ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : سه شنبه 2 دي 1404
سه شنبه 2 دي 1404
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : چهارشنبه 13 بهمن 1389     |     کد : 14880

نداشتن بصيرت بزرگ‌ترين نقص ياران امام حسن (ع) بود

يك محقق و اسلام‌شناس گفت: ياران امام حسن (ع) به دلايل مختلف، امام خود را تنها مي‌گذاشتند. اين دلايل يا به خاطر منافع دنيا و يا نداشتن بصيرت بود و در حقيقت مي‌توان نداشتن بصيرت را بزرگ‌ترين نقيصه ياران امام حسن (ع) دانست.

 يك محقق و اسلام‌شناس گفت: ياران امام حسن (ع) به دلايل مختلف، امام خود را تنها مي‌گذاشتند. اين دلايل يا به خاطر منافع دنيا و يا نداشتن بصيرت بود و در حقيقت مي‌توان نداشتن بصيرت را بزرگ‌ترين نقيصه ياران امام حسن (ع) دانست.

به گزارش خبرنگار آيين و انديشه فارس، ولايت را مي‌توان مهم‌ترين موضوع اسلام سياسي دانست؛ چرا كه تنها اين امر است كه ارتباط با خداوند را بعد از اتمام بعثت پيامبران ميسر مي‌كند و در صورت دور ماندن از ولايت، به نوعي ارتباط با خالق هستي منقطع مي‌شود. ولايت در اسلام و به اعتقاد شيعه، عبارت است از ايمان زباني و اعتقادي به امامت 12 امام عادل و معصوم كه پيامبر گرامي اسلام (ص) در خطبه شريفه غدير نام آنها را ذكر كرده است. و همان‌گونه كه بيان شد، عدالت و عصمت اين امامان، مشخصه اصلي آنهاست. حال به بهانه فرارسيدن 28 صفر، سال‌روز شهادت امام حسن مجتبي (ع)، براي شناخت از چگونگي انديشه ولايت در رفتار و گفتار اين امام همام، به سراغ حجت‌الاسلام علي صحت تبريزي، كارشناس و محقق ديني مي‌رويم تا با اقدام‌هاي امام سوم شيعيان درباره بحث ولايت گفت‌وگو كنيم. با ما همراه باشيد.

* اثبات عصمت امامت با قرآن به وسيله امام حسن (ع)

حجت‌الاسلام علي صحت تبريزي در ابتداي سخنان خود با اشاره به اولين خطبه‌خواني امام حسن مجتبي (ع) در مسجد كوفه بعد از شهادت پدر بزرگوارش گفت: امام حسن (ع) روز 21 يا 22 رمضان سال 40 هجري، پس از آنكه كه اميرالمؤمنين (ع) به شهادت رسيد، براي مردم كوفه در مسجد اين شهر سخنراني و سخنان خود را با اين عبارات آغاز كرد؛ «ايها الناس من عرفني فقد عرفني ومن لم يعرفني فانا الحسن بن علي بن ابي طالب» يعني اي مردم! هر كس من را مي‌شناسد كه هيچ؛ اما آنهايي كه من را نمي‌شناسند، بدانند كه من حسن پسر علي پسر ابيطالب هستم. بعد توصيف خود و پدر بزرگوارش را داد و مقام اهل بيت (ع) را يادآور شد. پس از اين سخنان بود كه به آيه 33 سوره احزاب اشاره كرد و فرمود كه آيه تطهير، در باره اهل بيت (ع) نازل شده است.
وي افزود: در اين آيه خدا مي‌فرمايد: «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا» (همانا خدا فقط مى‏خواهد آلودگى را از شما خاندان [پيامبر] بزدايد و شما را پاك و پاكيزه گرداند) خداوند در اين آيه مقام عصمت اهل بيت (ع) را بيان مي‌كند و امام حسن (ع) با رجوع به اين آيه قصد داشت تا دور از خطا بودن خود، پدرش و امامان بعد از خودش را به مردم و مسلمانان گوشزد، كند.
صحت ادامه داد: امام حسن (ع) در بخش ديگري از خطبه معروف خود رد مسجد كوفه، به آيه 23 سوره مباركه شورا اشاره كرد كه خدا در آن مي‌فرمايد: «قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَن يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ» (بگو به ازاى آن [رسالت] پاداشى از شما خواستار نيستم مگر دوستى در باره خويشاوندان و هر كس نيكى به جاى آورد [و طاعتى اندوزد] براى او در ثواب آن خواهيم افزود قطعا خدا آمرزنده و قدرشناس است) و امام حسن (ع) بعد از قرائت اين آيه رو به مردم فرمود كه؛ خداوند، مودت و محبت ما را بر همه مسلمين واجب كرده است.

* امام حسن (ع) خود را امام واجب‌ الاطاعه معرفي كرده است

اين كارشناس ديني در ادامه سخنان خود اظهار كرد: با توجه به اين آياتي كه امام حسن مجتبي (ع) در اولين خطبه‌اش مطرح كرد، امام خودش را به عنوان شخص واجب الاطاعه و معصوم معرفي كرد و در جريان‌هاي مختلف اين عصمت خود را به خاطر دارا بودن مقام امامت يادآور مي‌شد.
وي تصريح كرد: از جمله اينكه وقتي برخي از مسلمانان امام حسن (ع) را به خاطر صلح با معاويه، حتي مورد سرزنش قرار مي‌دادند، امام حسن (ع) ضمن ادله عقلي مي‌فرمود: «آيا مگر من حجت خدا بر خلق نيستم؟ آيا مگر اطاعت من بر مردم واجب نيست؟» كه باز در اين فرمايشات، مسئله ولايت و امامت و حجت بودن و داشتم عصمت امام را مطرح مي‌كرد.
وي با تأكيد بر اينكه شيعه بايد مسئله امامت را تنها يك مسئله عقلي نداند؛ بلكه بايد به مسئله عصمت و اين موضوع كه امام خطا نمي‌كند و علم امامت دارد، بپردازد، گفت: امام حسن (ع) در مسئله صلح با معاويه، بيش‌تر به مسئله امامت و عصمت تكيه مي‌كند؛ با اينكه مسايل عقلي و سياسي را همه براي دلايل قبول آن مطرح مي‌كند.

* پيامبر (ص)، حسن (ع) و حسين (ع) را امام خواند، چه قيام كنند و چه قيام نكنند

صحت ادامه داد: علم امامت و عصمت از شاخصه‌هاي امامت منصوصه است. و در تعريف امروزي از علم امامت مي‌توان گفت؛ علمي است كه از ماوراي مسايل ظاهري هم اطلاع دارد و امام به واسطه داشتن آن در هيچ امري و تصميمي اشتباه نمي‌كند.
وي با اشاره به مشترك بودن آراي شيعه و سني درباره امامت گفت: از جمله اصول مورد قبول علماي شيعه و اهل تسنن، نزول آيه تطهير راجع به اهل بيت (ع) است. پس اين آيه درباره عصمت و دور از خطا بودن امامان از جمله امام حسن (ع) و نشان دهنده مقام عصمت ايشان است. همچنين پيامبر گرامي اسلام (ص) هم طبق رواياتي كه در كتاب‌هاي معتبر شيعه و سني موجود است، فرمود: «الحسن و الحسين امامان قاما او قعدا» يعني اينكه حسن و حسين، امام هستند، چه قيام كنند و چه قيام نكنند.كه اين رواين همانگونه كه بيان شدف مورد قبول همه علماي اسلامي است.
وي تأكيد كرد: پس امامت امام حسن (ع) را كه پيامبر (ص) امضاء مي‌كند، معلوم مي‌شود، امامي است كه دچار اشتباه نخواهد شد. بنابراين اگر اين را قبول داشته باشيم، نمي‌توانيم صلح او را كه هم جزو همان انديشه‌ها و افكار امامت آن بزرگوار است را خطا و خداي ناكرده كاري اشتباه قلمداد كنيم.

* شهادت امام حسن (ع) هم به خاطر بيعت گرفتن براي يزيد بود

صحت همچنين با بيان اينكه امروزه معرفت به امامت بيش از هر زمان ديگري است، گفت: اطرافيان امام حسن (ع) معرفت آنگونه را به امام نداشتند. و معرفت نداشتن، سبب شد تا امام حسن (ع) و همچنين امام حسين (ع) را براي بيعت كردن به شهادت برسند.
وي گفت: چون معاويه مي‌خواست يزيد را جانشين خود كند و ي‌دانست كه در صورت حيات امام حسن (ع) اين كار غيرممكن خواهد بود، تصميم به كشتن او كرد. امام حسين (ع) هم چون با يزيد بيعت نكرد، به شهادت رسيد و در حقيقت، پسران امام علي (ع) و حضرت زهرا (س) قربانيان طمع معاويه براي خلافت خاندان بني‌اميه شدند.
اين محقق و اسلام‌شناس همچنين به بي‌بصيرتي مسلمانان صدر اسلام در تنها گذاشتن امامان اشاره و بيان كرد: متأسفانه در آن دوره بصيرتي نسبت به خاندان پيامبر (ص) مگر در عده‌اي اندك شمار وجود خارجي نداشت. در آن دوره به مسئله عصمت و امامت آگاهي نداشتند و فرزندان رسول‌الله (ص) را تنها به اين خاطر كه ذريه پيامبرشان بودند، محترم مي‌شماردند نه به عنوان امام؛ البته اگر اين بصيرت فعلي براي آنها حاضر بود، در دفاع از امامشان كوتاهي نمي‌كردند.
وي افزود: در جريان واقعه عاشورا هم، امام حسين (ع) را به عنوان امام معصوم نمي‌شناختند و او را تنها به دليل اينكه لايق حكم‌راني به مسلمانان است، و توانايي هدايت مردم را دارد، مي‌شناختند. زيرا مي‌بينيم كه محمد حنفيه‌ها به امام حسين (ع) مي‌گويند كه به كربلا نرو و امام را راهنمايي مي‌كردند؛ در حالي كه او از طرف خدا هدايت شده است و هم هدايت كننده و هم هدايت شده بود و احتياج به هدايت از سوي بندگان و مشورت آنان نداشت.
وي با اشاره به آثار سوء فراوان بي‌بصيرتي ياران امام حسن (ع) گفت: آنها به دلايل مختلف، مقام امام را تنها مي‌گذاشتند. اين دلايل حال يا به خاطر منافع دنيا و يا نداشتن بصيرت بود. مثلاً ابن عباس را معاويه با وعده پول فريب داد. براي ياران ديگر امام حسين (ع) هم اين موارد بود. آنها يا به خاطر مطامع دنيوي و يا بي‌بصيرتي نسبت به مقام عصمت و امامت، اردوگاه امامت را تضعيف كردند.

* نقش امام حسن (ع) درباره آماده‌سازي قيام امام حسين (ع)

صحت با اشاره به روايتي از امام سوم شيعيان اظهار كرد: امام حسن (ع) فرمود: «به خدا قسم! آنچه را من انجام نمي‌دادم يك نفر از شيعيان باقي نمي‌ماند.» از اين سخن مي‌توان به اين نكته دست يافت كه معاويه مخصوصاً مي‌خواست جنگ راه بياندازد تا شيعيان را بكشد. پس اگر صلح امام حسن (ع) نبود، اصلاً كربلايي نبود. كربلا در حقيقت از بركات وجود و تصميم الهي امام حسن (ع) است. امام حسن (ع) به صراحت به مسلمانان فرمود كه به خدا قسم! اگر صلع نمي‌كردم، معاويه يك نفر از شيعيان، برادرم حسين و اصحابش را زنده نمي‌گذاشت. پس اگر چنين مي‌شد، امام حسين (ع) نبود تا كربلايي هم پديد بيايد.
وي همچنين با اشاره به خبردهي امام حسن (ع) از واقعه جانسوز عاشوراي حسيني اظهار كرد: آن امام در سخنانش، فراوان درباره كربلا صحبت كرده بود. روايتي است كه روزي امام حسين (ع)، برادر خود امام حسن (ع) را ديد و گريه كرد. امام پرسيد: چرا گريه مي‌كني؟ امام حسين (ع) فرمود: روزي جدم گفت كه تو را زهرمي‌دهند و بدنت كبود مي‌شود. بعد از آن امام حسن (ع) گفت: روزي مثل روزگار تو نيست كه تو را شهيد مي‌كنند.
وي افزود: همچنين امام حسن (ع) از شهادت پسرش قاسم در واقعه كربلا خبر داده‌بود، بايد عرض كنم كه در كربلا قاسم بن الحسن شهيد شد و پسر ديگر امام حسن (ع) به نام عبدالله، روز عاشورا به سختي مجروح شد و جزو اسراي كوفه بود كه در آنجا توسط يكي از بستگان مادري‌اش تحت درمان قرار گرفت و سال‌ها بعد از آن زندگي كرد.

* انقلابيون اسلام همه از نسل امام حسن (ع) هستند

اين كارشناس علوم ديني و اسلامي اظهار كرد: بعد از جريان عاشوراي حسيني كه شاهد ظهور و بروز قيام‌هاي عدالت‌خواهانه شيعيان هستيم، مي‌بينيم كه تمام قيام‌كنندگان به جز دو نفر همه از آل حسن (ع) هستند. اين انقلاب‌ها با عبدالله بن حسن و فرزندش حسن مثني و پسر او محمد بن حسن، معروف به نفس زكيه آغاز شد و تا قيام آل حسن (ع) در زمان بني‌عباس و خلافت منصور دوانقي ادامه داشت.
حجت‌الاسلام علي صحت تبريزي در پايان سخنان خود با اشاره به اينكه از اولاد امام حسين (ع) تنها زيد بن علي و پسرش يحيي، اقدام به قيام كردند، گفت: اولاد و نسل امام حسين (ع) توسط امامت كه آنها نيز از نسل امام سوم شيعيان هستند، كنترل مي‌شدند و معمولاً از قيام نهي مي‌شدند؛ اما اولاد و نسل امام حسن (ع) در دوره‌هاي تاريخي مختلف، اقدام برپايي قيام كرده بودند تا از مظلوميت‌هاي رفته بر امامانشان و اجدادشان خونخواهي‌ كنند.


نوشته شده در   چهارشنبه 13 بهمن 1389  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode