راي تشكيل امت واحده قرآن كريم در فلسفه عبادات و انجام فرايض، همواره مسأله وحدت و يگانگي را محور اصلي و اعتقاد به توحيد و توحيد كلمه را ضرورت حيات سالم زندگي اجتماعي مي داند، به طوري كه اكثريت عبادات و احكام اسلام جنبه اجتماعي و گرايش به سوي جامعه و جماعت دارد و كمتر عبادتي است كه رهنمودها و زمينه هاي تحقق جامعه عدالت گستر اسلام را در مضمون و محتواي خويش مطرح نكند. آيات و روايات حج، نماز جمعه و جماعت، خمس و زكات و ديگر عبادات و فرايض اسلامي مشحون از يك هماهنگي و حركت جمعي در جامعه اسلامي است كه زمينه هاي تجرّدگرايي و تفرقه را نابود كرده و گرايش هاي گروهي و ملي در وحدت جامعه را فراهم ساخته است، به طوري كه حتي در بيان جملات و كلمات و واژه هاي آيات، صيغه جمع و كثرت بر صيغه مفرد ترجيح داده شده است.
اصولاً بينش جهاني اسلام و مدني الطبع بودن خلقت انسان در اساس آفرينش، بهترين الگو و چهارچوب وحدت گرايي و اشتراك مساعي در امور مسلمين است. قرآن كريم در صيغه دعوت عام و جهاني مردم به سوي كعبه معشوق و كانون امنيت و وحدت مسلمين مي فرمايد: «وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالاً وَعَلَي كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ»3 اي پيامبر جهاني اسلام، دعوت و نداي فراگيرِ فراخواني همه مردم جهان را به سوي مناسك عبادي، سياسي و فرهنگي حج به گوش جهانيان برسان كه كلّ ناس بايد در اين اجتماع حاضر شوند. راهكارهاي عملي وحدت مسلمين در حج مي تواند مصاديق بارز و ملموسي داشته باشد كه بنابر ضرورت عيني و كاربردي بودن مناسك حج، به موارد اصلي آن اشاره مي كنيم:
1 ـ وحدت عقيدتي، فكري و جهاني مسلمين، در مقابل جبهه كفر و استكبار جهاني بهترين الگوي مبارزه براي نابودي شرك، بت پرستي و طاغوت ستيزي است; زيرا قرآن كريم جدال حق و باطل را يك سنت جاودانه تاريخ بشري دانسته و پيروزي حزب الله بر حزب الشيطان و حاكميت الله بر طاغوت را قلّه پيروزي و فتح نهايي مي داند.
2 ـ وحدت اجتماعي، سياسي و بين المللي جهان اسلام در مقابل بلوك تك قطبي نظام نوين جهاني و تشكيل امت واحده جهاني اسلام در چهارچوب آيات قرآن كريم: «كانَ النّاسُ اُمَّةً واحِدَةً »4 «فَاِنَّ حِزْبَ اللهِ هُمُ الْغالِبُون»5 «فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَي...»6 بنابراين، جدال و مبارزه سياسي بدون تشكيلات منسجم و ارتباطات منطقي ميان كشورهاي اسلامي و تنظيم روابط بين المللي در چهارچوب «كنفرانس جهان اسلام» و ساير نهادهاي حقوقي و بين المللي كه بايد ايجاد و گسترش يابد، امكان پذير نيست; همانطوري كه تاريخ اسلام بيانگر اين ضرورت است و پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) در بدو هجرت و استقرار در مدينه با تدوين قانون اساسي مدينه و بنياد اولين حكومت اسلامي در مقابل حاكميت كفر، شرك و نفاق نهادهاي اساسي را تأسيس نمود و در طول ده سال حكومت اسلامي به پيروزي هاي بزرگ همچون «فتح مكه» نائل شد.
3 ـ وحدت اقتصادي، تجاري و بازرگاني، يكي ديگر از ابعاد عملي و راهكارهاي عيني حج ابراهيمي است. اصولا تأمين معاش و امنيت حيات و سلامتي جامعه اسلامي مرهون توليد كالا و خدمات مورد نياز مردم است و تأمين ضروريات مصرف و رفع نيازهاي مادي مقدمه رشد فكري و تعالي روحي است، به طوري كه همواره اين واقعيت را بايد پذيرفت كه «عقل سالم در بدن سالم است» و طبق روايت پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله) كه فرمودند: «مَنْ لا مَعاشَ لَهُ لا مَعادَ لَهُ» «كادَ الْفَقْرُ أنْ يَكُونَ كُفْراً» بنابراين، ضرورت رفع نيازهاي اقتصادي و تأمين كالا و خدمات اساسي جامعه اسلامي يك واقعيت انكارناپذير است كه در آيات و روايات اسلامي بدان تأكيد و سفارش شده است و اكنون با توجه به گسترش حجم جمعيت و رشد بالاي نرخ جمعيت در كشورهاي اسلامي و عدم توانايي توليد كالا و خدمات مورد نياز جامعه در هر كشور، سلطه مبادلات تجاري و بازرگاني بر جامعه جهاني سايه افكنده است و همه كشورها، بنا بر ضرورت، در امر صادرات و واردات، مشغول مبادله كالا و خدمات مي باشند. اما آنچه نكته اصلي و حائز اهميت در اينگونه روابط تجاري است، تعادل و تراز بازرگاني مي باشد كه بايد مورد توجه و دقت نظر قرار گيرد. در اين راستا مي توان كشورهاي جهان را به سه دسته تقسيم كرد و وضعيت كشورهاي اسلامي را در اين طبقه بندي مورد مطالعه قرار داد:
الف ـ كشورهايي كه ميزان صادرات ساليانه آنها بر وارداتشان بيشتر است و مازاد تجارت خارجي دارند، و داراي تراز بازرگاني مثبت مي باشند.
ب ـ كشورهايي كه در امر تجارت بين الملل، تعادل تجاري را با تساوي واردات با ميزان صادرات به دست آورده اند و به اصطلاح تراز بازرگاني آنها تعادل را نشان مي دهد.
ج ـ كشورهايي كه ميزان واردات كالا و خدمات از ميزان صادرات آنها كمتر بوده و همواره گرفتار تراز بازرگاني منفي هستند و كسري بودجه ارزي آنها گسترش مي يابد. نكته جالب توجه اين است كه موقعيت كشورهاي اسلامي متأسفانه در طبقه بندي «ج» قرار دارد و اكثريت قريب به اتفاق جوامع اسلامي دچار تراز بازرگاني منفي مي باشند و اين واقعيت تلخ را بايد در ارتباطات بين المللي جهان اسلام، به ويژه در كنگره عظيم حج مورد مطالعه و بررسي عميق قرار داد و راهكارهاي علمي و عملي حل اين مشكل بايد از وحدت برنامه ريزي و آينده نگري در تخصيص بهينه منابع طبيعي ثروت و استفاده مطلوب از نيروي انساني و تخصّصي استوار گردد; زيرا پراكندگي و روزمرگي در امور اقتصادي، همواره خسارات جبران ناپذيري را همراه داشته است. در اينجا بهتر است اين واقعيت را از كلام عميق و دقيق تر حضرت علي(عليه السلام) مورد مطالعه قرار دهيم كه درباره طبقه بندي كشورها و ملّت هاي گوناگون فرموده اند:
1 ـ «احتج الي من شئت تكن اسيره»; «محتاج به هر كسي شدي اسير او خواهي شد.»
2 ـ «استغن عمن شئت تكن نظيره»; «بي نياز از هر كسي باشي نظير او خواهي شد.»
3 ـ «احسن الي من شئت تكن اميره»; «بهتر و برتر از هر كسي شوي امير بر او خواهي شد.»7 طبق بيان حكمت انگيز و گهربار حضرت علي(عليه السلام)، جوامع اسلامي بايد موقعيت خويش را كاملاً در جهان امروز درك كنند و با درك وضعيت خويش به مشكلات و ضعفهاي ساختار اقتصادي، روابط بازرگاني و بين المللي آگاهي يابند و براي حل اين مشكلات راهكارهاي عملي را برنامه ريزي كنند، لذا در اين زمينه با توجه به محدوده اين تحقيق، به اصول كلّي اين برنامه ريزي به طور خلاصه اشاره مي كنيم: استراتژي كلّي براي نيل به سوي استقلال و خودكفايي در جهان اسلام، با توجه به تجربيات و مشاهدات عيني در قرن 15 هجري (20 ميلادي)، بايد بر ابعاد و عوامل زير استوار شود:
1 ـ بازگشت به خويشتن و خودباوري، كه ضرورت شناخت امكانات و استعدادهاي خدادادي را به ارمغان مي آورد و بهترين مصداق را قرآن كريم در اين باره مي فرمايد: «وَتَنسَوْنَ أَنفُسَكُمْ وَأَنْتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ...»8 «...نَسُوا اللهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ...»9
2 ـ درك عميق و شناخت واقعي دشمن و استكبار جهاني و معرفي آن به جوامع اسلامي، كه ضرورت مبارزه و جهاد در ابعاد گوناگون و از جمله در بُعد اقتصادي و تجاري را به همراه دارد; زيرا قرآن كريم فرموده است: «مبادا دشمن خود و خدا را به جاي دوست بگيريد كه در اين صورت به هلاكت مي رسيد و دشمن، شما را نابود مي سازد.» متأسفانه اين واقعيت تلخ را بايد پذيرفت كه بيشتر دولت هاي اسلامي، سلطه گران و استثمارگران بين المللي; به ويژه آمريكاي جهانخوار را به جاي دشمن غدار، بعنوان دوست و رفيق قافله عوضي گرفته اند و تاكنون به همين دليل ضربه هاي جبران ناپذيري به اركان سياسي و اقتصادي و فرهنگي جامعه خويش وارد كرده اند; از جمله طبق آمار رسمي در مراكز آماري كشورهاي عربي صادركننده نفت، در يك سال ميلادي (1998) به ميزان 350 ميليارد دلار ضرر و زيان كاهش قيمت نفت داشته اند و اغلب كشورهاي عربي منطقه خاورميانه، دچار كسري بودجه دايمي مي باشند.
3 ـ ايجاد و گسترش روابط اقتصادي، بازرگاني و بين المللي جهان اسلام بر اساس منافع متقابل و لغو قراردادهاي بازرگاني و تجاري با بيگانگان، براي تقويت بازار مشترك ميان كشورهاي اسلامي و مبادلات تجاري متقابل بر اساس مزيّت نسبي.
4 ـ تشكيل و گسترش بانك بين المللي اسلامي در مجموعه كشورهاي عضو كنفرانس اسلامي در راستاي جذب، تمركز و هدايت ذخاير ارزي و اعتبارات مالي كشورهاي اسلامي و عدم ذخيره سازي و سپرده گذاري در بانك هاي اروپا و آمريكا، كه موجب تقويت سيستم بانكي بيگانگان و تضعيف شبكه بانكي در كشورهاي اسلامي شده است. اصولاً همكاري هاي نزديك و مداوم اقتصادي آنهم از نوع بلندمدت ميان كشورهاي اسلامي، بدون تغيير بنيادي در ساختار پولي، مالي و تجاري امكان پذير نيست، لذا سلطه طويل المدت بانك جهاني و صندوق بين الملل پول به طور مستقيم، اقتصاد كشورهاي عربي و اسلامي را تحت سلطه و نفوذ خود قرار داده و امكان فعاليت سرمايه گذاري مستقل و آزاد را نمي دهد و نجات از اين سلطه، نيازمند سيستم بانكي مستقل مي باشد.
5 ـ تشكيل و توسعه اتحاديه هاي منطقه اي در كشورهاي اسلامي آفريقا، آسيا و خاورميانه براي برنامه ريزي بلندمدت، به منظور هماهنگي و تبادل نظر كارشناسان اقتصادي و تنظيم و اجراي سياست هاي اقتصادي نامناسب در مسائل مهم تجاري و بازرگاني به ويژه: ـ توليد و صادرات نفت بر اساس حفظ منافع جامعه اسلامي در بلندمدت. ـ صادرات و مبادلات بازرگاني متقابل كشورهاي اسلامي با حذف تعرفه هاي گمركي. ـ نخريدن و وارد نكردن كالا و تكنولوژي از كشورهاي غربي و بيگانه براي حفظ استقلال كشورهاي اسلامي در مقابل سلطه بيگانگان. ـ همكاري و همفكري مداوم براي توليد و عرضه تكنولوژي در سطح مراكز علمي ـ تحقيقي و دانشگاه هاي كشورهاي اسلامي، با توجه به سوابق علمي و تحقيقي جهان اسلام
تبيان