؤمنين عليه السّلام در يكى از خطبه‏هاى خود فرمود: خداوند متعال شما را به اسلام اختصاص داد و آن را براى شما برگزيد، اسلام براى شما سلامتى مى‏آورد و همه كرامت‏ها را در يك جا جمع كرده است خداوند متعال راه آن را برگزيده و حجت‏هاى آن را روشن كرده است.


16- امير المؤمنين عليه السّلام در يكى از خطبه‏هاى خود فرمود: خداوند متعال شما را به اسلام اختصاص داد و آن را براى شما برگزيد، اسلام براى شما سلامتى مى‏آورد و همه كرامت‏ها را در يك جا جمع كرده است خداوند متعال راه آن را برگزيده و حجت‏هاى آن را روشن كرده است.
پروردگار حجت‏هاى ظاهرى و باطنى اسلام را بيان كرد، غرائب و نوا در آن‏ هرگز از بين نمى‏رود و شگفتيهاى آن پايان نمى‏آيد، اسلام بهارى است كه در آن همه گونه گياه‏ها و شكوفه‏ها مى‏رويند و چهارپايان از آن گياهان استفاده مى‏كنند، اسلام چراغ فروزانى است كه تاريكيها را از هم مى‏شكافد.
نيكى‏ها جز به كليد اسلام گشوده نمى‏شوند، و تاريكيها جز به چراغ آن بر طرف نمى‏كردند، خداوند متعال آن را از هر گزندى حفظ كرده و كسى جرأت ندارد در آن محدوده درآيد، و از آن سرزمين استفاده كند، هر كس طالب شفا باشد از اسلام شفا پيدا مى‏كند و خواسته‏هاى خود را از آن مى‏گيرد و به ديگرى نياز پيدا نمى‏كند.
17- ابو حمزه ثمالى گويد: امام باقر عليه السّلام فرمود: اسلام بر پنج پايه استوار شده است، برپا داشتن نماز، دادن زكاة، حج خانه، روزه ماه رمضان و ولايت ما اهل بيت، در آن چهار تا رخصت و شرط گذاشته ولى در ولايت رخصت نگذاشته است.
اگر كسى مالى نداشته باشد براى او زكاتى نخواهد بود، هر كس استطاعت مالى نداشته باشد و يا بيمار گردد حج بر او واجب نيست، نماز را مى‏تواند نشسته اداء كند و يا ماه رمضان به خاطر بيمارى و مسافرت افطار نمايد ولى ولايت در هيچ حالى از وى ساقط نمى‏گردد.
18- مفضل گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: اسلام روى پنج ستون استوار مى‏باشد، نماز، روزه، زكاة حج و ولايت امير مؤمنان و فرزندانش صلوات اللَّه عليهم.
19- ابن ظبيان گويد: امام جعفر صادق عليه السّلام فرمود: شريعت محمديه، خواندن نماز، دادن زكاة، روزه ماه رمضان، حج خانه و اطاعت از امام و اداء حقوق مؤمن مى‏باشد، هر كس حق مؤمن را حبس كند خداوند روز قيامت پانصد سال او را روى پايش نگه مى‏دارد تا عرق از وى جارى گردد، بعد از طرف خداوند منادى فرياد مى‏كند اين همان ظالم و ستمگرى مى‏باشد كه در دنيا حق خدا را نگهداشت و به او نداد، امام عليه السّلام فرمود: او را مدت چهل سال نگه مى‏دارند و مرتبا وى را سرزنش مى‏نمايند و بعد دستور مى‏دهند او را وارد جهنم كنند.
20- فضيل بن يسار گويد: امام باقر عليه السّلام فرمود: هر كس ده كار را انجام دهد در حالى كه مستحق بهشت باشد در محضر خداوند حاضر مى‏گردد، گواهى به وحدانيت خداوند، شهادت به رسالت حضرت محمد صلّى اللَّه عليه و اله، اقرار به آنچه از طرف خداوند نازل شده است، خواندن نماز، اداء زكاة، روزه ماه رمضان، حج خانه، ولايت دوستان خدا، بيزارى از دشمنان خدا و دورى كردن از مست‏كننده.
21- زرارة گويد: حضرت باقر عليه السّلام فرمود: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمودند: اسلام ده بخش است، شهادت بر وحدانيت خداوند كه آن پايه و اساس است، نماز كه آن واجب است، و روزه كه آن سپر است، و زكاة كه آن پاك‏كننده است و حج كه آن شريعت است.
جهاد كه در آن عزم است، امر به معروف كه در آن وفاء مى‏باشد نهى از منكر كه آن راه است جماعت كه در آن الفت و مهربانى هست، و خود را نگه داشتن كه در آن اطاعت مى‏باشد.
22- ابو امامه گويد: حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: شش صفت هست كه هر كس به يكى از آنها عمل كند آن عمل روز قيامت از وى شفاعت مى‏كند تا آنگاه كه وارد بهشت گردد، آن عمل مى‏گويد: بار خدا او در دنيا مرا مورد عمل قرار مى‏داد، و آنها عبارتند از نماز، زكاة، حج، روزه، اداء امانت، وصله ارحام.
23- جابر بن يزيد از امام باقر و او از پدرانش عليهم السّلام روايت مى‏كند هنگامى كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله پس از مناسك حج از حجة الوداع برمى‏گشت در حالى كه بر مركبش سوار بود فرمود: كسى وارد بهشت نمى‏گردد مگر اينكه مسلمان باشد.
در اين هنگام ابو ذر غفارى رحمة اللَّه عليه برخاست و گفت: يا رسول اللَّه اسلام چيست، رسول اكرم فرمود: اسلام مانند شخصى عريان است، لباس او تقوى و زينتش حياء و عفت، تكيه‏گاه او پرهيزگارى و ورع، كمال او دين، و ميوه آن عمل مى‏باشد، هر چيزى پايه‏اى دارد و پايه اسلام محبت ما اهل بيت است.
24- مجاشعى گويد: حضرت رضا عليه السّلام از پدرانش روايت مى‏كند كه على عليه السّلام فرمودند: از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله شنيدم فرمود: اسلام بر پنج خصلت بنا شده است، شهادتين و دو قرينه آن، گفته شد يا رسول اللَّه شهادتين را شناختيم ولى قرينه آن را نشناختيم.
رسول خدا فرمود: آن روزه و نماز و زكاة هستند، كه يكى از آنها بدون ديگرى پذيرفته نمى‏شود، و روزه و حج خانه خدا كه هر كس توانائى دارد بايد آنها را انجام دهد، و همه اين‏ها با ولايت ختم مى‏گردد كه خداوند در اين مورد فرموده: الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً.
25- انس بن مالك گويد: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: جبرئيل نزد من آمد و گفت: اى احمد اسلام ده بخش است، و زيان مى‏كند كسى كه يك سهم از آن را هم نداشته باشد، اول آنها گواهى بر وحدانيت خداوند مى‏باشد كه كلمه حساب مى‏شود.
دوم نماز است كه موجب پاكى مى‏گردد، سوم زكاة است كه فطرت آدمى بر آن سرشته است، چهارم روزه است كه مانند سپر آدمى را حفظ مى‏كند، پنجم حج است كه شريعت به آن بستگى دارد، ششم جهاد است كه در آن عزت دين مى‏باشد، هفتم امر به معروف كه آن وفاء به عهد است.
هشتم نهى از منكر كه آن راه روشن است، نهم اجتماعات كه آن موجب الفت و محبت مى‏باشد و دهم اطاعت كه آن موجب عصمت است، بعد از اين رسول خدا فرمودند دوست من جبرئيل گفت: مثل اين دين مانند درخت ثابتى است كه اصل آن ايمان مى‏باشد.
