جام جم آنلاين: «سال 2010 سالي سخت براي پاپ بود، چرا که کليسا به عنوان يک نهاد نتوانست اهداف خود را عملي کند. علاوه بر اين پاپ بنديکت شانزدهم نيز بسيار دير و ناکافي به رسواييهايي که کليسا با آن درگير شد، پاسخ داد.»
به گزارش ايسنا، سايت اينترنتي فرانکفورتر آلگماينه آلمان در تحليلي در اين زمينه نوشته است:«شدت مسائل پيش آمده در سال 2010 براي کليسا به حدي بود که حتي سخنان پاپ در ابتداي شروع سال جديد نيز نتوانست تاثير چنداني روي جو موجود بگذارد.
پاپ بنديکت شانزدهم، رهبر كاتوليكهاي جهان، در کتاب خود از وضعيت کليسا و رسواييهاي به بار آمده در آن در سال گذشته تحت عنوان "ابرهاي کثيف" ياد کرد که از يک کوه آتشفشان برميخيزند و همه جا را تيره و تار ميکنند.
تعبير پاپ از وقايعي که کليسا با آن درگير بود درحالي مطرح ميشود که شايد بتوان سياه و کثيفترين ابري را که پاپ از آن ياد کرد، اعترافات رييس يک دبيرستان کاتوليکها دانست.
رييس کاتوليک اين دبيرستان مذهبي در اوايل سال 2010 فاش ساخت که مقامات مذهبي کليسا در دهه 70 و 80 از افراد تحت الحمايت خود سوء استفاده جنسي ميکردهاند.
اظهارات اين مقام کليسا زمينه ساز افشاگريهاي گسترده ديگري شد؛ به گونهاي که با انتشار اخبار مربوط به اين رسواييها صدها تن از قربانيان چنين پروندههايي شهامت يافتند تا آشکارا و به وضوح از آزار و اذيتهايي که طي اين مدت مجبور به تحمل آن بودهاند، سخن بگويند.
کليساي مرکزي کاتوليکها نيز در واکنش به حوادث اخير تنها به کار هميشگي خود يعني سکوت بسنده کرد. اين کليسا انتقاد و رسواييهاي رو به رشد عليه کليسا را تنها تبليغاتي منفي و کثيف از سوي رسانهها دانست.
درحالي که خشم و عصبانيت از اين رسواييها به ويژه در آلمان افزوده ميشد، روز به روز بر تعداد افرادي که از کليساي کاتوليک روي گردان ميشدند افزوده ميشد. آن چه که به ويژه خشم و افت جايگاه کليساي کاتوليک را درپي داشت، افشاي اين واقعيات بود که با وجود وضع قوانين جديد در سال 2002 با هدف مواجهه با موارد سوء استفاده، کليساي مرکزي کاتوليک حتي با وجود اطلاع داشتن از سوء استفادههاي اخلاقي در برابر موارد مذکور سکوت و حتي در برخي موارد اقدام به مخفيکاري ميکرد.
حتي خود پاپ نيز مظنون و متهم به اين مساله بود که با علم به اقدامات خلاف اخلاق برخي از اسقفها نه تنها اقدام به سلب مسئوليت از آنها نکرده است، بلکه براي جلوگيري از وقوع مشکلات بيشتر اقدام به تغيير محل حضور اسقف مورد نظر کرده است.
در هر صورت مطمئنا پاپ نيز ابعاد بحران کليسا در سال 2010 را به درستي درک نکرد و البته جاي ترديدي وجود ندارد که وي عميقا از اشتباهات مقامهاي مذهبي کليسا متاثر شد؛ به گونهاي که وي با چشماني اشک آلود با قربانيان در مالت ديدار کرد.
با اين حال عذر خواهي وي از عموم مردم بسيار با تاخير صورت گرفت و بسيار دير. وي اعتراف کرد که کليسا نيز به عنوان يک نهاد از رسيدن به اهداف خود بازمانده است.
پاپ در سخنان خود که به مناسب تعطيلات قبل از سال نو ميلادي عنوان شد، در ارتباط با سالي که بر کليسا گذشت، گفت: اکنون بايد از خود سوال کنيم که چه کاري ميتوان انجام داد تا بتوان اقدامات نادرست صورت گرفته را جبران کرد.
وي همچينن عنوان داشت که کليسا بايد هرآنچه را که در توان دارد انجام دهد تا از وقوع چنين مواردي جلوگيري کند، چرا که جهانيان و به ويژه خانوادههاي قربانيان منتظر تحقق چنين مسالهاي هستند.»