مؤلفههاي اعجاز طبي قرآن كريم:
تفسير علمي به مفسر اجازه ميدهد تا آيات قرآن را مطابق علوم تجربي، تفسير نمايد و اين نوع تفسير به نوبة خود راه را براي اثبات اعجاز علمي قرآن كه به عنوان يكي از وجوه اعجاز به شمار آمده، هموار ميسازد و از آنجا كه علم پزشكي نيز،زيرمجموعهای از علوم تجربي به شمار ميرود لذا براي اثبات وجود اعجاز طبي قرآن نيازمند اين نوع تفسير هستيم.
اعجاز طبي ارتباط تنگاتنگ و تفكيكناپذيري با بحث اعجاز علمي و تفسير علمي دارد و نميتوان پيشينه و تاريخچه مجزايي براي آن قائل شد. گر چه تفسير علمي سابقهاي هزار ساله دارد اما به موازات گسترش تفسير علمي و اوج شكوفايي آن در دو قرن اخير بحث اعجاز علمي مطرح شد و درخصوص آياتي كه به شكل علمي تفسير ميگرديد، نكات طبي هم مطرح شد. و هر جا كه مفسّرين به بحث اعجاز علمي پرداخته، در لابه لاي آنها متعرض مطالبي دربارة اعجاز طبي نيز شدهاند. بنابراين جدا كردن قلمرو اين دو موضوع از جنبة تاريخي به سختي امكانپذير است، گرچه برخي از مسائل پزشكي با پيشرفت علوم و فنون به تدريج براي بشر آشكار شد ( از جمله مسائل مربوط به علم جنين شناسي كه بعدها اين موضوعات و روند انطباق آنها با آيات قرآن در جرگة بحث اعجاز طبي وارد شد) اما باز هم كتابهايي كه تحت عنوان « اعجاز طبي» نوشته شده است، به بحث پيرامون مسائلي پرداخته كه ارتباط مستقيمي با مسائل پزشكي ندارد و يا كتابهايي تحت عنوان « اعجاز علمي» به بحث درباره مسائل طبي در قرآن پرداختهاند.
اعجاز طبي در قرآن كريم از دو منظر ميتواند قابل بررسي باشد:
1- آيات قرآن حاوي اطلاعات و دستورات و سفارشهاي پزشكي است كه علم و عمل به آن موجب سعادت انسان ميشود. و معجزه بودن آن از باب اين است كه در زمان نزول چنين آيات شريفهاي هيچگونه علمي نسبت به اين مطالب وجود نداشته است، چنانكه گفتهاند: « قرآن در دورهاي نازل شد كه انسان درباره طبيعت علم زيادي نداشت مثلاً فكر ميكردم باران از آسمان ميبارد، يا زمين صاف است و يا آسمان سقف زمين است و يا ستارهها ميخهاي درخشاني از جنس نقرهاند كه در گنبد آسمان جاي گرفتهاند و … مردم قديم هند فكر ميكردند كه زمين بر روي يكي از شاخهاي گاو مادر قرار گرفته و هر وقت اين گاو زمين را روي شاخ ديگر منتقل كند، زلزله برپا ميشود. دانشمندان فكر ميكردند كه خورشيد ساكن و بدون حركت است و زمين به دورآن ميچرخد اما كوپرنيك بعدها خلاف آن را ثابت كرد و گفت كه خورشيد حركت ميكند. پيشرفت علم اسرار زيادي را كشف كرد و اكنون بسياري از نظريهها در شاخههاي مختلف علوم تغيير كرده و عقايد دورة قديم باطل شده است. اما قرآن كريم كه به طور كلي از نظر چنين ويژگيهايي با علوم تجربي متفاوت است و در همه مطالبش حق و صادق بوده و با گذشت زمان هيچ تغييري در آن راه ندارد،در آن زمان علومي را به مردم عرضه كرد و از اسرار علمي مهمي پردهبرداري كرد كه در آن زمان هيچ كس به آن علم نداشت1».
به نظر طرفداران اين منظر، اشارات طبي در قرآن كريم بسيار زياد است و سابقه طرح اين اشارات به قرآن كريم بر ميگردد و كسي قبل از قرآن يا در زمان قرآن به اين اشارات دست نيافت و اولين بار فقط قرآن كريم درباره آن خبر داد و اين دلالت آشكاري است بر اين مطلب كه قرآن از جانب خداوند نازل شده، زيرا اگر پيامبر (ص) قرآن را از پيش خود آورده بود مطالب آن را بدون فكر و آگاهي ميآورد كه اگر علم پس از آن خلافش را ثابت ميكرد، به طور كلي ايمان به قرآن از بين ميرفت.
2- آيات قرآن از اين نظر اعجاز طبي دارد كه خود فينفسه باعث شفا و درمان بيماريها ميشود. درباره شفا بودن قرآن بحثهاي فراواني شده از جمله اينكه مصداق شفاي قرآني روح است يا جسم: « اگر از ابعاد معالجه با قرآن سؤال شود كه آيا قرآن حقيقتاً شفا است يا بر سبيل مجاز، و آيا فقط امراض قلبي و روحي را معالجه ميكند و يا اينكه شامل امراض جسمي هم ميشود و چگونه معالجه ميكند، پاسخ ميدهيم كه درك حقيقت روح و امراضي كه روح دچار آن شده و بواسطه آن ميميرد و داروهايي كه باعث سلامت روح ميشود در حد قدرت علم و شناخت بشر نيست و در اين باره كمتر از كم ميداند، زيرا خداوند در سوره اسراء آيه 85 فرموده: و يسئلونك عن الروح قل الروح من امر ربي و ما اوتيتم من العلم الّا قليلاً، بشري كه حقيقت روح را نميداند چگونه راه معالجه آن را بداند، همان كسي كه قرآن را براي شفاي روحهاي ما نازل كرده، همو خالق اين ارواح است و به مصلح و مفسد آن آگاه است. اما قرآن همانطور كه شفاي روح است، شفاي جسم نيز ميباشد. زيرا در همان سوره آيه 82 فرموده: و ننزّل من القرآن ما هو شفاء و رحمه للمؤمنين،كه بايد در اينجا من براي بيان جنس گرفته شود نه تبعيض،بنابراين قرآن شفاء است براي تمام دردهاي قلبي و بدني و اخروي2».
بررسي شفاي قرآن از ديدگاه تفسيري:
در مورد تفسير آيه شريفه، عقيده مفسرين بر اين است كه «من» در « من القرآن» بيانيه بوده كه براي تبيين ميآيد3 و نه تبعيض. و شفا بر وجه اطلاق است يعني همه قرآن شفا است از امراض صوري و معنوي و قلبي و قالبي4، بنابراين طبق تفسير، منظور از « شفاء» در اين آيه، شفاي روح و جسم است.
بررسي شفاو سلامتي از ديدگاه علمي:
از نقطهنظر علمي نيز نميتوان، بين شفاء روحي و رواني و شفاء جسماني خط مرزي قائل شد زيرا اين دو با هم عجين بوده و از يكديگر جدا نيستند. اين مطلب از بديهيات علم پزشكي است و همه دانشمندان طب آن را پذيرفتهاند. تجربه ثابت كرده است برخي بيماران كه بيماري آنها ظاهراً جسماني است هيچگونه عامل جسمي در آنها مشاهده نميشود: عامل و ريشه بروز بيماري را تنها ميتوان در روح و روان بيمار جستجو كرد. از اين نوع بيماريها به عنوان بيماريهاي « سايكوسوماتيك» نامبرده شده است.
سازمان جهاني بهداشت در مادة 2 اساسنامه خود مصوب 1948 سلامتي را اينگونه تعريف ميكند: « سلامت عبارت است از حالت آسايش كامل جسمي، رواني، اجتماعي و نه فقط نبودن بيماري و ناتواني».
گرچه به عقيده پزشكان اسلامي5 در اين تعريف يك نقص بزرگ وجود دارد و آن ناديده گرفتن زندگي انسان پس از مرگ است و تأثير مهمي كه اعتقاد به معاد ميتواند بر سلامتي انسان داشته باشد و لذا بايد « محدوده هماهنگ با نظام اعتقادي» را نيز در چارچوب اين تعريف گنجاند.
اما باز هم مشاهده ميشود كه در تعريف اول از سلامت، به بعد رواني نيز اشاره شده و عدم معلوليت و ناتواني جسماني را به معناي سلامت يا تندرستي نميپذيرد. بنابراين، بايد پذيرفت كه « شفاء» در آيه شريفه به صورت مطلق آمده است.
بررسي جوانب متعدد ديدگاه اعجاز طبي قرآن با مفهوم شفابخشي آن:
1- آياتي كه در خود قرآن وجود دارد و آن را شفاء ميخواند:
نمونههايي از اين آيات عبارتند از:
« و ننزّل من القرآن ما هو شفاء و رحمه للمؤمنين و لا يزيد الظالمين الّا خساراً6»
« قد جائكم موعظه من ربّكم و شفاء لما في الصدور7»
در برخي از روايات اسلامي نيز به جنبه شفابخشي قرآن اشاره شده است:
« فاستشعفوه من ادوادئكم استعينوا به علي لاوائكم فان فيه شفا من اكبر الداء و هو الكفر و النفاق و الغي و الضلال8»
براي دردهاي خود از قرآن شفا بطلبيد و در مشقتها از آن ياري بخواهيد،زيرا درمان بزرگترين دردها كه كفر و نفاق و انحراف و گمراهي است، در آن است.
عن الكاظم (ع):
في القرآن شفاء من كل داء9.
از همه اينها مهمتر اين است كه شفابخشي قرآن هيچ آثار نامطلوبي بر روي فكر و جسم انسان ندارد، در حاليكه داروهاي شفابخش دردهاي جسماني بعضاً عوارض نامطلوبي بر بدن بر جاي ميگذارند:
« شفاء لا تخشي اسقامه10»
قرآن داروي شفابخشي است كه هيچ بيماري از آن بر نميخيزد.
قال موسي بن جعفر (ع): « ليس من دواءِ الّا و يهيّج داءَ11»
هر دارويي، بر انگيزنده بيماري ديگري است.
2- شفابخشي قرآن از جهت تاريخي، درجامعه بشري:
- تأثير شفابخشي قرآن درجامعه نيز در طول تاريخ مشهود بوده و به روشني ديده ميشود، بهترين دليل براي اين مطلب مقايسه وضع عرب جاهلي با تربيتشدگان مكتب قرآن و پيامبر (ص) در آغاز اسلام است، زيرا قرآن نه تنها آنها را درمان كرد تا از چنگال جهل، خونريزي و انواع فساد اخلاقي نجات يابند، بلكه آنان را به قدري نيرومند ساخت كه بر جهانيان سروري كنند و به چنان علم و تمدني دست يازند كه الگوي همه عالم شوند. چنانچه در مباحث گذشته در زمينه پيشرفت علم طب در بين مسلمانان پس از اسلام گذشت.
3- شفابخشي قرآن از جهت علوم پزشكي:
- درباره شفابخشي قرآن از جنبه علوم پزشكي برخي از محققين در علوم پزشكي، روانشناسي، جامعهشناسي و ... قرآن و مطالب آن را مورد توجه قرار داده و تأثيرات آن را بر انسان در زمينههاي مختلف مورد بررسي و مطالعه قرار دادهاند و از اين طريق شفابخشي قرآن را با علوم تجربي به اثبات رسانده و عموماً به نتايج جالب و شگفتانگيزي نيز دست يافتهاند.
مواردي از فعاليتهاي تجربي درخصوص اعجاز طبي با مفهوم شفابخشي:
1- پايان نامهاي تحت عنوان « بررسي ميزان تأثير آواي قرآن كريم بر كاهش درد زايمان12»
2- پايان نامهاي تحت عنوان « تأثير آواي قرآن بر كاهش اضطراب بيماران بعد از سكته قلب13».
3- مقالهاي تحت عنوان « تصوير نوشتاري شفا يافتگان» درمجله پژوهشي حكيم دوره 2، شماره 3، منتشر شده كه از شفاي بيماران صعب العلاج و يا لاعلاج از طريق غير متعارف ( توسل، توكل و ...) گزارش ميدهد14.
4- مقالهاي با عنوان « تأثير آواي قرآن كريم در كاهش اضطراب قبل و بعد از انجام اقدامات تشخيصي و درماني15» در مجله طب و تزكيه، شماره 29 منتشر شده كه نشان ميدهد، محققين به شكل عملي و با بهرهگيري از آيه الا بذكر الله تطمئن القلوب، پروژهاي كاربردي را طراحي و اجراء نموده و تأثير موسيقي ناشي از تلاوت قرآن را بر كاهش سطح اضطراب بيماران قبل و بعد از انجام اقدامات تشخيصي و درماني مورد كنكاش قرار دادهاند.
5- كتابي تحت عنوان « استعانت از قرآن در شفاي جسماني16» منتشر شده كه به بررسي ميزان تأثير آواي قرآن كريم بر كاهش درد بيماران پس از اعمال جراحي شكم، به شكل تجربي پرداخته است. و دهها مقاله ديگر در زمينه بررسي نقش قرائت قرآن در كاهش استرس و اضطراب و افسردگي نوشته شده كه گزارش از تحقيقات عملي و تجربي توسط پزشكان و محققين بدست ميدهد17.
پي نوشت ها:
1- الاسلام يتحدي، ص 140.
2- دراسات فقهيه في قضايا طبيه معاصره، ج 1، ص 10.
3- تفسير منهجالصادقين، ج 5، ص 307 و تفسير اثني عشر، ج 7، ص 430 و تفسير الميزان، ج 13، ص 252.
4- تفسير المواهب عليه، ج 2، ص 443 و تفسير منهج الصادقين، ج 5، ص 307 و تفسير اثني عشر، ج 7، ص 4
5- بهداشت تغذيه در روزه، ص 17 و همدم بيمار، ص 7.
6- اسراء/ 82.
7- يونس/ 57.
8- نهجالبلاغه/ خطبه 176.
9- مكارم الاخلاق/ ص 363.
10- نهجالبلاغه/ خطبه 198.
11- بحارالانوار/ ج 59/ ص 68.
12- دانشگه علوم پزشكي تهران، 1380.
13- منصوره تجويدي، دانشگاه تربيت مدرس، 1379.
14- دكتر اشرف السادات صانعي، دكتر عليرضا نيكبخت نصرآبادي، دكتر سعيد باوي.
15- دكتر عليرضا نيكبخت نصرآبادي، مجله دانشور.
16- دكتر عليرضا نيكبخت نصرآبادي.
مريم شمس
پژوهشي وآموزشي