1048 سال پيش درچنين روزي - 27شوال سال381هجري قمري:« محمدبن يوسف عامري نيشابوري » ازرجال نيشابور و رئيس فلاسفه اسلامي ملقب به صاحِبُ الفلاسفه درخراسان با زندگي وداع كرد. وي بعد ازمرگ استاد خود ابوزيد بلخي به بغداد رفت و بعد ازمدتي به بخارا بازگشت. درادامه سفرمدتي درنيشابوربود و ري مسكن گزيد؛ و ازحمايت ابوالفَضل ابن عميد وزيرآل بويه برخوردارشد. ابوالحسن عامري ازجمله مهمترين فيلسوفاني است كه درفاصله زماني ميان دو فيلسوف بزرگ يعني فارابي و ابن سينا ميزيسته است ازاين رو او را حلقه مفقوده فيلسوفان متقدم اسلامي شمردهاند. بسياري ازبزرگان فلسفه و دين سخنان عامري را درآثارخود نقل كردهاند، كه ازآن ميان ابوعلي مسكويه فيلسوف معروف و معاصرابن سينا را ميتوان نام برد. همچنين شهرستاني نويسنده كتاب اَلمِلَل والنِّحَل او را ازفيلسوفان متأخراسلامي ذكرميكند. هانري كُربين فيلسوف فرانسوي ضمن تجليل ازابوالحسن عامري او را ازچهرههاي درخشان و شايان توجه دردوره بين فارابي و ابن سينا ميداند. عامري افزون براينكه درفلسفه صاحبنظربود و كتابهاي مهمي دراين باره نوشت، درباب اخلاق و دين نيزتتحقيق و بررسي بسياركرد. او ازيك سو ايمان را نوعي اعتقاد صادق يقيني بشمارآورده و ازديگر سوي محل آن را قوه عاقله دانسته است. بنابراعتقاد عامري فلسفه مولود عقل و استدلال است وعقل هرگز ازفرمان خداوند سرپيچي نميكند. ازكتابهاي ابوالحسن عامري فيلسوف پرآوازه مسلمان اَلاَعلام بمناقِب الاِسلام، «اَلاَمَدُ عَلَي الاَبد و اَلفُصولُ فِي المَعالِم الالهيَّة» را ميتوان نام برد.
516 سال پيش درچنين روزي - 27اكتبرسال1492 ميلادي: در آستانه سفر كريستف كلمب سواحل شرقي كوبا كشف شد و اسپانيائيها از همان ابتداي ورود به اين جزيره به استثمار مردم اين سرزمين و غارت منابع طبيعي آن پرداختند. گفتني است درآن زمان نزديك به يك ميليون تن از اقوام مختلف سرخپوست دركوبا سكونت داشتند و استثمار آنان در سال1511ميلادي به اوج خود رسيد. در ادامه سياست استعماري، اسپانيا با انتقال بردههاي سياه پوست از آفريقا به كوبا و ايجاد مزارع و كارخانههاي متعدد در اين جزيره آن سرزمين را به صورت پايگاه اصلي استقرار قواي استعمارگر خود درآورد. قابل توجه است كه دولت اسپانيا براي نفوذ كامل خود بركوبا، به قتل عام سرخپوستان يعني ساكنان اصلي اين سرزمين پرداخت. سرانجام شورشهاي مردم كوبا مبدّل به نهضت استقلال طلبانه شد ولي با فراز و نشيبهاي فراوان مواجه گشت و در سال 1898ميلادي استعمارآمريكا جايگزين اسپانيا گرديد. اين كشور در سال 1902ميلادي به استقلال كامل دست يافت.