ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : سه شنبه 2 دي 1404
سه شنبه 2 دي 1404
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : دوشنبه 11 بهمن 1389     |     کد : 14779

جایگاه عقل در استنباط احكام شرعی

انگشت تأكید بر جایگاه عقل، از سر ناچاری است نه گستاخی و پرده دری در برابر وحی ناب. اگر وحی ناب، پیش روی آدمی باشد، كی و كی به عقل خود تكیه زند؟! بنا بر باور مسلمانان، بیش هزار سال است، تنها میراث به یادگار مانده كتاب و سنت پیامبر خداست...

انگشت تأكید بر جایگاه عقل، از سر ناچاری است نه گستاخی و پرده دری در برابر وحی ناب. اگر وحی ناب، پیش روی آدمی باشد، كی و كی به عقل خود تكیه زند؟! بنا بر باور مسلمانان، بیش هزار سال است، تنها میراث به یادگار مانده كتاب و سنت پیامبر خداست...
'انگشت تأكید بر جایگاه عقل، از سر ناچاری است نه گستاخی و پرده دری در برابر وحی ناب. اگر وحی ناب، پیش روی آدمی باشد، كی و كی به عقل خود تكیه زند؟! بنا بر باور مسلمانان، بیش هزار سال است، تنها میراث به یادگار مانده كتاب و سنت پیامبر خداست. كتابی كه فهم آن از دهلیزهای وجود آدمی می گذرد و گاه فهم درست آن در گیر و دار عقل نارس بشر، گرفتار آمده و از یك آیۀ آن، هفتاد فرقه سر بر آورده­اند و هر كدام، برداشت خود را وحی می خوانند و منكر آن را كافر!... و همین طور سنت كه افزون بر كثرت فهم­ها، دچار دروغ و دسیسه و دوستی های جاهلانه نیز هست و تلاشی وافرتر را می طلبد تا سنت راستین، از سنت دروغین، شناخته شود. هنگامی كه یك حادثه در این روزگار و با این همه ابزار اطلاع رسانی گسترده و گوناگون، بازگو می شود و هر یك روایتی برای خود دارند، چگونه می­توان به حوادث قرن های گذشته و با آن همه فراز و فرودها، اطمینان كرد؟ چاره چیست؟ آیا وقتی آدمی خود را مهجور از پیامبر بیرون می بیند، چاره ای جز پناه آوردن به پیامبر درون می یابد؟'
آنچه گذشت، گوشه ای از دغدغه های سعید قماشی ­_ عضو هیأت علمی دانشگاه كاشان ­_ در مقدمه كتاب 'جایگاه عقل در استنباط احكام شرعی' است.
'جایگاه عقل در استنباط احكام شرعی' عنوان اثری است كه پژوهشكده فقه و حقوق وابسته به پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، در راستای سیاست های كلان خود، مبنی بر پاسخ دهی عالمانه و بر آمده از مطالعات روشمند به پرسش های فقهی و حقوقی نو پدید، منتشر كرده است.
سعید قماشی، این اثر را در باب مقام و منزلت عقل در فرایند شكل گیری حكم شرعی، در یك مقدمه و سه بخش، به سرانجام رسانده است. بخش های كتاب عبارتند از:
1. كلیات؛
2. بررسی حجیت عقل؛
3. عقل و دیگر منابع.
نوسندۀ كتاب در بخش اول، ضمن دو فصل، در كنار ترسیم گزارش تاریخی از روند نقش آفرینی عقل، به تعریف و تبیین واژۀ عقل از جهات مختلف، پرداخته است.
فصل اول با چهار گفتار، به سامان می رسد. در گفتار اول، عقل از نگاه دانشیان لغت، قرآن، سنت، علمای اخباری، دانشیان اصول و كلام جدید و قدیم، تعریف و تبیین می شود.
عقل در لغت عرب، در معانی متعددی به كار می رود كه همۀ معانی یاد شده از عقل، به یك معنای كلی، باز می گردد كه عبارت است از: «چیزی مانند توقف و ایست. نیروی تمییز و فهم نیز از آن رو، عقل نامیده شده كه تمییز و فهمیدن، با نوعی ایست و تأمل، همراه است و انسان ممیز، غالباً در كار­ها، ایست و تثبت دارد.» ­
در لغت فارسی، عقل معادل خرد است كه به معانی دریافت، ادراك، تدبیر، فراست، هوش، دانش و زیركی، به كار می رود.
ستایش عقل و فراخوانی به سوی تعقل، در جای جای قرآن و سنت، دیده می شود؛ در قرآن و سنت، عقل، موجودی با توانمندی های ژرف و گسترده معرفی می شود كه می تواند با كمك وحی، سعادت دو جهان را برای آدمی، به ارمغان آورد و او را به صراط مستقیم، سوق دهد و به رستگاری برساند.
در علم كلام، از عقل، دو گونه تعریف ارائه شده است: در یكی، عقل، علم خاص و در دیگری، قوه و غریزه تعریف شده است.
در فلسفۀ دین و كلام جدید، تعریف مشخص و روشنی از عقل وجود ندارد، بلكه معانی گوناگونی از آن بیان شده است.
با این كه عقل را از دیرباز به عنوان یكی از منابع دستیابی به احكام شرع، ذكر كرده اند، اما كم تر به تعریف و تشریح حقیقت و ابعاد آن، پرداخته شده است. در علم اصول شیعه، نخستین كسی كه به تعریف دلیل عقل پرداخته، میرزای قمی است. وی در تعریف آن، چنین نوشته است:
«مراد از دلیل عقلی، هر حكم عقلی است كه توسط آن، می توان به حكم شرعی دست یافت.»
البته در این كتاب، همان طور كه نویسندۀ محترم، اذعان می كند، از دلیل عقلی ای بحث می شود كه حكم شرعی را اثبات می كند، نه این كه مبادی و مقدمات اثبات حكم شرعی را احراز و مبرهن سازد.
در گفتار دوم، عقل با برخی عناوین، مانند علم، علوم تجربی، معرفت های فطری­، عرف و بنای عقلا، مقایسه می شود؛ و بحث می شود كه عقل در عنوان این پژوهش، آیا در بر دارندۀ عناوین یاد شده است یا جدای از آن ها است؟
نویسندۀ كتاب، در گفتار سوم، ضمن تعریف و تبیین معنای استنباط، آن را با قانون گذاری مقایسه می كند. استنباط، مجموعه عملیاتی است كه برای رسیدن به احكام انجام می شود، نه آفریدن احكام. شخص مستنبط نیز نه واضع حكم بلكه كاشف آن است. ولی قانون در اصطلاح حقوق، مجموعه مقررات و ضوابطی است كه توسط مقام صلاحیت دار، انشا و وضع شده است. بنابراین، قانون امری اختراعی خواهد بود و در نتیجه، قانون گذار كسی است كه قانون را آفریده است؛ از این رو، قانون گذاری یعنی پدید آوردن و نهادن یك سلسله مقررات كلی كه قبلاً وجود نداشته است. بنابراین، حقیقت استنباط، كشف و رسیدن است و حقیقت قانون گذاری، وضع و آفریدن. بنابراین در علم حقوق، منظور از قانون گذاری، عمل قوۀ مقننه و مراد از استنباط، عمل حقوقدانان است و در دانش فقه، منظور از قانون گذاری، عمل خداوند و منظور از استنباط، عمل مجتهد است.
در گفتار چهارم، حكم شرعی تعریف و با قانون، مقایسه می شود. نویسندۀ كتاب در مورد ملاك شرعی بودن حكم، می نویسد:
«بنابراین، از دیدگاه دانشمندان فقه شیعه، ملاك شرعیت در قلمرو اثبات، دو امر است: اولاً، منبعی كه حكم از آن به دست امده است باید تكیه بر منابع مورد پذیرش داشته باشد؛ ثانیاً، ملاك معرفت به دست آمده از دیدگاه اخباریان، به میزان قطع است وگرنه حكم، شرعی نیست. آنان بر این باورند كه اگر تكیه گاه دست یابی به احكام، نصوص باشد، این قطع فراهم می شود. از دیدگاه اصولیان، میزان معرفت در كتاب و سنت، ظن معتبر است و همین اندازه برای شرعی شمردن حكم، كافی است. دربارۀ عقل، قریب به اتفاق آنان، میزان را قطع می دانند.»
در فصل پایانی این بخش، در دو گفتار به رویدادهای اندیشه ای تشیع و تسنن دربارۀ عقل و منبع بودن آن، پرداخته می شود.
بخش دوم، مربوط به مباحث تصدیقی است كه در سه فصل 'قاعدۀ ملازمه'، 'نگاه كتاب و سنت دربارۀ اعتبار عقل' و 'قلمرو كارایی عقل در استنباط'، به انجام می رسد.
دریافت های عقلی، به دو بخش مستقلات و غیرمستقلات عقلی، تقسیم می شود. منظور از مستقلات عقلی، احكامی است كه عقل در دستیابی به آن ها از شارع، كمك نگرفته است و بدون دخالت او، درك كرده است؛ و منظور از غیرمستقلات عقلی، احكامی است كه عقل با توجه به حكم شارع، آن را بیان می كند. در هر دو بخش مستقلات و غیرمستقلات عقلی، مسأله ای مطرح است به نام قاعدۀ ملازمه كه با استمداد از آن، می توان حكم شرعی را استنباط كرد. قالب معروف 'قاعدۀ ملازمه' چنین است: «كلما حكم به العقل، حكم به الشرع.» البته منظور از حكم عقل، درك عقل است؛ چرا كه در قلمرو قانون گذاری اسلام، تنها خداوند، شایستگی حكم كردن را دارد و وظیفۀ عقل، تنها كشف اراده یا كراهت الاهی و قوانین اوست و دارای مقام حاكمیت و مالكیت نیست تا فرمانش، نافذ باشد.
دانشیان اصول، دلیل اثبات تلازم میان حكم شرع و عقل را كه مفاد قاعدۀ ملازمه است، سه امر دلیل خلف، بداهت، و حكمت می دانند.
در غیرمستقلات عقلی هم، همچون مستقلات عقلی، این پرسش مطرح است كه آیا از نظر عقلی میان حكم عقل به وجوب مقدمه و حكم شرع به وجوب آن، ملازمه وجود دارد؟ به دیگر سخن، آیا می توان از حكم عقل به وجود مقدمه، حكم شرع به وجوب آن را كشف كرد؟
نویسندۀ كتاب، در فصل پایانی این بخش، كارایی عقل را در سه حیطۀ كشف ملاك ها، عقل و تصرف در نصوص، و عقل و قواعد فقهی، به بحث می گذارد. سعید قماشی می نویسد:
«یكی از مهم ترین عرصه های اجتهاد، تصرف در ظاهر نصوص است؛ زیرا تا هنگامی كه فقیه به ظواهر نصوص، عمل كند، كار دشواری پیش رو ندارد؛ سنگینی كار، هنگامی است كه بخواهد آیه یا روایتی را از ظاهرش برگردانده و مدلول ظاهری آن را به كنار نهد. این جا است كه باید برای اجتهاد خود، توجیه منطقی و قابل پذیرش و استوار بر قواعد اصولی و فقهی، داشته باشد ... از اموری كه موجب تصرف در ظواهر نصوص می شود، دلیل عقل است و منظور از دلیل عقل، هر گونه یافته های بشری است كه به درجۀ قطع رسیده و دارای نصاب حجیت است. لزوم تصرف در ظواهر نصوص، با كمك دلیل عقل، به خاطر منطبق نبودن مفاد ظاهری آن ها با وقایع خارجی در نگاه مجتهد است ... .»
در بخش پایانی كتاب، در سه فصل به رابطۀ عقل با دیگر منابع، یعنی كتاب، سنت و اجماع، پرداخته می شود.
در فصل اول، ذیل عنوان 'عقل و قرآن' دو گفتار، طرح می شود. در گفتار اول، از عقل و حجیت قرآن، بحث می شود؛ حجیت قرآن، یعنی وجوب پیروی از آن و این امر توقف بر حقانیت آن و اثبات صدور قطعی آن از سوی خداوند دارد و روشن است كه برای اثبات حقانیت قرآن و صدور آن از سوی خداوند، نمی توان به آیات خود قرآن، استناد كرد؛ همان گونه كه به سنت نیز نمی توان استناد كرد. بر این پایه، به ناچار بار اثبات حقانیت و حجیت آن، بر شانه های عقل، سنگینی می كند و خرد آدمی باید راهی برای حقانیت و حجیت آن، به عنوان اصلی ترین منبع احكام بیابد.
تعارض عقل و ظواهر قرآن، عنوان گفتار دوم است. نویسنده در این گفتار، نتیجه می گیرد كه مسألۀ تعارض میان دلیل عقل و ظواهر قرآن، امری صوری است و چنانچه تعارضی باشد، بدوی و غیرمستقر است.
در فصل دوم، از عقل و حجیت سنت پیامبر و جانشینان بر حق او، بحث می شود. بر حجیت سنت پیامبر و جانشینان او، هم دلیل عقلی و هم دلیل نقلی، می توان اقامه كرد. به دیگر سخن، مسألۀ حجیت سنت پیامبر و جانشینان او، در متن واقع، دارای حقیقتی است كه هر یك از دلیل عقل و نقل، می تواند به طور مستقل، به عنوان مترجم آن متن، قلمداد شوند.
در فصل پایانی، حجیت اجماع و سیرۀ عقلا از منظر عقل، بررسی می شود.

منبع: پایگاه دیپنا


نوشته شده در   دوشنبه 11 بهمن 1389  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode