استاد محمدتقی جعفری مدافعی پيشرو در بحث و گفتوگو ميان اديان با جهتگيری ضروری و سازنده «همزيستی معقول» بود. او نظريهاش را با عنوان «تجديد نظر در دين جهانی ابراهيمی برای هماهنگی اهل كتاب و توجه آنان به يك وحدت عالی» مطرح و به صورت علمی آنرا تبيين و تشريح كرد.
به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، 10 سال پيش در چنين روزی 25 آبانماه سال 1377 علامه محمدتقی جعفری كوچ ابدی به اقامتگاه هميشگی كرد.
اين عالم بزرگ و متعهد، در طول بيش از 45 سال از هنگامی كه پس از تكميل تحصيلات عالی و ممتاز خود قدم در وادی تأليف و تحقيق و تعليم نهاد، آثار علمی باارزشی پديد آورد و تفكر فلسفی را در دايرهای وسيع از مستفيدان و تحسين كنندگان جهانی خود ارتقا بخشيد.
محمدتقی جعفری در اول مردادماه سال 1304 هجری شمسی در محله شتربان تبريز در خانواده متدين و مخلص، اما به لحاظ اقتصادی پايين، بهدنيا آمد. نام پدر وی كريم بود. كريم اگـر چه در هيچ مكتب و مدرسهای درس نخوانده بود، ولی حافظهای بسيار قوی داشت و غالب سخنان واعظان و خطيبان شهر را به طرزی شيوا بيان میكرد. شغل كريم نانوايی بود و بدون آنكه وضو بسازد، دستش را به خمير و نان نمیزد. به كار و تلاش علاقه وافری داشت. مادر محمدتقی، فرزند ميرربيع حكيم، از سادات علوی و از خاندانی بزرگ و محترم در تبريز بود كه از نعمت سواد هم بیبهره نبود و لذا او اولين استاد فرزندش میشود.
محمدتقی نزد مادر، مقداری از مقدمات و قرآن را آموخت و در سال 1310 وقتی هنوز محمدتقی شش سال داشت به مدرسه اعتماد تبريز رفت و در همان بدو ورود او را به كلاس چهارم بردند و او با استعداد شگرف خود اين كلاس را با رتبه دوم گذرانيد و در سال بعد كلاس پنجم را با رتبه اول. ولی محمدتقی كوچك، بعد از مدتی به خاطر تنگدستی خانواده در سال 1312 ناگزير دبستان را در ميانه راه رها كرد و در پی يافتن درآمد به كسب و كار به كفاشی روی آورد.
وی بعد از مدتی در سال 1314 تحصيل را در مدرسه طالبيه تبريز پيش میگيرد و ضمن كار كردن نيز به فراگيری علون حوزوی میپردازد. ولی بعد از گذشت 4 سال احساس میكند كه مطالب ارائه شده در اين مدرسه برای خاموش كردن عطش او كافی نيست، لذا در سال 1318 مطابق با سال 1359 هـ.ق در حالی كه پانزده بهار را پشت سر مینهاد، زادگاه خویـش را به قصد اقامت در تهران تـرك كرد و وارد مدرسه مروی تهران میشود و از شيخ محمدرضا تنكابنی و ميزا مهدی آشتيانی بهره میبرد.
محمدتقی زمانی كه از اساتيدش در تهران بهرهها برد، در سال 1320 هجری شمسی مطابق با سال 1362 هـ.ق عازم قم میشود، در مدرسه دارالشفا اقامت میگزيند و از اساتيدی چون آيتالله خوانساری، آيتالله حجت، آيتالله صدر، آيتالله فيض، امام خمينی(ره)، شيخ مهدی مازندانی، شيخ محمدتقی زرگر و علامه طباطبايی بهرهمند میشود.
توجه به عامل تعهد و لزوم وفای به عهد، مجموعه زندگی اين عامل نظم آشنا را در چنان انسجام اعتدال آميزی فرو برد كه در طول ساليانی دراز، كمتر زمانی اتفاق افتاد كه امری احياناً خارج از چارچوب عادی و شناخته شدهاش اجرا گردد و وی از آن جا كه بی نظمی را يكی از عوامل ضرربار عقب ماندگی مشرق زمين و كشورهای اسلامی میدانست ، بنابراين اهميتی بی بديل نسبت به آن قائل بود
|
همزمان با تحصيل در قم، آيتالله شهيد قدوسی و آيتالله حجت كوهكمرهای، محمدتقی را ملبس به لباس روحانيت میكنند، لباسی كه او از حرمتش به شايستگی پاسداری كرد. محمدتقی كه اكنون از فضلای پرتوان حوزه بود، در سال 1321 هجری شمسی، با رسيدن خبر فوت مادر، سراسيمه قم را به مقصد تبريز ترك میكند و چند ماهی را در آنجا میماند تا اين كه به امر مجتهد بزرگ تبريز، آيتالله ميرزا فتاح شهيدی و با مساعدت مالی او، برای ادامه تحصيل راهی نجف میشود و در سال 1322 در مدرسه صدر نجف اشرف اقامت میكند.
وی در ايام اقامت در نجف تشكيل خانواده داد و در دوران تأهل نيز سختیهای زنـدگـی گـريبانگيرش بـود. همسرش نقل میكند كه تابستانها در نجف زيرزمينی را اجاره میكرديم كه بسيار فرسوده و قديمی بود. حتی مار در آن ديده میشد، ولی چون جای ديگری برای گذراندن تابستان گـرم نداشتيم، ناگزير در چنين جايی سكونت اختيار كرديم.
حضور 11 ساله محمدتقی جعفری در دانشگاه دينی بزرگ نجف اشرف كه آكنده از اساتيدی بسيار ممتاز و صاحب نظر همچون: سيدابوالقاسم خويی، سيد محسن حكيم، شيخ كاظم شيرازی، سيدعبدالهادی شيرازی، سيدجمالالدين گلپايگانی، شيخ مرتضی طالقانی و ... بود، تأثير قاطعانهای در شكلگيری شخصيت علمی و عملی وی داشت، به گونهای كه در سن 23 سالگی (سال 1366 هـ.ق) موفق به اخذ درجه اجتهاد از شيخ كاظم شيرازی شد.
وی در اين هنگام تدريس را شروع كرد و در مدت كمی از مدرسين صاحبنام حوزه نجف شد، چنانچه خود میگويد: در نجف درس فلسفه و معارف را شروع كردم. اين درس را مرحوم ميرزا عبدالهادی شيرازی پيشنهاد كرد. در آن هنگام علامه طباطبايی با آقای مطهری و ديگران زودتر از نجف بحثهای جديدی را در ايران آغاز كرده بودند. من آنجا تدريس را در مدرسه صدر شروع كرده، از مدارس ديگر نيز به اين مدرسه میآمدند تا در درس شركت كنند. مرحوم آقای سيدمحمدباقر صدر نيز يك سال در اين درس حضور داشت.
محمدتقی جعفری كه از استايد برجسته نجف شده بود، پس از 11 سال اقامت در نجف بعد از سفر كوتاهی كه به ايران داشت، در عين اينكه قصد قامت دائمی در نجف داشت بعد از مشورت با استاتيد برجستهاش همچون آيتالله سيدعبدالهادی شيرازی و آيتالله خويی به ايران بازمیگردد.
وی در ابتدا در مشهد مقدس اقامت گزيد و از آيتالله ميلانی اجازه اجتهاد دريافت كرد، ولی چون آب مشهد به او نمیسازد به تهران نقل مكان میكند و در مدرسه مروی به تدريس منظومه و عروةالوثقی میپردازد و به طور همزمان در مسجد سپهسالار تهران سخنرانیهای عمومی برگزار میكند.
يكی از ويژگیهای استاد جعفری، نظمی بود كه با زندگیاش پيوسته بود. ميزان بالای عنايت او به مقوله نظم، آدمی را ترغيب میكند كه بگويد: نظم با گوشت و خون او عجين شده، در بندبند حركاتش نهادينه بود. توجه به عامل تعهد و لزوم عمل و وفای به عهد، مجموعه زندگی اين عامل نظمآشنا را در چنان انسجام اعتدالآميزی فرو برد كه در طول ساليانی دراز، كمتر زمانی اتفاق افتاد كه امری احياناً خارج از چارچوب عادی و شناخته شدهاش اجرا شود. وی درباره اجرای نظم و لزوم التزام به عناصر نظمآفرين، اهتمامی وسواسگونه داشت و اساساً آن را يكی از عوامل بسيار جدی يك حيات منطقی میدانست.
وی از آنجا كه بینظمی را يكی از عوامل ضرربار عقبماندگی مشرقزمين و كشورهای اسلامی میدانست، بنابراين اهميتی بیبديل نسبت به آن قائل بود و تا آنجا كه در توان داشت، آن را جدی گرفت، گفت و عمل كرد. طرح بحث و گفتوگو ميان اديان الهی، در راستای يك زندگی مسالمتآميز و برقراری تفاهم زيستی انسان در قرن جديد، از ديگر ابتكارات او محسوب میشود. وی اين موضوع را برای نخستينبار در سال 1362 خورشيدی در حضور جمعی از متفكران اسلامی و آلمانی همچون: پروفسور هانس كونگ، پروفسور فان اس، پروفسور دايبر، پروفسور ماير و ... مطرح و اظهار كرد: اگر ما پيروان اديان آسمانی بتوانيم در متن دين فطری الهی كه به وسيله حضرت ابراهيم(ع) مطرح شده، تفاهم به وجود بياوريم، قطعاً جامع مشترك آن اديان را مورد پذيرش قرار داده، میتوانيم همزيستی معقولی داشته باشيم.
به نظر میرسد كه استاد جعفری مدافعی پيشرو در بحث و گفتوگو ميان اديان با جهتگيری ضروری و سازنده «همزيستی معقول» بود. وی نظريه خود را دوباره در دیماه سال 1374 خورشيدی در كنفرانس بينالمللی اسلام و مسيحيت در كشور سوئيس، با عنوان «تجديد نظر در دين جهانی ابراهيمی برای هماهنگی اهل كتاب و توجه آنان به يك وحدت عالی» مطرح كرده و به صورت علمی آنرا تبيين و تشريح كرد.
علامه محمدتقی جعفری عمر را خود را صرف تأليف كتب ماندگار كرد كه تعداد آن به بيش از 100 عدد میرسد كه به برخی از آنها اشاره میكنيم: ترجمه و تفسير نهج البلاغه و تفسير و نقد و تحليل مثنوی از مهمترين آنهاست، اخلاق و مبانی، عرفان و معنويت، موسيقی از ديدگاه فلسفی و روانی، فلسفه علم، انسان و جهانشناسی،زييايیشناسی و هنر و ... .
از نقوش مثنوی بیآب و رنگ /آينه افكار را بگرفته زنگ
هان و هان تو ای تقی جعفری /زنگ اين آينه را بايد بری
زنگ اين آيينه بردن كار توست/ دست حق صيقل ده آثار توست
چشم آن دارم كه با مغز فكور /در دمی در مردگان بانك نشور*
*منابع: مفاخر ايران زمين، ج 7؛ تكاپوگر انديشهها، نوشته عبدالله نصری؛ پايگاه اطلاعرسانی استاد محمدتقی جعفری. |