ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : سه شنبه 2 دي 1404
سه شنبه 2 دي 1404
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : چهارشنبه 27 بهمن 1389     |     کد : 15564

ضرورت تدبير سياسی از منظر فقيه

به گزارش شبكه اجتهاد، اثر حاضر در دو بخش جداگانه، اندیشه‌های سیاسی هریك از این فقهای شیعی را بررسی كرده است.

به گزارش شبكه اجتهاد، اثر حاضر در دو بخش جداگانه، اندیشه‌های سیاسی هریك از این فقهای شیعی را بررسی كرده است.
بازبینی اندیشه سیاسی متفكران مسلمان در قرن دهم و یازدهم هجری كه عصر حاكمیت سلاطین صفوی در ایران است، اهمیت به سزایی در بررسی و تدوین منظومه فكری اندیشمندان شیعی دارد؛ زیرا این دوره از تاریخ شیعه، نقطه عطفی در اندیشه سیاسی شیعیان به حساب می‌آمد.
در این دوره با حاكمیت سلاطین شیعه در ایران و خارج شدن شیعیان از اقلیت تحت سلطه و تبدیل شدن آنها به اكثریت حاكم در ایران و مهاجرت علمای شیعه از مراكز مختلف به ایران و همكاری آنها با دولت صفوی، زمینه شكل‌گیری فضای گفتمانی جدیدی را براساس همكاری سلطان شیعه و فقیه عادل فراهم شد. محقق كركی، محقق اردبیلی، فیض كاشانی، محقق سبزواری، علامه مجلسی، شیخ علی‌نقی كمره‌ای و فاضل هندی در شكل‌گیری و گسترش این فضای گفتمانی جدید نقش تعیین كننده‌ای را ایفا كردند.
آرای سیاسی هریك از اندیشمندان مذكور به طور مستقل بررسی و تدوین شده است. در نوشته حاضر، اندیشه‌های شیخ علی‌نقی كمره‌ای و فاضل هندی اجمالا مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته و طبیعی است كه نویسنده این اثر مدعی دست یافتن به همه اندیشه این متفكران بزرگ نبوده و تنها اجمالی از آرای آن دو را در این مختصر گزارش كرده و اذعان داشته كه هنوز جای كار تحلیلی بیشتر درباره اندیشه‌های آنان وجود دارد.
مهم‌ترین پرسشی كه ذهن علمای شیعه را در عصر حاكمیت صفویه در ایران به خود مشغول داشته، چگونگی تطابق و هم‌آهنگی میان شرایط و وضعیت موجود در این دوران و اندیشه آرمانی شیعه درباره حكومت بود. به عبارت دیگر، سوال علما در این دوره آن بود كه چگونه می‌توان میان سلطنت غیر معصوم (شاه) كه مشروعیتی در اندیشه آرمانی شیعه ندارد، از یك‌سو و خدمات شاهان شیعه صفوی در ترویج آیین تشیع و حمایت از آن از سوی دیگر ارتباط برقرار كرد؟ آیا می‌توان حكومت آنها را به دلیل انحصار حمایت از مذهب شیعه و پیروان آن به شاهان صفوی به رسمیت شناخت و به همكاری با آنها پرداخت؟ در این صورت، محدوده اختیارات هریك از آنها (شاهان و علما) تا كجا خواهد بود؟
در پاسخ به این سوال‌ها هریك از علمای شیعه نظرهای خاصی را ارائه داده‌اند. برخی از آنها مانند كمره‌ای با تمییز میان سلطان جائر و عادل، سلطنت پادشاهان عادل را در خارج از محدوده شرع به رسمیت شناخته و همكاری علما را با این سلاطین در اداره امور شرعی جایز می‌دانند؛ بنابراین برخی از مناصب از جمله قضاوت، شیخ‌الاسلامی و صدارت را برعهده گرفتند. ایشان هم‌چنین با نگارش رساله‌های مختلف، خطاب به شاهان هم‌عصر خود، آنها را در اعمال سیاست‌های عرفی نیز راهنمایی كردند. نوشته حاضر رهیافت‌های شیخ علی كمره‌ای را درباره آن چه گفته شد بررسی می‌كند.

زندگی و زمانه
شیخ علی‌نقی‌بن شیخ ابوالعلاء محمد هشام طغایی كمره‌ای، ملقب به زین‌الدین و عزالدین، از علمای مشهور قرن یازدهم هجری در دوره صفویه است كه تقریبا در نیمه دوم قرن دهم در كمره فراهان به دنیا آمد و در همانجا رشد و نمو كرد. از چگونگی رشد علمی ایشان، در كتاب‌های رجال گزارش دقیقی نیامده است و آن چه درباره ایشان می‌دانیم این است كه وی به دعوت امام قلی خان، حاكم فارس، در زمان سلطنت شاه صفی (1038-1053 هجری قمری) به شیراز آمده و به قضاوت در این شهر منصوب شد؛ بنابراین ایشان پیش از این تاریخ درجات عالی علمی را در همان منطقه فراهان سپری كرد. وی پس از تصدی پست قضاوت در شیراز، به دنبال این كه خلیفه سلطان از سوی شاه عباس دوم به صدارت برگزیده و اعتمادالدوله وی شد، به دعوت ایشان از شیراز به اصفهان آمد و به منصب شیخ‌الاسلامی اصفهان كه بالاترین منصب دینی ـ سیاسی بود، منصوب شد و تا آخر حیات خود، یعنی سال 1060 هجری در این منصب باقی ماند.
طبق گفته بزرگان، ایشان از فقها و متكلمان فاضل و جلیل‌القدر شیعه در این دوره بود. به تعبیر صاحب ریاض، وی فردی «فاضل، عالم، متدین، متصلب در دین، فقیه، محدث، ورع، زاهد، تقی، عابد و نقی» بوده است. ایشان از لحاظ علمی، از سیدماجد بحرانی و برخی دیگر از فضلای شیراز چون امیراحمدبن زین‌العابدین علوی بهره علمی گرفته و از محمدبن حسن عاملی نوه شهید ثانی، شیخ بهایی و میرداماد اجازه روایت گرفته است.
آثار به جای مانده از آنها بیان‌گر جامعیت وی در علوم معقول و منقول است؛ البته تنها به برخی از آنها دسترسی هست كه در نگارش این مقاله از اكثر آنها از جمله كتاب‌ها و رسایل زیر استفاده شده است:
1. جامع صفوی: كمره‌ای این كتاب را در جواب افندی، مفتی دولت عثمانی نوشته و فتوای او را مبنی برجواز قتل شیعیان رد كرده است و منزلت شیعه را به اثبات می‌رساند.
2. رساله لزوم وجود مجتهد در عصر غیبت: وی این رساله را درباره لزوم وجود مجتهد در عصر غیبت نوشته است و با روایات مختلف آن را به اثبات می‌رساند.
3. مسار‌الشیعه: این كتاب اغلب مشتمل بر نقل احادیثی درباره ویژگی شیعیان و توصیه شاه صفی به رسیدگی و توجه به مومنان و فقرای شیعه و علماست.
4. همم‌الثواقب: كمره‌ای این كتاب را برای راهنمایی شاه صفی نوشته و در آن از برخی سیاست‌های دولت صفوی انتقاد كرده است و با بیان جایگاه مذهب شیعه و علمای آن، لزوم توجه شاه صفی به علمای شیعه را گوشزد می‌كند.

اوضاع سیاسی ـ مذهبی عصر كمره‌ای
شیخ علی‌نقی كمره‌ای، بیشتر عمر خود را در دوران حاكمیت شاه عباس اول (996-1038 هجری قمری)، شاه صفی (1038-1053 هجری قمری) و شاه عباس دوم (1053-1077 هجری قمری) سپری كرد و در تمام این دوران به ویژه در دوران حاكمیت شاه صفی و شاه عباس دوم به نوعی درگیر مسائل سیاسی و اجتماعی بوده و مناصب اجتماعی و سیاسی داشته است.

جایگاه سیاست و حكومت در اندیشه كمره‌ای
مفهوم سیاست: شیخ كمره‌ای همچون دیگر اندیش‌مندان اسلامی، «سیاسة‌العباد و‌البلاد» را به معنای «تدبیر امور» و «تصرف در امور دینی و دنیوی» مردمان در جهت اصلاح و انتظام زندگی آنان دانسته و معتقد است كه از نظر شیعه، یكی از دلایل لزوم ریاست و امامت در اجتماع انسانی، همانا ضرورت تدبیر سیاسی و انتظام امور انسان‌ها است؛ از این‌رو به اعتقاد وی، علم به «كیفیت سیاست» عباد و بلاد یكی از شرایط اساسی رئیس و امام از نظر شیعه است.
دین و سیاست: براساس آن چه بیان شد می‌توان گفت كه كمره‌ای سیاست را تدبیر و توامان امور دینی و دنیوی دانسته است.

ضرورت سیاست و حكومت
با توجه به آن چه گذشت از نظر شیخ كمره‌ای، تدبیر امور مردمان یا سیاست‌العباد و‌البلاد یكی از ضرورت‌های غیر قابل انكار زندگی اجتماعی انسان‌ها تلقی می‌شود و این امر یكی از دلایل اساسی ضرورت امامت و ریاست از نظر شیعه است؛ لذا ایشان در بیان ضرورت وجود یك رئیس در همه زمان‌ها و مكان‌ها می‌نویسد: «ان الضرورة قاضیة بان للخلق لابد من رئیس قاهر مرشد؛ مقتضای ضرورت عقل آن است كه انسان‌ها همواره به رئیسی قدرتمند و مقتدر و هدایت‌كننده نیاز دارند.»

اندیشه سیاسی فاضل هندی
بهاءالدین محمدبن حسن اصفهانی مشهور به فاضل هندی (1062-1137 هجری قمری) از چهره‌های برجسته علمی عهد اخیر صفوی و از جمله فقهای نامدار شیعه در این عصر است. جایگاه رفیع علمی وی به ویژه به عنوان یكی از مروجان اصلی فقه اجتهادی در این دوره (دوره اوج رواج نگرش اخباری‌گری)، اهمیت بازكاوی اندیشه‌های فقهی سیاسی ایشان را دو چندان كرده است.
در نوشته حاضر برای نیل به این هدف، پس از معرفی اجمالی زندگی و اوضاع زمانه وی، دیدگاه وی را در زمینه موضوعاتی چون جایگاه سیاست و ضرورت آن، منشا مشروعیت ریاست و حكومت و انواع آن، چگونگی تعامل با حكومت‌های غیر معصوم در عصر غیبت، رهبری و شرایط آن، حكومت مطلوب، چگونگی روابط مردم و حاكمان اسلامی و برخی از روش‌های مدیریت جامعه اسلامی را مورد بررسی قرار داده است.

زندگی و شخصیت
ابوالفضل بهاءالدین محمد اصفهانی مشهور به «فاضل هندی» در سال 1062 هجری در اصفهان به دنیا آمد و پس از طی مراحل مختلف تحصیل علوم دینی در شمار فقیهان بلند پایه مكتب امامیه در اواخر دوره صوفی قرار گرفت. پدر وی، تاج‌الدین حسن اصفهانی مشهور به ملا تاج یا تاج‌الدین حسن از علمای بنام اصفهان در اواخر قرن یازدهم بود. فاضل هندی بیش‌ترین بهره علمی خود را نیز از وی برده است و از او با عنوان «والدی العلامه تاج العمامة» یاد می‌كند. وی علاوه بر پدرش از شاگردان علامه مجلسی نیز به شمار می‌رود.
در منزلت علمی فاضل هندی همین بس كه وی در سنین پیش از بلوغ، تالیف را آغاز می‌كند و به قوه اجتهاد دست می‌یابد. بزرگانی مانند ملا عبدالكریم فرزند ملامحمد طاهر قمی از ایشان با عناوین «امجد‌الفضلاء‌العصر، اعظم علماء‌الدهر، اورع‌المجتهدین و امتن اهل‌الیقین»؛ سیدعبدالله جزایری با عنوان «المفتی باصبهان»؛ حزین با عنوان «عمدة‌المجتهدین» و محقق تستری با عناوین «عالم عامل، فاضل كامل، محقق مدقق، غریر فقیه و حكیم متكلم» تمجید كرده‌اند.
سماهیجی از علمای معاصر فاضل هندی نیز در عین حال كه به خاطر تحریم نماز جمعه در عصر غیبت از سوی وی مورد انتقاد قرار گرفته بود، ضمن تاكید بر صلاحیت، دیانت، عفت، صیانت و عدالت فاضل هندی، بر منزلت بالای علمی او اذعان كرده است.

جایگاه علمی فاضل هندی
در زمان حیات علمی فاضل هندی در حوزه فقه شیعه، نگرش اخباری بیش از هرزمان دیگری در اصفهان رواج و حاكمیت داشت و علامه مجلسی نماینده معتدل این نگرش محسوب می‌شد. اما در كنار این حركت نیز مجتهدانی چون آقاجمال خوانساری و فاضل هندی در ترویج مسلك اجتهادی بر مبنای استدلال‌های عقلانی و بهره‌گیری از دانش اصول كوشش می‌كردند، لذا می‌توان گفت كه فاضل هندی در این دوره با نگارش كشف‌اللثام كه شرحی بر قواعد‌الاحكام علامه است و المناهج‌السویه كه شرحی بر شرح لمعه شهید ثانی است، در زمینه فقه اجتهادی نقش ممتازی را ایفا كرد. تاثیر و جایگاه این تلاش‌های اجتهادی وی در دوران بعدی به حدی است كه گفته شده صاحب جواهر، اعتماد زائدالوصفی به كتاب كشف‌اللثام فاضل داشته و چیزی از جواهر را نمی‌نوشت مگر آن كه كشف‌اللثام در دسترس او باشد.
صاحب ریاض و شیخ اعظم انصاری نیز در سطح گسترده از این كتاب استفاده كرده‌اند. جایگاه او در فقه استدلالی شیعه تا جایی است كه صاحب جواهر درباره وی می‌گوید: «لو لم یكن الفاضل فی ایران ما ظنت ان‌الفقه صار الیه؛ اگر فاضل هندی در ایران به منصه ظهور نمی‌رسید، گمان نمی‌كردم كه فقه در آن جا به كمال خود برسد.»
وی از لحاظ مكتب فقهی، حلقه آخر مكتب فقهی محقق كركی در عصر صفوی است، چرا كه پس از او این مكتب در اصفهان افول كرد و به حوزه نجف منتقل شد.
وی علاوه بر حوزه فقاهت در حوزه فلسفه و كلام نیز دارای اندیشه‌های درخشانی بود. او از جمله فقهای شیعی است كه به تعبیر دكتر دینانی، نه تنها با اندیشه‌های فلسفی مخالفت نداشته، بلكه خود در زمره فلاسفه نیز بوده است و با نوشتن چندین اثر فلسفی و كلامی، راه علوم عقلی را نیز برای مشتاقان این علوم هموار ساخته است.
فاضل هندی به عنوان یكی از فقها و فیلسوفان اواخر عصر صفوی مانند دیگر علمای این دوره با توجه به شرایط سیاسی و اجتماعی، با پذیرش و رضایت از نوعی تقسیم قدرت میان سلاطین صفوی و علمای مذهبی، بیش‌ترین تلاش خود را در حوزه امور شرعی و تبیین مبانی فقهی ـ سیاسی و اجتماعی متمركز كرده است، بنابراین ایشان با تعریف سیاست به تدبیر امور جمعی انسان‌ها و امر مُلك‌داری، یكی از ضرورت‌های زندگی جمعی انسان را تشكیل مدینه و در نتیجه، وضع قانون (سنت) و ایجاد عدالت دانسته و بر همین اساس وجود سان (قانون‌گذار) و معدل (مجری قانون و برقرار كننده عدالت) را ضروری شمرده و این ضرورت را برای همه زمان‌ها و مكان‌ها لازم دیده است. وی براساس اعتقاد به پیوستگی این نوع سیاست با آموزه‌های دینی، بر این باور است كه ایده‌آل‌ترین فرد برای این تدبیر كسی است كه از حكمت نظری و علمی توامان برخوردار باشد، چرا كه چنین شخصی در واقع از فضایل نبوی برخوردار است و حق دارد كه به عنوان خلیفه خدا بر روی زمین سلطنت كند و مردم او را اطاعت كنند.
بنابراین، وی همواره در عصر حضور نبی(ص) و امام معصوم(علیهم‌السلام) و هم در عصر غیبت، ریاست و ملك‌داری را از شوون كسانی می‌داند كه علاوه بر سیاست و سلطنت ظاهری كه شرط لازم آن، علم به سیاست و ملك‌داری است، عالم به مسائل دینیه بوده و از تقوا و عدالت كه شرط اساسی امامت دینی است، برخوردار باشند. بر همین اساس، وی منشا اصلی قدرت و حاكمیت را از جانب خدا دانسته، نص الهی را برای تعیین حاكم و رهبری جامعه دینی لازم می‌شمارد. به اعتقاد وی، رهبری جامعه اسلامی، تنها ملك‌داری و پادشاهی نیست، بلكه تصرف در همه امور دینی و دنیوی مردمان است ،پس باید علاوه بر شرایط ملك‌داری، شرایط رهبری دین‌داری را نیز كه عبارت از عدالت و علم به احكام و آموزه‌های دینی است، داشته باشد. بنابراین علاوه بر انتخاب و پذیرش از سوی مردم، اذن از سوی خدا و رسول و امام معصوم(ع) شرط اساسی برای تعیین چنین شخصی است.
بر این اساس در عصر نبوت و امامت، حكومتی غیر از حكومت پیامبر(ص) و امام معصوم(ع) و یا حكومت شخص ماذون از سوی ایشان مشروعیت ندارد. اما در عصر غیبت ایشان، ایده‌آل‌ترین نوع حكومت، حكومتی است كه فردی در راس آن قرار گیرد كه به واسطه علم به احكام الهی و اتصاف به عدالت و تقوا، از سوی امام عصر(عج) مرجع رسیدگی به امور و حوادث مردمان باشد. البته از آن جا كه چنین امری در شرایط حاكم بر دوران صفوی متصور نبوده است، ایشان نیز به صرف تصدی اموری چون قضاوت و اجرای حدود و بیان فتوای دینی از سوی علمای نایب و ماذون از سوی امام(ع) بسنده كرده و واگذاری سلطنت سیاسی و ملك‌داری را به سلاطین صفوی پذیرفته است.


نوشته شده در   چهارشنبه 27 بهمن 1389  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode