ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : شنبه 3 آذر 1403
شنبه 3 آذر 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : جمعه 6 اسفند 1389     |     کد : 15933

تجربه‌گرايي يك كارگردان با تجربه

سيروس مقدم به گواهي آثارش كارگرداني است كه قالب تلويزيون را خوب مي‌شناسد. در كارنامه او سريال‌هايي از ژانرهاي كمدي (چارديواري) گرفته تا پليسي و اجتماعي (نرگس، زير هشت و رستگاران) ديده مي‌شود.

جام جم آنلاين: سيروس مقدم به گواهي آثارش كارگرداني است كه قالب تلويزيون را خوب مي‌شناسد. در كارنامه او سريال‌هايي از ژانرهاي كمدي (چارديواري) گرفته تا پليسي و اجتماعي (نرگس، زير هشت و رستگاران) ديده مي‌شود.

اين درست كه كيفيت نهايي اين سريال‌ها نوسان داشته‌اند اما مساله اصلي اين است كه همه‌شان با اقبال نسبي مخاطب مواجه شده‌اند. سيروس مقدم رگ خواب مخاطب تلويزيوني را خوب مي‌شناسد. او مي‌داند قصه‌هاي پيچ در پيچ و پركش و قوسش را چگونه تعريف كند تا مخاطب بيشتري را پاي جعبه جادويي تلويزيون بنشاند.

فيلم تلويزيوني «زندگي خصوصي امير» فرم روايي پيچيده‌اي دارد. رفت و برگشت‌هاي زماني فيلمنامه آنقدر زياد است كه گاه مخاطب عادي در تشخيص زمان حال و گذشته دچار اشتباه مي‌شود. ضمن اين‌كه فرم روايت قصه در اين فيلم خطي نيست. در زندگي خصوصي امير با يك داستان 4 اپيزودي مواجهيم كه قصه 3 شخصيت اصلي (امير، آيدا و سودابه) را روايت مي‌كند.

اين سه شخصيت، 3 قطعه از پازلي هستند كه در نهايت طرح نهايي داستان را شكل مي‌دهند. استفاده از اين شيوه روايت اين امكان را فراهم مي‌آورد كه هر بار موضوع را از زاويه ديد يكي از شخصيت‌ها ببينيم. خط اصلي داستان انتقام امير (مهدي سلوكي) از جاويد پدر آيدا (حديثه تهراني) است. اين وسط سودابه (يكتا ناصر) واسطه است براي آن كه كنش انتقام‌جويانه امير سريع‌تر و آسان‌تر صورت بگيرد. آيا نمي‌شد اين داستان را به شكل خطي و غيراپيزودي روايت كرد؟ بهره‌گيري از شيوه فعلي چه امتياز ويژه‌اي را به فيلمنامه مي‌دهد؟

احتمالا پاسخ اين سوال را بايد در مقدمه ابتدايي اين مطلب جستجو كرد. كارگرداني كه در ساخت آثار داستاني تلويزيوني به بلوغ و پختگي رسيده حالا دوست دارد دست به تجربه‌گرايي بزند و قصه‌گويي با فرم‌هاي پيچيده‌تر را بيازمايد.

در جشنواره فيلم فجر امسال رضا ميركريمي نيز فيلمي به نام «يه حبه قند» را ارائه كرد كه به لحاظ فرم روايي با تمام آثارش متفاوت بود. در فيلم او تا ده دقيقه مانده به پايان هيچ اتفاق تعيين‌كننده‌اي نمي‌افتاد. اين مشابهت علاقه 2 كارگردان مطرح را در تجربه حوزه ناشناخته و كمتر تجربه‌شده نشان مي‌دهد.

به نظر مي‌رسد در حوزه كارهاي تلويزيوني اين‌گونه تجربه كردن‌ها ريسك بيشتري داشته باشد. چون بينندگان پرشمار تلويزيوني با اين شيوه‌هاي متفاوت روايي آشنا نيستند و ممكن است در ارتباط با كليت اثر دچار مشكل بشوند.

البته مي‌توان موضوع را از جنبه ديگري نيز مورد بررسي قرار داد. بايد مخاطب تلويزيوني را عادت داد تا بتواند با روايت‌هاي جديد و مدرن هم ارتباط برقرار كند. مخاطبان ساده‌پسند و راحت‌طلب دوست دارند كه داستاني دوخطي و سرراست را دنبال كنند. براي آنها خوشايندتر اين است كه داستان با تاكيدي چند باره برايشان تعريف شود و هيچ نكته مبهم و گنگي در آن وجود نداشته باشد. در اين شرايط فيلمنامه‌هايي كه نياز به تعمق بيشتر دارند مي‌توانند خط‌شكن باشند و مخاطبان ساده‌پسند را وادار به انديشيدن كنند.

زندگي خصوصي امير به لحاظ مضموني ادامه فضايي است كه كارگردان در زير هشت آن را ايجاد كرده بود. زير هشت و زندگي خصوصي امير به شدت يادآور دنياي فيلم‌هاي مسعود كيميايي هستند. تاكيد هر دوي اين‌ها روي مضاميني چون انتقام، رفاقت، جوانمردي و شخصيت‌هايي چون زنان زخم‌خورده، آدم‌هاي جنوب شهري تنها و درمانده نشان مي‌دهد كه كارگردان تعلق خاطر زيادي به فيلم‌هاي كيميايي دارد. در سريال زير هشت خيلي‌ها اين مشابهت را به علاقه شخصي فيلمنامه‌نويس كار (سعيد نعمت الله) مربوط مي‌دانستند. اما در اين تله‌فيلم ديديم كه با تغيير فيلمنامه‌نويس باز هم همان خط فكري تكرار شد.

در زندگي خصوصي امير فضاي تلخ و غمبار زير هشت اندكي تلطيف شده است. 2 شخصيت مثبت (مادر امير و همسرش آيدا) تا اندازه‌اي غلظت حضور آدم‌هاي بد و انتقامجو و خلافكار را كمرنگ كرده‌اند. در زير هشت به مقدم انتقاد مي‌شد كه چرا هيچ روزنه اميدي به سوي رستگاري و روشنايي نگشوده است. او در فيلم جديدش، 2 شخصيت مهربان طراحي كرده كه البته اين دو هم به نوعي قرباني شرايط خشن اجتماعي هستند. آيدا، قرباني ميل شديد امير به انتقام و ثروت‌اندوزي مي‌شود. مادر امير هم در قالب يك شخصيت موجه ظاهر مي‌شود اما او هم حاشيه امنيتي ندارد. چون مجبور است با پسرش و خواهرش كه در چاه تباهي سقوط كرده‌اند وارد چالش شود.

فيلمنامه زندگي خصوصي امير به لحاظ خط اصلي قصه به فيلم سگ‌كشي پهلو مي‌زند. در آنجا هم يك زن قرباني آرزوهاي بلندپروازانه يك مرد مي‌شود. روايت سگ‌كشي به گونه‌اي چيده شده كه مخاطب در لحظات پاياني به نيت شوم مرد پي مي‌برد. اما در زندگي خصوصي امير با مواجهه امير و سودابه همه چيز لو مي‌رود و تعليق داستان در لحظات مياني از بين مي‌رود. در كنار شخصيت‌هاي داستان بايد به عنصر ديگري هم توجه كنيم. ثروت 200 ميليون توماني كه يكباره وارد زندگي امير مي‌شود، رفتار همه را دستخوش تغيير مي‌كند. جالب آن كه با خروج اين پول همه دوباره رنگ خوشبختي را مي‌بينند و بدين ترتيب كارگردان بيانيه‌اش را درباره مضرات پول حرام صادر مي‌كند.

انگيزه شخصيت‌هاي داستان در نيمه اول خوب طراحي شده است. امير مي‌خواهد با قرباني كردن آيدا هم از جاويد (شريك پدر فوت شده‌اش) انتقام بگيرد و هم ثروت پدرزنش را تصاحب كند. جاويد دخترش را دوست دارد و براي خوشبخت شدن او بدهي ميليوني دامادش را مي‌پردازد و...

با اين حال تحول يكباره امير ، ندا و سودابه در لحظات پاياني چندان باورپذير نيست. آيدا با اين‌كه مي‌داند مورد سوءاستفاده قرار گرفته و پايه زندگي‌اش بر دروغ و فريب بنا شده دوباره به سمت امير برمي‌گردد و تصميم مي‌گيرد به زندگي مشتركش با او ادامه دهد. امير هم كه ميل شديدي به انتقام داشت، قيد پول‌ها را مي‌زند تا همه چيز به خوبي و خوشي تمام شود.

زندگي خصوصي امير فيلمنامه پرشخصيتي دارد. اگر چه در عنوان فيلم نام امير برجسته شده اما روايت تنها يك نفر را به عنوان قهرمان اصلي معرفي نمي‌كند. در خط اصلي داستان زندگي سودابه ، آيدا و جاويد هم به اندازه امير مورد بررسي قرار مي‌گيرد. شايد به دليل همين كثرت شخصيت است كه فيلمنامه‌نويس فرصت پرداختن به جزئيات و ظرايف همه آدم‌ها را پيدا نكرده است.

احسان رحيم‌زاده / گروه راديو و تلويزيون


نوشته شده در   جمعه 6 اسفند 1389  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode