نويسند كتاب هويت اجتماعي انقلاب ايران با بيان اينكه قيام مردم تبريز در آيينه رهبري انقلاب برجسته بوده است، گفت: پيام امام به قيام مردم تبريز نشانگر اهميت اين قيام در پيروزي انقلاب ايران است.
به گزارش خبرگزاري فارس از تبريز، قيام 19 دي ماه سال 56 مردم قم در اعتراض به يك مقاله توهينآميز، اندك اندك به دست فراموشي سپرده ميشد و رژيم منحوس پهلوي ميرفت تا ستونهاي بناي پوسيده استبدادي خويش را بر كالبد ايران محكم كند كه توفان ديگري به پاخاست و همه رؤياهاي كاذب طاغوت را به كابوس مبدل كرد، در حالي كه برنامهريزان و اطرافيان شاه، چنين پيشگويي كرده بودند كه با سركوب مردم قم، ايران ديگر مطيع رژيم پهلوي است، اما تنها 40 روز بعد از آن حادثه خونين، خون انقلاب و نهضت در رگهاي ديار آذرآبادگان و زادگاه مبارزان و عالمان يعني تبريز، جاري شد.
* پيش از آغاز
تبريز نخستين پايتخت شيعه است، منارههاي مسجد صاحبالامر، روزي را كه سكهها به نام علي بن ابيطالب (ع) ضرب شدند، نيك به ياد دارد و شاهدي است برجاي ايستاده در گذر روزها، ماهها، سالها و حوادث روزگار.
تبريز به مرور خاطرات سالهاي استبداد صغير ميپردازد، هنوز صداي ستارخان(سردار ملي) بر در و ديوار اين شهر ضبط است كه گفت: « من ميخواهم 72 اقليم زير بيرق اميرالمؤمنين و حضرت عباس باشند، شما از من ميخواهيد زير بيرق روس و انگليس بروم »،باغشمال به خود ميبالد كه روزي باقرخان( سالار ملي) قدم بر سينة وي فشرده است.
دوشنبه دهم دي ماه سال 1290 شمسي و مصادف با روز عاشوراست، پيكر ثقه الاسلام و هشت تن از يارانش با آقا شيخ سليم، ميرزا ابولقاسم ضياءالعلما محمد قليخان، صادق الملك، پسران علي مسيو و مشهدي ابراهيم خياط توسط قشون روس به دار آويخته شدهاند، ثقه الاسلام حاضر نشد حملة روسها به تبريز را به رسميت بشناسد و مجاهدين تبريز را شورشي معرفي كند، وي اقتدار ايران را ميخواست.
سالهاست كه پهلوي دوم بر كشور پهناور ايران حكم ميراند، روز عاشوراست و مردم از راهاندازي دستههاي عزاداري منع شدهاند، در ميدان ساعت شهر (نوبار قاپيسي) سوز و سرما بيداد ميكند،صداي نالة حزيني فضاي ميدان را درهم ميپيچد صدا، صداي «كريم آقا صافي»، شاعر نوحه سراي تبريزي است كه ميخواند:
يوم عاشورا دي يا روز قيامتدور بوگون
يا قيامت عرصه سيندن بير علامتدير بوگون
مردم گرداگرد صافي جمع مي شوند و دستة عزاداي باشكوهي به راه ميافتد و صافي ادامه ميدهد:
عالم باطنده ايندي كربلا قان آغليور
خنجر قاتل باخير مقتوله هر آن،آغليور
بير طرفده زينبه گويا قيامتدور بوگون
و اين حكايت تبريز است. ديار شمس تبريزي، قبله گاه مولانا و خانه اهل بيت.
* 29درفشي كاوياني عليه ضحاك زمانه
نبض انقلاب سال 57 مردم ايران در قلب خطه آذربايجان تپيد و 29بهمن؛ نقطه عطفي در جريان مبازرات مردم تبريز عليه رژيم طاغوت شد كه درفشي كاوياني عليه ضحاك زمانه بود.
قيام 19 ديماه سال 56 مردم قم در اعتراض به يك مقاله توهينآميز، اندك اندك به دست فراموشي سپرده ميشد و رژيم منحوس پهلوي ميرفت تا ستونهاي بناي پوسيده استبدادي خويش را بر كالبد ايران محكم كند كه توفان ديگري به پاخاست و همه روياهاي كاذب طاغوت را به كابوس مبدل كرد، در حالي كه برنامهريزان و اطرافيان شاه، چنين پيشگويي كرده بودند كه با سركوب مردم قم، ايران ديگر مطيع و چشم و گوش بسته پهلوي است، اما تنها 40 روز بعد از آن حادثه خونين، خون انقلاب و نهضت در رگهاي ديار آذرآبادگان و زادگاه مبارزان و عالمان يعني تبريز، جاري شد.
29 بهمن ماه سال 56، نقطه عطفي بود تا با برپايي آيينهاي چهلم قيام شهرها، نهضت خميني كبير(ره) به يك قيام و انقلاب سراسري تبديل شده و به بهار دلنشين پيروزي مردم در دهه فجر سال 1357 ختم شود، بنابراين همچنانكه بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران و رهبر معظم انقلاب تاكيد كردهاند، مردم تبريز و آذربايجانشرقي، صاحبان اصلي انقلاب هستند و بدينگونه بود كه نهال جمهوري اسلامي در سرزمين آذربايجان پا گرفت و سلسله جنبان مبارزه با طاغوت و استبداد و فساد، از روحيه و اراده پرصلابت مردم متدين آذربايجانشرقي رنگ واقعيت يافت.
عصر روز 28 بهمن 56، جنب و جوش محسوسي آذربايجان را فراگرفته بود، بازار تبريز در تكاپوي فردا بود، در داخل دانشگاه تبريز نيز برخي دانشجويان برنامهي فردا را در گوش هم زمزمه ميكردند.
شهيد قاضي طباطبايي، روحاني مجاهد و مبارز آن دوران، در نقش روشنگري عاليقدر، همه اين حركتها و جنبوجوشها را هدايت ميكرد، او قصد داشت نخوت و رخوت حاصل از سركوب قيام خونين مردم شهر قم كه استبداد طاغوت را فراگرفته بود بزدايد و رؤياي نحس حكومت پهلوي را به كابوسي بنيانفكن تبديل سازد.
«شهيد قاضي» مقدمات برگزاري آئين اربعين شهداي شهر قم را با هدف احياي دوباره مبارزه عليه طاغوت فراهم كرد.
مكان اين مراسم مسجد قيزللي تبريز در روز 29 بهمن بود.
«قيزللي» يكي از مساجد مركزي و مهم وقت تبريز بود كه به كانون معترضين و مبارزين مبدل شده بود، ساعتي نگذشت كه عمال رژيم، از هدف اصلي تجمعكنندگان آگاه شدند، بنابر اين فرماندار نظامي شهر با گسيل نيروهاي خود فروخته خود به محل مسجد قيزللي از ورود عزاداران به داخل مسجد جلوگيري كرد، اما كار به همين جا ختم نشد، چرا كه توهين يكي از نظاميان به اين مكان مقدس به منزله جرقهاي بود كه بر انبار باروت زده باشند، «تجلا» آن دانشجوي متعهد و مبارز، سكوت را جايز ندانست و با اعتراض خشمگين خويش، جان خود را به سوي ملكوت پرواز داد تا پيكر خونيناش، درفشي باشد كاوياني عليه ضحاك زمانه.
و از اين هنگام بود كه حركت آن قطرهها به جويباري بزرگ و سپس اقيانوسي عظيم مبدل شد و تمام شهر تبريز را فرا گرفت.
در ادامه مبارزات، پيكر 13 آلاله سرخ ديگر نيز بر زمين افتاد تا به عدد 14 معصوم، 14 پيرو عاشق و شيفته دين و ايمان و ايران، در خون خويش غلطان شوند و چراغ فروزان مبارزه و آزادي خواهي كه ميرفت، روبه افول گذارد، دوباره برافروخته شده و در نهايت بيرق سرخ شهادت، استقلال و دين مداري بار ديگر بر سرتاسر ايران به اهتزاز درآيد.
«تبريز» در 29 بهمن 56 ثابت كرد كه به راستي پرچمدار عزتخواهي و استقلال و ديانت است.
* قيام 29 بهمن به اعتراف آمريكا
حسين نجفي، در كتاب نهضت اربعين كه به تحليل وقايع قيام خونين 29 بهمن 1356 پرداخته است، درباره قيام 29 بهمن تبريز با اشاره به نقش مردم تبريز در پيروزي انقلاب اسلامي گفت: قيام 29 بهمن به اعتراف آمريكا نهضت ايران را در آستانه پيروزي قرار داد.
وي با بيان اينكه قيام 29 بهمن 1356 مردم تبريز، اتفاقي نبود افزود: همواره تحليلها و موضع گيريهاي مختلفي در خصوص رويداد تاريخي قيام مردم تبريز در اين روز بيان شده است ولي بنده بر اساس تحقيقاتي كه در اين خصوص انجام دادهام به اين نتيجه رسيدهام كه قيام 29 بهمن مردم تبريز سازماندهي شده بود، نميتوان قيامي به اين عظمت را كه در يك لحظه از شرق به غرب تبريز را فرا گرفت،راهپيمايي عادي خواند.
وي با اشاره به پيام امام خميني (ره) خطاب به مردم قهرمان تبريز گفت: بر اساس اين فرمايش رهبر كبير انقلاب، نقش آذربايجان بي همتاست و همواره اين خطه مبناي زمينهسازيهاي سياسي كشور بوده است، مردم آذربايجان در نهضت مشروطه، مسئله كشف حجاب، موج دستگيري ها همواره اثبات كردهاند كه زير بيرق استبداد نميروند كه اين خصلت مردم آذربايجان از لحاظ جامعه شناسي قابل بررسي و تحليل است.
نجفي با اشاره به فضاي خفقان سياسي دهه 50 تا 1355، گفت: در طول اين پنج سال شديدترين نوع خفقان بر فضاي سياسي كشور حاكم بود و فضاي اعدام، زنداني كردن مبارزان و دانشجويان بر همه ابعاد مسائل سايه افكنده بود.
وي ادامه داد: با روي كار آمدن « كارتر» از حزب دموكرات در آمريكا، براي اينكه حكومتهاي مستبد دست نشانده آمريكا با خطر فروپاشي مواجه نشوند، سياست حقوق بشر را در اين كشورها در پيش گرفت و تمامي كشورها را ملزم به رعايت منشور حقوق بشر كرد.
مدير عامل سازمان فرهنگي و هنري شهرداري تبريز اضافه كرد: رژيم شاهنشاهي نيز كه در نقطه انفجار قرار گرفته بود، به دستور شاه ميزان آزادي را افزايش داد و در 14 مرداد 1356 (سالگرد مشروطيت) در پيام سالانه خود وعده تغييرات سياسي جديد را داد و پانزدهم مرداد، جمشيد آموزگار را مجري اين سياست جديد خود منصوب كرد، شاه فضاي باز سياسي ميكند، در حالي كه امام (ره) اين سياست را يك توطئه اعلام مي دارند.
اين نويسنده ميافزايد: امام خميني (ره) طرح فضاي باز سياسي شاه را توطئه براي تطهير رژيم شاه اعلام ميدارد.
نجفي با اشاره به تحقيقاتي كه در اين خصوص انجام داده، ميگويد: شاه با اعلام اين موضوع دست به يك خطاي استراتژيكي ميزند، گر چه اين موضوع نيز كاملاً سوري و فريبنده بود و شاه قصد داشت با ارائه آزاديهاي سوري به نوعي اعلام دارد كه به وجود آمدن فضاي اختناق بين سال هاي 50 تا 55 به دستور شاه نبوده است و ساواك خود چنين فضايي را به وجود آورده بود.
وي ادامه داد: ساواك اول آبان ماه سال 56 سيد مصطفي خميني فرزند امام راحل را با همكاري اداره استخبارات عراق به شهادت ميرساند.
نجفي خاطرنشان كرد: شهادت فرزند امام مسبب برگزاري مراسم گراميداشت در تبريز و ساير شهرهاي كشور ميشود و در حقيقت اين جلسات در بيشتر موارد با همكاري دانشجويان برپا ميشد و به نظرم برگزاري اين مراسم را ميتوان به نوعي پيش نياز قيام 29 بهمن تبريز تلقي كرد.
وي ميگويد: رژيم شاه ضمن هراس از ديدن استقبال مردم در برگزاري اين بزرگداشتها و براي ارزيابي ميزان مقبوليت مردم 17 دي 56 مطلبي موهن در مورد حضرت امام (ره) در روزنامه اطلاعات چاپ كرد.
نجفي اضافه كرد: جالب است بدانيد كه تعطيلي حوزههاي علميه قم به پيشنهاد فضلاي آذربايجاني كه در منازل مراجع تقليد جمع شده بودند صورت گرفت.
وي تصريح كرد: عامل اصلي تحريك مردم در قيام 19 دي قم را علماي آذربايجاني بر عهده داشتند و من ارتباط ظريفي بين اين قيام و قيام 29 بهمن تبريز ميبينم، به طوري كه 23 دي ماه همان سال، دانشجويان دانشگاه آذربادگان تبريز ضمن برپايي راهپيمايي با ساواك درگير ميشوند و پس از اين روز موج گستردهاي از شعار نويسي بر روي ديوراهاي خانهها در تبريز به راه ميافتد.
اين نويسنده تبريزي با اشاره به نقش برجسته روحانيت در مبارزات مردم تبريز ميافزايد: 27 بهمن 1356 آيت الله قاضي طباطبايي و تني چند از روحانيون تبريز با صدور اعلاميهاي برگزاري مراسم چهلم شهداي قم در مسجد قزللي را اعلام ميدارند.
وي ادامه داد: ممانعت از برگزاري مراسم چهلم شهداي قم در مسجد قزللي تبريز و وقوع آن بي حرمتيها به مسجد بهانهاي براي وقوع قيام تاريخي مردم تبريز شد.
نويسنده كتاب « نهضت اربعين» معتقد است بعد از ظهر 29 بهمن در تبريز حكومت نظامي اعلام مي شود و تانكها براي سركوب قيام مردم وارد خيابان هاي شهر مي شوند.
وي در خصوص بررسي علل اين قيام ميافزايد: موضع گيري رژيم پيرامون قيام مردم تبريز اين بود كه تعدادي از كمونيستها و افراد خارجي كه ايراني و تبريزي نبودند مسبب اين آشوبها بودند در حالي اقشار مختلف مردم و دانش آموزاني كه زودتر از موعد مقرر هر روز تعطيل شده بودند، به قيام پيوستند.
نجفي گفت: در اين روز حمله به مشروب فروشيها، سينماها و مراكز فحشا نيز از شعلههاي آتش مردم در امان نماندند كه اين نيز از وجود انگيزههاي فرهنگي و اجتماعي و مذهبي مردم تبريز خبر ميداد.
نجفي در ادامه تشريح اين وقايع، اقامت مزدوران آمريكايي و كنسولگري آمريكا در تبريز را دليل اصلي وجود انگيزه ضدامپرياليسي مردم تبريز خواند.
اين نويسنده اظهار نظر سركنسول آمريكا در تبريز را پس از قيام 29 بهمن جالب خواند و گفت: سركنسول آمريكا در تبريز قيام مردم اين شهر را در واژه «نهضت ايران در آستانه پيروزي» لقب داد.
عشرت شايق عضو شوراي مركزي جمعيت ايثارگران نيز درباره قيام 29 بهمن تبريز گفت: مردم مسلمان و غيرتمند آذربايجان كه همواره پرچمدار استقلال و آزاديخواهي بوده و در هر برهه از زمان نقش مهم و سرنوشت ساز خود را به اثبات رسانيدهاند در قيام 29 بهمن چنان ضربه مهلكي به حكومت استبدادي پهلوي وارد ساختند كه بيش از يكسال نتوانست به حيات خيانت بار خود ادامه دهد.
شايق خاطر نشان كرد: تبريز به عنوان شهر حماسه و خون با موقعيت استثنايي و حساس خود هميشه كانون تحولات كشور بوده و مردم ولايت مدار اين شهر در جريان مبارزات ملت مسلمان ايران در انقلاب اسلامي نيز الگويي از رشادت و ايثار را از خود به نمايش گذاشتند كه همان قيام فراگير مردمي در خيابانها و مبارزه علني با طاغوت و مظاهر فساد و تباهي بود.
عضو كميته ايثارگران مجلس همچنين اظهار داشت: خون شهداي قيام 29 بهمن بيعت دوباره مردم آذربايجان با امام خميني(ره) به عنوان مرجع ديني و رهبري سياسي بود و نشان داد كه ميثاق مردم اين سامان با ولايت هميشه استوار و گسست ناپذير است.
*حركتهاي بزرگ مردمي بدون تاييد مرجعيت امكانپذير نيست
رضا سمندري نويسنده كتاب هويت اجتماعي انقلاب ايران گفت: قيام 29 بهمن نقطه عطفي در تاريخ انقلاب بوده و يك شعار سياسي نيست، بلكه واقعيتي است كه در نگاه صاحبنظران بسيار تعيينكننده بوده است.
وي با بيان اينكه حركتهاي مردمي در ايران محور اصلي قيامها و انقلابهاي بزرگ بوده است، تصريح كرد: در اين قيامها كه از تاريخ مشروطيت و قبل از آن مشاهده ميشود نقش مردم بسيار برجستهتر شده است.
وي خاطرنشان كرد: اين موضوع در حالي است كه جابهجاييهاي بزرگ در عرصه قدرت نظامي و سياسي عموماً توسط اشخاص ذي نفوذ صورت ميگرفته است.
محقق علوم اجتماعي و سياسي تصريح كرد: در نگاهي به تاريخ مبارزات ملت ايران قيام بر عليه استعمار انگليس كه در قالب اعتراض به قانون انحصار دخانيات بروز يافت بسيار تعيين كننده است، به گونهاي كه ملت ايران در آن زمان نقش و اهميت خود در تحولات كلان دريافت.
سمندري با اشاره به نقش روحانيت و مراجع در سازماندهي قيامهاي مردمي تاكيد كرد: روحانيت در اين زمينه مهمترين نقش را بر عهده داشته، به نحوي كه همراهي و رهبري حركتهاي بزرگ مردمي بدون تاييد مرجعيت امكانپذير نبوده است.
وي به قيام مردم تبريز در تاريخ مشروطيت اشاره كرد و افزود: در اين حركت بزرگ مردم تبريز با حضور قهرمانان ملي متعهدي پايبند به مذهب و مرجعيت در صحنه حضور يافتند و دغدغه اصلي مردم نيز قيام بر عليه منكرات مذهبي بود.
مولف مقاله برگزيده در زمينه مسائل اجتماعي و سياسي با بيان اينكه مردم تبريز در قيام مشروطيت نقشي تمامكننده داشتند، تصريح كرد: در اين حركت بزرگ مردم تبريز با حركتي مهاجرت گونه به تهران نيروهاي استبداد را ناكام گذاشتند كه البته در اين حركت نيز نقش مرجعيت بسيار ملموس و برجسته بود.
نويسند كتاب هويت اجتماعي انقلاب ايران گفت: در تاريخ معاصر ايران و انقلاب اسلامي يك بار ديگر مردم تبريز را در جايگاهي نقشآفرين مشاهده ميكنيم، به نحوي كه در مرحلهاي حساس وارد ميدان شده و آتش انقلاب را شعلهور كردند.
وي تاكيد كرد: اينكه گفته ميشود، قيام 29 بهمن نقطه عطفي در تاريخ انقلاب است، يك شعار سياسي نيست، بلكه واقعيتي بوده كه در نگاه صاحبنظران بسيار تعيين كننده بوده است.
نويسند كتاب هويت اجتماعي انقلاب ايران با بيان اينكه قيام مردم تبريز در آئينه رهبري انقلاب برجسته بوده است، گفت: پيام امام به قيام مردم تبريز نشانگر اهميت اين قيام در پيروزي انقلاب ايران است.
سمندري خاطر نشان كرد: امام در اين پيام تاريخي خود مسائل بسيار مهمي را بيان فرموده است و نكات بسيار مهمي كه سرشار از عواطف قلبي امام نسبت به اين حركت خروشان است را بيان ميكند.
* ماههاي نخستين بعداز پيروزي انقلاب
در ماههاي نخستين بعداز پيروزي انقلاب، آذربايجان با ناملايماتي روبهرو ميشود، تبريز نيروهايي را در دامن خود پرورده است كه اين روزها ميتوانند ساز مخالف رهبري نظام نوپاي بعد از انقلاب را بزنند.
مهدي بازرگان و بسياري از دوستان وي در نهضت آزادي اهل تبريزند و سياست گام به گام آنها، صحنه حاكميت را به نفع جمهوري اسلامي ترك گفته است. حزب خلق مسلمان، رسماً علم مبارزه مسلحانه و احقاق حقوق آذربايجان در حاكميت و مرجعيت ديني را برداشته است، اتحاد جماهير شوروي و رهبران حزب توده به تبريز اميدوارند.
نخستين شعارهاي محوري انقلاب در تبريز بر سر زبانها ميافتد و به همه جاي كشور منتقل ميشود، آيت الله قاضي تا آخرين لحظه زندگي ارتباطش را با امام خميني(ره) حفظ ميكند.
نخستين و دومين امام جمعه تبريز، آيت الله قاضي و آيت الله مدني در حمايت از رهبري امام به شهادت ميرسند و اين بار، آذربايجان شعار ديگري سر ميدهد كه هنوز به گوش ميرسد: آذربايجان اوياخدي ، انقلابا داياخدي »
* انقلاب اسلامي تداوم يك اعجاز
در پايان ميتوان چنين نتيجه گرفت، انقلاب اسلامي حركتي عميق، پويا و بالنده و در يك عبارت روشن معجزه بود.
اعجاز اين حركت به عنوان چكيده قرنها انديشه و آرمان الهي اسلامي، بيشتر از اين جهت جلوهگر شد كه تمام تحليلها و ديدگاههاي رايج سياسي را بر هم زد.
رويداد انقلاب اسلامي به تصريح دستگاههاي خبري جهان، نظريهپرداران علوم اجتماعي و سياسي را شگفت زده كرد و آنها را واداشت كه به خطا در پيشبينيهاي خود اعتراف كنند، بر همين اساس آنها از اين انقلاب به اعجاز در رخدادهاي سياسي تعبير كردند و گويي اين اعجاز مرزها و دامنههاي خود را با گذشت به سه دهه از وقوع آن برنچيده و هنوز ادامه دارد.
مرور حوادث و جريانهاي سياسي و اجتماعي جهان در سالهاي پس از انقلاب اسلامي به روشني اين نكته را آشكار ميكند كه گويي بخش اعظمي از اين حوادث به نوعي با انقلاب اسلامي پيوند ميخورند.
نخستين دستاورد جهاني اين حركت به راستي تحقير آمريكا، به عنوان قدرت برتر بود و ديديم كه چگونه جواناني كه با پشتوانههاي ديني و اعتقادي به ميدان گام نهاده بودند، در نخستين بازتابهاي انقلاب پيكار مبارزه را به سوي امپرياليزم جهاني هدايت كردند و مبارزه آنها سبب شعله ور شدن آتش كينههاي فرو خفته جهان سوم عليه امپرياليزم شد.
پرونده انقلاب ايران با همه تلاشهاي پنهان و آشكاري كه براي سركوب آن صورت گرفت، هيچگاه بسته نشد و در هر ورق از اين پرونده نام و عنوان يك حركت و نهضت در جاي جاي جهان ذكر شد.
اما اساسيترين بعد انقلاب در واقع همان ويژگيهاي اعجازگونه آن بود. تجربههاي جهاني حاكي از آن است كه كشورهاي دگرگون شده از انقلاب با گذشت اندك زماني، دگرگوني يا نشانههاي انحراف در آنها آشكار ميشود و يا فشارهاي دروني و بروني فرسايش شديد اقتصادي، ريشههاي انقلاب را ميخشكاند اما در انقلاب ايران با وجود شدت فشارهاي دروني و بروني كه بيشتر در قالب محاصره اقتصادي و تحميل كردن يك جنگ همه جانبه ظاهر شد، نه تنها ريشه هاي اين حركت عظيم دچار آسيب نشد بلكه همين فشارها، پايههاي انقلاب را مستحكمتر ساخت و بارش هزاران درد و رنج و كاستي، فرزندان انقلاب را آبديده كرد و طوفانهاي سهمگين نه تنها برگ و بار درخت بارور و بهارآور انقلاب را فرو نريخت، بلكه موجب شد كه هر روز جوانههاي تازه بر شاخ و بازوي اين درخت بيشتر برويد.
بر همين اساس جامعه ما كه حساسترين دوران سياسي خود را سپري ميكند، در رگهاي خود خوني از جنس اعجاز دارد و اين انقلاب كه موهبتي الهي بود جامعه ما را در ميان جوامع جهاني برتري داد، گويي اين موهبت الهي را همانا دست خدا نگاه داشته است.
اينك جامعه ما در تداوم همان اعجاز چشم جهانيان را به تعجب گشوده است زيرا هر روز كه رويدادي رخ ميدهد نتايج و دستاوردهاي آن بيش از گذشته آشكار ميشود.