نماز به منزلت ريشه‏هاى آن درخت است، و زكاة آن درخت را مى‏روياند و آب مى‏دهد، و روزه شاخه‏هاى آن مى‏باشد، حسن خلق مانند برگهاى آن است، دورى از گناهان ميوه آن مى‏باشد، هيچ درختى به كمال نمى‏رسد مگر به دادن ميوه و ايمان هم به كمال نخواهد رسيد مگر اينكه مؤمن از همه محرمات دست باز دارد.
26- كميل بن زياد گويد: از امير المؤمنين عليه السّلام پرسيدم اسلام بر چه پايه‏اى قرار دارد امام عليه السّلام فرمود: اسلام بر هفت پايه قرار گرفته است، اول آنها عقل است‏ كه بناى صبر بر آن مى‏باشد دوم نگه داشتن عرض و صداقت در گفتار است.
سوم تلاوت قرآن با تفكر و تدبر، چهارم محبت و بغض براى خدا، پنجم حق آل محمد عليهم السّلام و شناختن ولايت آنها ششم حق برادران و حمايت از آنها، هفتم با حسن اخلاق با مردم رفتار كردن است.
گويد: گفتم: يا امير المؤمنين بنده‏اى مرتكب گناه مى‏گردد و بعد استغفار مى‏كند، حدود استغفار چيست فرمود: اى فرزند زياد حد آن توبه مى‏باشد، گفتم همين بس فرمود: نه اين تنها كفايت نمى‏كند گفتم موضوع چگونه مى‏باشد.
فرمودند: هر گاه بنده‏اى مرتكب گناهى شود با حركت دادن استغفار مى‏كند، عرض كردم حركت دادن چيست فرمود: يعنى با حركت دادن زبان، لب به استغفار مى‏گشايد و كلماتى را بر زبان جارى مى‏كند ولى بايد دنبال حقيقت هم باشد.
گويد: عرض كردم حقيقت چيست فرمود: همان كلمات را بايد قلب هم گواهى كند و تصميم بگيرد كه بار ديگر گرد آن گناه نرود، كميل گويد: هر گاه چنين كردم پس از مستغفرين خواهم بود، فرمود: خير كميل پرسيد پس چه بايد كرد.
على عليه السّلام فرمود: تو هنوز به اصل استغفار نرسيده‏اى، كميل پرسيد اصل استغفار كدام است فرمود: برگشتن بطرف توبه از گناهى كه در باره آن استغفار كرده است، و اين نخستين درجه عابدان مى‏باشد، ترك گناه و استغفار بر شش گونه است كه بايد بر آن شروط عمل شود.
اول پشيمانى از گناهى كه انجام داده، دوم تصميم بگيرد كه ديگر مرتكب آن گناه نشود، سوم اگر گناه مربوط به حقوق برادران ايمانى است بايد آنها را از خود راضى سازد، چهارم همه حقوق واجبه خداوند را انجام دهد.
پنجم گوشتى كه در هنگام معصيت در بدن او پيدا شده بايد در اثر عبادت از بين برود و گوشت تازه در بدنش برويد، و آن گوشت‏هاى حرام آب گردد، ششم، بايد ناراحتى‏هائى كه از طاعت خداوند برايش پيش مى‏آيد تحمل كند تا لذت‏هاى معصيت را از بدنش بيرون كند.
27- امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: خداوند مخلوقات را آفريد و براى خود هر چه مى‏خواست برگزيد و از ميان آنها آنچه را كه مورد علاقه‏اش بود انتخاب كرد، و يكى از چيزهاى مورد علاقه خداوند ايمان بود كه آن را براى خود اختيار فرمود و از اسم خود مشتق كرد.
بعد از آن ايمان را به محبوب‏ترين مخلوقات خود عطا كرد، بعد حدود ايمان را بيان نمود و راه‏هاى آن را براى كسانى كه بخواهند وارد آن شوند روشن فرمود:
اركان و پايه‏هاى ايمان را عزت بخشيد و آن را از هر جهت استوار ساخت.
خداوند متعال ايمان را وسيله عزت دوستان خود كرد، و براى كسانى كه وارد آن مى‏شوند خانه امن قرار داد، و براى هر كس كه بخواهد ايمان را رهبر آن فرمود، و آن را وسيله زينت دوستان خود كرد، و به عنوان دين و عقيده به آنها بخشيد.
ايمان نگه دارنده كسانى است كه به آن چنگ بزنند، و ريسمانى است براى آنهائى كه به آن دست آويزند و برهانى است براى كسانى كه به آن سخن گويند، و شرف است براى آنهائى كه او را بشناسند و حكمت است براى كسى كه با آن استدلال كند.
ايمان نورى است براى آنها كه بخواهند از آن روشنائى بگيرند، و حجتى است براى كسى كه بخواهد با خصم مبارزه كند، رستگار مى‏گردد كسى كه با آن احتجاج كند، علم است براى شخصى كه بخواهد آن را فرا گيرد، و حديث است براى كسى كه بخواهد روايت كند.
ايمان حكم است براى كسى كه بخواهد داورى كند، و بردبارى است براى كسى كه بخواهد صحبت نمايد عقل است براى كسى كه بخواهد انديشه كند، و فهم است براى آن كس كه بخواهد فكر نمايد، يقين است براى آن كس كه بخواهد عقل خود را بكار گيرد.
ايمان براى افرادى كه بخواهند تصميم بگيرند بصيرت مى‏دهد، و براى آينده نگرى راهنمائى مى‏كند براى پندگيرندگان عبرت مى‏باشد، و براى مؤمنان راه نجات است، و براى مردان شايسته محبت خدا را جلب مى‏كند و براى مراقبه‏ موجب زينت است. ايمان براى كسانى كه اهل توكل هستند اعتماد مى‏آورد، و براى كسانى كه كارهاى خود را به خدا وامى‏گذارند راحتى مى‏آورد، براى كسانى كه بخواهند كار نيك انجام دهند پيش دستى مى‏كند براى آنهائى كه در كار خير شتاب كنند آن هم شتاب مى‏كند.
ايمان براى آنهائى كه بخواهند صبر كنند از آنها نگهدارى مى‏نمايد و براى پرهيزگاران لباس است، و هر كس اراده كند رستگار گردد او را پاك و پاكيزه مى‏سازد، و هر كس بخواهد راه تسليم را در پيش گيرد او را آرامش مى‏دهد و به راستگويان جان مى‏دمد.
ايمان پايه حق مى‏باشد و اساس حق راه هدايت است، نيكى‏ها همه از صفات حق مى‏باشند و مجد و عظمت از آثار اوست، ايمان روشن‏ترين راه و فروزان و درخشنده است، چراغيست پر فروغ كه نورش همه جا مى‏تابد.
ايمان در يك جايگاه بلند قرار دارد كه بايد مسابقه دهندگان براى رسيدن به آن با هم مسابقه دهند و از يك ديگر پيشى گيرند تا به قله رفيع ايمان برسند، در اين جا سواران عالى مقامى كه داراى ساز و برگ ايمان و شرف باشند به مقصد مى‏رسند.
از علائم ايمان كارهاى شايسته انجام دادن است، و چراغ نورانى آن عفت مى‏باشد او همواره نظرش به مرگ مى‏باشد، دنيا براى مؤمن ميدان مسابقه است و مسابقه دهندگان همه در قيامت جمع مى‏شوند و پاداش مسابقه هم بهشت مى‏باشد، و عقاب هم جهنم خواهد بود ساز و برگ ايمان تقوى و نيكوكاران مردان جنگى او هستند.
بوسيله ايمان مى‏توان به كارهاى شايسته راه پيدا كرد، و با كارهاى نيك فقه را مى‏توان آباد ساخت، و بوسيله فقه بايد از مرگ ترسيد، و با مرگ دنيا پايان مى‏گيرد، و در دنيا بايد از آخرت ترسيد و زاد و توشه براى آن فراهم آورد.
در قيامت بهشت را زينت مى‏دهند، و بهشت براى اهل دوزخ موجب حسرت‏ و ندامت است. آتش براى پرهيزگاران موعظه و محل عبرت مى‏باشد، تقوى با احسان از يك اصل هستند، تقوى هدفى است كه آدمى براى رسيدن به آن هلاك نمى‏شود.
كسى كه راه پرهيزگارى را در پيش گيرد و تقوى پيشه كند پشيمان نمى‏گردد، زيرا با تقوى آدمى رستگار مى‏گردد، و با معصيت و نافرمانى انسان زيان مى‏كند، اينك بايد صاحبان عقل و خرد دست از معصيت بردارند، و اهل عبادت و تقوى متذكر كارهاى خوب بشوند.
ايمان بر چهار پايه استوار است، صبر، يقين، عدل، و جهاد، صبر هم چهار شعبه دارد، اشتياق، ترس، زهد، و مراقبت، هر كس مشتاق بهشت باشد از شهوت‏ها دست باز مى‏دارد و هر كس از آتش بترسد از محرمات دست مى‏كشيد، و هر كس زهد پيشه كند مصيبت‏ها در نظرش كوچك مى‏گردند، و هر كس مراقب مرگ باشد به كارهاى نيك شتاب مى‏كند.
يقين هم چهار شعبه دارد، باهوش و بينا باشد، حقائق را دريابد، اهل موعظه و عبرت باشد، و از گذشته‏ها و سرنوشت آنها اطلاع حاصل كند، هر كس باهوش باشد حقائق را در مى‏يابد و هر كس حقائق را دريافت موارد عبرت را مى‏شناسد و هر كس عبرت را شناخت، حالات گذشته را در مى‏يابد و هر كس حالات گذشتگان را داشت مانند اين است كه با آنها زندگى مى‏كند.
عدل هم داراى چهار شعبه است، درك عميق، فرو رفتن در علم، نظر روشن در احكام و حلم و بردبارى، هر كس دركش عميق بود علوم را تفسير و روشن مى‏كند و حقائق را در مى‏يابد، و هر كس حكم را شناخت گمراه نمى‏گردد، و هر كس بردبار بود در حكم خود افراط نمى‏كند، و در ميان جامعه با اعتبار و خوشى زندگى خواهد كرد.
جهاد هم داراى چهار شعبه مى‏باشد، امر به معروف، نهى از منكر، و راستگوئى در ميدان جنگ، و دورى كردن از بدكاران، هر كس امر به معروف كند پشت مؤمنان را محكم مى‏گرداند، و هر كس نهى از منكر نمايد دماغ كافران را به‏ خاك مى‏مالد، و هر كس در ميدان جنگ مقاومت كند وظيفه خود را انجام داده است، هر كس از فاسقان دورى كند و غضب او براى خدا باشد خداوند براى او غضب مى‏كند، اينها بودند پايه‏هاى ايمان و شعب آن.
كفر هم بر چهار اساس استوار مى‏باشد، فسق، غلو، شك و شبهه، و فسق هم داراى چهار شعبه مى‏باشد، جفا، كورى، غفلت، و سركشى و عناد، هر كس اهل جفا باشد مؤمن را حقير مى‏داند و با فقهاء دشمن مى‏شود و اصرار بر گناه و نقض عهد دارد، و هر كس كور باشد ياد خدا را نمى‏كند خلقش بد مى‏گردد و شيطان بر او مسلط مى‏شود.
هر كس غفلت پيشه كند با پشت بر زمين سقوط مى‏كند، گمراهى خودش را رستگارى مى‏داند و زشتيهايش را نيك مى‏پندارد، و فريب آرزوهاى خود را مى‏خورد، ولى بعد از اينكه كارها گذشت حسرت مى‏خورد و پرده‏هاى غفلت از ديدگانش برداشته مى‏گردد، و چيزهائى از خدا برايش روشن مى‏شود كه هرگز تصور آن را نمى‏كرد.
هر كس از امر و فرمان خداوند سرباز زند و سركشى نمايد خداوند بر او قدرت دارد و او را منكوب مى‏كند، و با قهر و غلبه خود او را خوار مى‏گرداند، و با عظمت و جلال خود او را كوچك مى‏نمايد، همان گونه كه او نسبت به خداوند عناد ورزيد و افراط كرد و از گذشت خداوند مغرور شد.
غلو هم چهار شعبه دارد، كنجكاوى، منازعه، چركينى دل، دشمنى و مخالفت، هر كس در هر كارى كنجكاوى كند به حق نخواهد رسيد و هر چه در كارها بيشتر غور كند زيادتر گرفتار مى‏گردد، او از هر فتنه‏اى كه خود را خلاص مى‏كند در فتنه‏اى ديگر گرفتار مى‏شود، و در گودالى ديگر سقوط مى‏كند.
هر كس اهل منازعه و مخاصمه باشد و با همه سر جنگ داشته باشد، رشته ارتباطش با مردم قطع مى‏شود، و همواره بايد با مردم در نزاع باشد، و هر كس دل چركين و بدبين شد از كارهاى خوب بدش مى‏آيد، و دنبال كارهاى بد مى‏رود، و در ضلالت گرفتار مى‏شود.
هر كس اهل جدال باشد و سخن كسى را قبول نكند راه بر او مشكل مى‏شود و راه درست را نمى‏تواند پيدا كند، و در كارها به بن‏بست مى‏رسد، و نمى‏تواند از آن خارج گردد، سزاوار است كه افراد غير مؤمن را از خود دور كند و از آنها متابعت ننمايد.
شك هم بر چهار قسم است، مراء و جدال، ترس و وحشت، ترديد، و تسليم شدن، در قرآن مجيد فرموده: به كدام يك از نعمت‏هاى خداوند شما شك داريد، هر كس از آينده بترسد به عقب بر مى‏گردد، و هر كس در كارها ترديد داشته باشد گذشتگان از او پيشى مى‏گيرند و آيندگان هم به او مى‏رسند و پاهاى شياطين او را خورد خواهند كرد.
هر كس هم تسليم حوادث دنيا شود و در فكر آخرت خود نباشد، در دنيا و آخرت هلاك خواهد شد، كسانى در دنيا و آخرت نجات پيدا مى‏كنند كه اهل يقين و تصميم باشند و در برابر حوادث و پيش آمدها مقاومت كنند و پايدارى نمايند.
شبهه هم بر چهار شعبه مى‏باشد، آرايش و زينت‏ها كه آدمى را به شگفت آورند، و آمال و آرزو و در آوردن نفس، و كجى‏ها را درست پنداشتن، و آميختن حق بر باطل دنبال ظاهر رفتن و گول خوردن به آرايش ظاهرى آدمى را از درك حقيقت دور مى‏كند.
كسى كه نفس خود را گرفتار آرزوها كند در شهوت‏ها فرو مى‏رود، و كج انديشى آدمى را از واقعيت دور مى‏سازد، آميختن حق با باطل هم تاريكى‏هائى هستند كه روى هم قرار گرفته‏اند، اين‏ها بودند شعب كفر و پايه‏هاى آن.
نفاق هم چهار پايه دارد، هواى نفس، سبك داشتن و خوار شمردن، خودخواهى، و طمع، هوى نفس چهار شعبه دارد، تجاوز، عداوت، شهوت و معصيت، هر كس تجاوز كند گرفتاريهايش زياد مى‏گردد، مردم از او دورى مى‏كنند و او را يارى نخواهند كرد.
هر كس دشمنى با مردم نمايد از آنان ايمن نخواهد بود و دلش هم سالم نخواهد ماند، و هر كس خود را از شهوات باز ندارد در حسرت‏ها فرو خواهد رفت، و در آن غرق خواهد شد، و هر كس خود را به عصيان آلوده كند از روى عمد و بدون عذر و برهان خود را در ضلالت و گمراهى افكنده است.
اما سبك شمردن ديگران و ناچيز جلوه دادن آنها از چهار چيز ناشى مى‏شود، هيبت، گول خوردن، كارها را به تاخير انداختن، و آرزوها، اگر كسى خود را در انظار ديگران بزرگ بداند و براى آنها قيافه بگيرد از حق حمايت نمى‏كند.
كسى كه گول دنيا را بخورد آخرت را از ياد مى‏برد، آن كس كه كارها را با مماطله به عقب مى‏اندازد او در كورى به وادى هلاكت افتاده است، اگر آرزوها در انسان نبودند او مى‏دانست حساب خود را بكند و به كردارش برسد، و اگر مى‏دانست حسابش چگونه است از وحشت و ترس ناگهان در مى‏گذشت.
اما شعبه‏هاى خودبينى، عبارتند از كبر، فخر، تعصب و نژادپرستى، هر كس تكبر كند به عقب برمى‏گردد هر كس فخر فروشى نمايد به فساد گرفتار مى‏شود، هر كس نژادپرستى كند به لج‏بازى خواهد افتاد، و هر كس تعصب بخرج دهد ستم خواهد كرد، پس چه اندازه بد خواهد بود كسى كه به عقب برگردد، و يا فساد كند و يا لج‏بازى نمايد و يا از راه صحيح منحرف شود.
طمع نيز چند شعبه دارد، خوشحالى، بى‏عارى، لجاجت، و تكبر، خوشحالى در نزد خداوند مكروه مى‏باشد، بى‏عارى موجب خودخواهى مى‏گردد، لجاجت بلائى است كه آدميان را به گناه مى‏كشاند، تكبر لهو و بازيچه و مشغوليت و از دست دادن خير مى‏باشد.
اين‏ها بودند نفاق و پايه‏ها و شعبه‏هاى آن، خداوند متعال بر بندگان خود قاهر است، خدائى كه يادش همه جا هست خدائى كه سخت نيرومند است و بركت او همه جا را فرا گرفته و حكمتش همه جا را روشن كرده، و برهانش پيروز شده و دينش خالص است.
خداوندى كه سخنش حق و نيكيهايش از همه چيز پيشى گرفته و ميزانش بر عدالت استوار شده و رسالتش بر همگان ابلاغ شده، و كاتبانش در همه جا حاضر شده‏اند، بعد از آن هر كار بدى را گناه و معصيت دانسته و گناه را موجب آزمايش آدميان قرار داده و آزمايش هم آلودگى مى‏آورد. خداوند متعال نيكوكارى را براى آدميان غنيمت قرار داده و براى معصيت توبه را گذاشته، و توبه را براى انسان موجب پاكى دانسته است هر كس از گناهان توبه كند هدايت مى‏گردد، و هر كس گرفتار فتنه شود گمراه مى‏شود مادامى كه از گناهان توبه نكند و به گناهانش اعتراف ننمايد، و دنبال نيكى‏ها نرود، كسانى در نزد خداوند هلاك هستند كه خود را به هلاكت رسانده باشد.
از خداوند بترسيد و تقوى داشته باشيد، و بدانيد كه در توبه از گناهان باز است و درهاى رحمت خداوند از همه درها وسيع‏تر مى‏باشند، خداوند با فضل و عنايت و حلم بزرگ خود شما را مژده مغفرت مى‏دهد، و درهاى بازگشت هميشه بروى شما باز مى‏باشد.
از آن طرف عذاب خداوند هم براى گناهكاران آماده است، قدرت خداوند با همه عظمتش گناهكاران را مى‏گيرد و آنها را در جهنم عذاب مى‏كند، اكنون هر كس موفق شد، و از پروردگار اطاعت كرد به كرامت خدا خواهد رسيد، و هر كس گرفتار معصيت شد عذاب سختى را خواهد چشيد، سرنوشت آدمى بهشت و يا دوزخ خواهد بود.
28- ابو صادق گويد: حضرت على عليه السّلام فرمود: پايه‏هاى اسلام سه عدد هستند، كه استقرار اسلام بر آن‏ها مى‏باشد، كه بدون يكى از آنها بقيه سودى ندارند، و آنها عبارتند از نماز، زكاة و ولايت.
29- على بن عبد العزيز گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: شما را به اصل و فرع اسلام و قله بلند آن اطلاع دهم، گفتم: بفرمائيد قربانت گردم، فرمود: اصل آن نماز و فرع آن زكاة مى‏باشد و قله بلند آن جهاد در راه خداوند است.
بار ديگر فرمود: مى‏خواهى شما را از ابواب خير و سعادت خبر دهم، روزه كه سپريست و شما را از جهنم حفظ مى‏كند، و صدقه كه گناهان را مى‏زدايد، و نماز شب در دل شب كه برخيزد و با خداوند مناجات كند و بعد اين آيه شريفه را تلاوت كردند كه تَتَجافى‏ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ تا آخر.
30- سليمان بن خالد گويد: خدمت حضرت صادق عليه السّلام عرض كردم قربانت گردم بفرمائيد واجبات خداوند كه بر بندگان واجب شده چه هستند، امام عليه السّلام فرمود: شهادت بر وحدانيت خداوند و رسالت محمد صلّى اللَّه عليه و اله، نماز، روزه، زكاة حج خانه، و ولايت هر كس آنها را انجام دهد و بخداوند تقرب جويد و گناه را ترك كند وارد بهشت مى‏گردد.
31- عيسى بن سرى گويد: خدمت امام صادق عليه السّلام عرض كردم مرا از پايه‏هاى اسلام اطلاع دهيد، آن پايه‏هائى كه دين بر آنها قرار دارد و كسى حق ندارد يكى از آنها را ناديده بگيرد و اگر عمل نكند دينش تباه مى‏شود، و عملش مورد قبول قرار نمى‏گيرد.
آن اصولى كه هر كس به آن اعتقاد پيدا كند و مورد عمل قرار دهد دينش كامل شده و عملش مورد قبول قرار مى‏گيرد، و طورى نباشد كه به خاطر جهل و ندانستن اصول دين اعمالش باطل شود و از آنها سودى نبرد و دستش خالى بماند.
امام عليه السّلام فرمودند: آرى اصول و اركان دين عبارتند از شهادت بر وحدانيت خداوند و ايمان به رسالت حضرت محمد صلّى اللَّه عليه و اله، و اقرار به آنچه از طرف خداوند نازل شده است و اينكه حق خدا را از اموال خود بدهد، و ولايت آل محمد عليهم السّلام را كه از طرف خداوند ابلاغ و امر شده است قبول كنند.
رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله فرمود: هر كس بميرد و امامش را نشناسد در جاهليت و نادانى مرده است، امام اول على، دوم حسن بن على، سوم حسين بن على، چهارم على بن الحسين، پنجم محمد بن على عليهم السّلام، شيعيان قبل از ابو جعفر مناسك حج و حرام و حلال خود را نمى‏دانستند.
ابو جعفر عليه السّلام راه‏ها را براى آنها باز كرد و مناسك و مسائل حج را براى آنها بيان كرد و روشن ساخت، و حلال و حرام را به آنها تعليم فرمود، تا آنگاه كه از مردم بى‏نياز شدند و مردم از آنها ياد گرفتند و همين گونه خواهد بود و زمين هرگز از امام خالى نمى‏باشد.


● نويسنده: سید خلیل - شاکری


نوشته شده در   سه شنبه 9 فروردين 1390  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode