ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : سه شنبه 19 تير 1403
سه شنبه 19 تير 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : جمعه 8 بهمن 1389     |     کد : 14646

در سوگ فاطمه زهرا(ع) شهيده سنگر امامت‏

عرشيان در سوگ فاطمه(س) نالانند. فرزندان فاطمه(س) ناباورانه پيكر مطهر و بى‏جان مادر را در آغوش كشيده، معصومانه مى‏گريند و با ذره ذره وجودشان از مادر مى‏خواهند كه بار ديگر با آنان سخن بگويد، فاطمه(س) اما مظلوم و زجر كشيده همچنان ساكت است.

عرشيان در سوگ فاطمه(س) نالانند. فرزندان فاطمه(س) ناباورانه پيكر مطهر و بى‏جان مادر را در آغوش كشيده، معصومانه مى‏گريند و با ذره ذره وجودشان از مادر مى‏خواهند كه بار ديگر با آنان سخن بگويد، فاطمه(س) اما مظلوم و زجر كشيده همچنان ساكت است.
ماه با شرمسارى، خود را پشت ابرهاى سياه پنهان ساخته تا تاريكى شب، چنان همه مدينه را بپوشاند كه كسى نبيند و نداند كه پيكر پاك دختر رسول خدا(ص) بر روى دستان مبارك امام على(ع) به سوى كدامين خاك مى‏رود.
شب كه هميشه با ناله‏هاى على(ع) آشناست، حال شاهد مظلوميت و زمزمه‏هاى حزن‏انگيز اوست، زمزمه‏هاى حزن انگيزى كه در غم از دست دادن فاطمه از عمق وجود مولا(ع) برمى‏خيزد. لحظه‏ها، آرام و قرار ندارند گويى از آن مى‏ترسند كه بغض على(ع) بتركد و آسمان فرو ريزد كوچه‏هاى تاريك مدينه، شرمگين از امانت‏دارى خود، در سكوت مرگ‏آورى فرو رفته‏اند. ملائكه، مدينه را سرزنش مى‏كنند:
«مگر رسول خدا(ص) نفرموده بود كه فاطمه پاره تن من است؟ واى بر تو اى مدينه كه چه بد امانت‏دارى بودى!»
زمين، حضور گام‏هاى آرام على(ع) را حس مى‏كند. همان گام‏هايى كه هر گاه در ميدان مبارزه با دشمن به حركت درمى‏آمد، زمين و زمان از صلابت و هيبت آن بر خود مى‏لرزيد و هيچ كس را ياراى مقاومت در برابر او نبود و با همان گام‏هايى كه يتيمان و بينوايان كوفه هر گاه خش خش گام على(ع) را در دل شب مى‏شنيدند، نور اميد وجودشان را پر مى‏كرد.
و حالا على(ع) ا ست و شب و تنهايى و پيكر مطهر همسر و ناله‏هاى معصومانه فرزندان و به اندازه تمام جهان غم و بغضى كه گلوى حضرتش را مى‏فشارد و خيل ملائكه كه آمده‏اند تا در اين تنهايى، غمخوار مولا(ع) باشند ...
فرزندان فاطمه(س) آخرين وداع را با مادر مى‏كنند و پيكر مطهر زهراى مرضيه با خاك آشنا مى‏شود و روح پاكش به پدر بزرگوارش رسول خدا(ص) مى‏پيوندد و خاك، چنان به وصيت فاطمه(س) وفادار است كه اثرى از قبر، باقى نمى‏گذارد.
حزن و اندوه، چنان بر وجود مولاى متقيان، اسوه صبر و ايمان و شجاعت غلبه مى‏كند كه اشك از ديدگان مباركش سرازير مى‏شود. على(ع) روى مبارك را به سوى قبر پيامبر(ص) برمى‏گرداند و با او درد دل مى‏كند:
«السلام عليك يا رسول‏اللَّه ...(ص) ... فاطمه، نورديده‏ات امشب به زيارت شما آمده ... خداوند اينگونه مقدر ساخته كه در ميان اهل بيت، فاطمه زودتر از ديگران به تو بپيوندد ... يا رسول‏اللَّه ... اكنون امانت خويش را از من باز گرفتى ... بعد از فاطمه(س) اندوه، هميشه با من خواهد بود و شب هايم به بيدارى خواهد گذشت و اين حزن و اندوه با من خواهد بود تا وقتى كه خداوند براى من نيز سرايى را كه تو در آن مقيم هستى، اختيار كند...
يا رسول‏اللَّه ...(ص) در سينه‏ام اندوهى است كه آزارم مى‏دهد ... چقدر زود بين من و فاطمه(س) جدايى افتاد ... اكنون تو، خود از غم‏هايى كه بر سينه فاطمه‏ات نشسته بود، از او بپرس ... غم‏هايى كه نمى‏توانست به كسى بگويد ...»(1)
رسول خدا دخترش فاطمه را بيش از آنچه مردم انتظار داشتند، عزيز و گرامى مى‏داشت و خيلى بيشتر از آن اندازه كه مردان به دختران خود توجه و علاقه نشان مى‏دهند به او توجه و محبت مى‏كرد، به طورى كه به نظر مى‏آمد كه از حدود دوستى پدر و فرزندى بسيار پا فراتر نهاده است.
آن حضرت نزد خودى‏ها و عموم مردم بارها، نه يك بار و دو بار، در مواقع مختلف، نه يك جا و دو جا، فرموده بود:
«فاطمه بانوى بانوان جهانيان است»(2)
فاطمه روز قيامت كه مى‏خواهد از محشر عبور كند از سوى عرش رحمان ندا مى‏رسد: «چشم‏ها را فرو افكنيد كه فاطمه دختر محمد عبور كند.»(3)
و رسول خدا(ص) بارها فرمود: «رنج فاطمه رنج من، خشم او خشم من، نگرانى او نگرانى من است.»(4)
* *
حضرت فاطمه(س) در سال پنجم بعثت در مكه متولد شد. آن حضرت در پنج سالگى مادر خويش را از دست داد. ايشان بسيار مورد علاقه پدر بزرگوارش بود تا حدى كه پيامبر اسلام (ص) مى‏فرمود: «فاطمه پاره تن من است. هركه او را شاد گرداند، مرا شاد كرده، و هر كه او را بيازارد، مرا آزرده است.»(5)
اين بانوى بزرگ در عبادت خدا و پرهيزگارى و فضليت، آئينه تمام‏نماى پدرش، رسول خدا بود. روزى پيامبر اكرم به او فرمود: بهترين چيزها براى زن چيست؟ حضرت زهرا عرض كرد: «اينكه او نامحرم را نبيند و نامحرم هم او را نبيند.»
وى در سن نوجوانى با امام على(ع) ازدواج نمود و نسل پيامبر (ص) و يازده امام گرامى از ايشان مى‏باشد. آن حضرت در سال يازدهم هجرى پس از رحلت پدر گراميش چشم از جهان فرو بست.
آرى زندگى كوتاه و زودگذر حضرت زهرا(س) با فراز و نشيب‏هاى جانكاه و طاقت‏فرسايى همراه بود كه صبر و شكيبايى در برابر آنها به زانو در مى‏آمد و مردان بزرگ را توان شنيدن نبود، تا چه رسد كه با آن حوادث روبه‏رو شوند و اين از برترى‏هاى بى‏مانند آن حضرت بود.
اما برجسته‏ترين فضليت در زندگى زهراى اطهر(س) حمايت بى‏دريغ حضرتش در دفاع از مقام ولايت على بن‏ابى‏طالب(ع) است و تحمل آن همه سختى و مصيبت و درد و رنج در طول دوران زندگى كوتاه ولى پر بركت و ايراد خطبه‏هاى روشنگرانه و حتى سكوت و خاموشيش، همه و همه، در اين راستا قرار دارند و اين پايدارى و شكيبايى تا سر حد شهادت ادامه يافت و به حق، مى‏توان آن وجود قدسى را شهيده سنگر امانت ناميد.

منابع: -
1- اميرى‏پور، احمد، راهنماى تاريخ انبيا و چهارده معصوم(ع)، مشهد، انتشارات ترنم، چاپ چهاردهم، 1384، ص‏69.
2- مرواريد، مرتضى، طاهرين 2، مشهد، كارشناسى اقامه نماز سازمان آموزش و پرورش خراسان، چاپ اول، 1382، ص‏36.

پى‏نوشت‏ها: -
1) نهج البلاغه ،خ 202.
2) معانى الاخبار7 ص‏107. بحارالانوار، ج‏43، ص‏24.
3) تاريخ بغداد، ج‏8، ص‏141.
4) بحارالانوار، ج‏43 - 23.
5) همان.

● نويسنده: پروين - بهروزنيا
● منبع: ماهنامه - پيام زن


نوشته شده در   جمعه 8 بهمن 1389  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode