ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : چهارشنبه 13 تير 1403
چهارشنبه 13 تير 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : يکشنبه 17 آذر 1387     |     کد : 1577

قرآن، آدم(ع) را در جنت عدن، عالم به اسماء الهی می‌داند

 در فرهنگ قرآنی انسان داننده جميع اسماء الهی است و به تعبير عرفا، مظهر جميع اسماء و صفات خداوند است، ولی مطابق بيان تورات حضرت آدم، در نشئه زندگی قبلی‌اش دارای آگاهی كاملی نبوده‌ تا آنجا كه حتی از برهنگی خود و قبح آن بی‌خبر بوده است و با خوردن ميوه درخت شناخت به نيك و بد آگاهی می‌يابد.

 

در اعتقاد يهود، انسان جايگاهی بسيار مهم و محوری در ميان ساير مخلوقات دارد و «خداوند، انسان را به شكل خويش آفريد» باور اساسی كتاب مقدس در مورد انسان است و در باب دوم «سفر پيدايش» اشاره شده است كه هيچ يك از حيوانات مناسب نبودند كه همنشين و همدم آدم بشوند.

اين نكته حاكی از آن است كه انسان ماهيتاً در انديشه يهود، دارای شخصيت معنوی بوده و خداوند به هنگام آفرينش، مقام ويژه‌ای به او بخشيده است. مطابق بيان از تورات، انسان هدف آفرينش است و به همين دليل او در آخرين روز آفرينش، آفريده شده است، و انسان‌شناسی در «تلمود» انسان برتر از همه مخلوقات است.

گناه آدم (ع) در تورات:

مهم‌ترين حادثه‌ای كه در تورات نقل شده است ماجرای گناه آدم است كه درباب دوم و سوم «سفر پيدايش» نقل شده است، ولی بايد توجه كرد دانشمندان يهود در تلمود، گناه موروثی كه از حضرت آدم (ع) به فرزندانش را به شدت رد كرده‌اند، دقيقاً عكس مطلبی كه در انسان‌شناسی پولوسی در مسيحيت تبيين شده است.

مطابق تعاليم تلمود هر چند گناه آدم در نسل او تأثير گذاشته، اما هيچ انسانی گنهكار متولد نمی‌شود، لذا همه انسان‌ها به هنگام تولد پاك و بی‌گناه هستند و انسان ذاتاً معصوم و بی‌گناه است. تأثير گناه آدم در زندگی نسلش باعث مرگ فرزندانش شد؛ يعنی اگر آدم گناه نمی‌كرد، انسان‌ها هرگز نمی‌مردند.

اما نكته حائز اهميت اين است كه از گزارش جريان گناه آدم در تورات سفر پيدايش باب سوم چنين برداشت می‌شود كه آن ميوه درختی كه خداوند او از آدم(ع) منع كرده بود، ميوه و درخت آگاهی بوده است، به عبارت ديگر، خداوند در نشئه زندگی گذشته آدم(ع)، او را از آگاهی و علم منع كرده بود.

مقصود از خلافت حضرت آدم، خلافت از انسان‌ها يا موجودات ديگری كه قبل از او بوده‌اند نيست بلكه مقصود خلافت و جانشينی خداست به علاوه مطرح كردن مساله جانشينی برای فرشتگان به منظور ايجاد آمادگی در آنان برای سجده بر آدم است و جانشينی غير خدا در اين آمادگی نقشی ندارد

اين برداشت، بدان خاطر است كه مطابق بيان تورات حضرت آدم(ع)، در نشئه زندگی قبلی‌اش آگاهی كاملی نداشته‌ تا آنجا كه حتی از برهنگی خود و قبح آن بی‌خبر بوده است و با خوردن ميوه درخت شناخت، به نيك و بد آگاهی می‌يابد.

شايد بتوان گفت نهی خداوند از خوردن ميوه يك نهی ارشاد بوده است، چرا كه به آدم فرموده است اگر از آن بخوری اطمينان داشته باش كه خواهی مرد و اگر آدم در باغ عدن باقی می‌ماند، به همان صورت جاودانه می‌ماند.

خلافت انسان در قرآن:

اين جريان در قرآن هم ذكر شده است، ولی به نحو كامل‌تر، بدين گونه كه در جريان آفرينش اوليه انسان كه در آيه 30 سوره بقره ذكر شده است، انسان را خليفه خدا معرفی كرده است. خليفه و خلافت، از ريشه «خلف»؛ به معنای پشت سر و به معنای جانشينی است.

جانشينی كاربردهای متفاوت دارد: جانشينی، گاه در امور حسی به كار می‌رود؛ مانند آيه «وَهُوَ الَّذِی جَعَلَ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ خِلْفَةً لِّمَنْ أَرَادَ أَن یَذَّكَّرَ أَوْ أَرَادَ شُكُورًا» و اوست كسى كه براى هر كس كه بخواهد عبرت گيرد يا بخواهد سپاسگزارى نمايد شب و روز را جانشين يكديگر گردانيد ( فرقان /62)

و گاه در امور اعتباری مانند «یَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْكُم بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَیُضِلَّكَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ یَضِلُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا یَوْمَ الْحِسَابِ»؛ اى داوود ما تو را در زمين خليفه [و جانشين] گردانيديم پس ميان مردم به حق داورى كن و زنهار از هوس پيروى مكن كه تو را از راه خدا به در كند در حقيقت كسانى كه از راه خدا به در مى‏روند به [سزاى] آنكه روز حساب را فراموش كرده‏اند عذابى سخت‏خواهند داشت (ص /26 )

گاه در امور حقيقی و ماورای طبيعی به كار می‌رود مانند خلافت حضرت آدم كه در آيه 30 بقره اشاره شده است. « وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن یُفْسِدُ فِيهَا وَیَسْفِكُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ »؛ و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت من در زمين جانشينى خواهم گماشت [فرشتگان] گفتند آيا در آن كسى را مى‏گمارى كه در آن فساد انگيزد و خون‌ها بريزد و حال آنكه ما با ستايش تو [تو را] تنزيه مى‏كنيم و به تقديست مى‏پردازيم فرمود من چيزى مى‏دانم كه شما نمى‏دانيد.

مقصود از خلافت حضرت آدم:

مقصود از خلافت حضرت آدم، خلافت از انسان‌ها يا موجودات ديگری كه قبل از او بوده‌اند نيست، بلكه مقصود خلافت و جانشينی خداست به علاوه مطرح كردن مساله جانشينی برای فرشتگان به منظور ايجاد آمادگی در آنان برای سجده بر آدم است و جانشينی غير خدا در اين آمادگی نقشی ندارد.

نكته ديگر شايان توجه اين است كه جانشينی اعتباری نيست، بلكه جانشينی تكوينی است؛ چنان كه از آيه شريفه «علم آدم الاسماء كلها» نيز اين نكته استفاده می‌شود و از دستور خداوند به فرشتگان كه بر آدم سجده كنيد روشن می‌شود كه اين خلافت تكوينی را نيز در بر می‌گيرد.

ملاك شايستگی انسان برای خلافت:

عكس مطلب تورات كه انسان را در زندگی و نشئه قبلی‌اش ناآگاه می‌دانست، در قرآن ملاك شايستگی آدم برای خلافت الهی را آگاهی از اسماء الهی می‌داند: وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلاَئِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِی بِأَسْمَاء هَؤُلاء إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ؛ [خدا] همه [معانى] نامها را به آدم آموخت، ‏سپس آنها را بر فرشتگان عرضه كرد و فرمود اگر راست مى‏گوييد از اسامى اين‌ها به من خبر دهيد (بقره/31).

در فرهنگ قرآنی انسان داننده جميع اسماء الهی است و به تعبير عرفا، مظهر جميع اسماء و صفات خداوند است و موجودی است كه مختار و آمدن پيامبران و نزول كتب آسمانی بی‌آنكه انسان، مختار باشد، كاری بيهوده است.*

*منابع: دين‌شناسی تطبيقی نوشته كدار ناشا تيواری و ترجمه سيد ابوطالب فنايی؛ يهوديت: بدالرحيم اردستانی؛ درسنامه اديان ابراهيمی نوشته عبدالرحيم اردستانی؛ انسان‌شناسی نوشته محمود رجبی؛ معرف قرآن نوشته آيت‌الله مصباح يزدی

نويسنده: ابولفضل عنابستانی

خبر گزاري قراني 


نوشته شده در   يکشنبه 17 آذر 1387  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode