ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : چهارشنبه 13 تير 1403
چهارشنبه 13 تير 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : يکشنبه 21 مهر 1387     |     کد : 1311

سهروردی و دكارت آفريدگار عالم را دارای ذاتی كامل، اتم و اشرف می‌دانند

 «دكارت» و «سهروردی» معتقدند هرگز نمی‌شود چيزی كامل از درون چيزی ناقص سر درآورد و براساس اين فكر نتيجه می‌گيرند كه دستگاه آفرينش نمی‌تواند كم‌تر و ناقص‌تر از پديدآورنده خود باشد و آفريدگار عالم دارای ذاتی كامل، اتم و اشرف است.

به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، «محمد بقائی (ماكان)»، پژوهش‌گر و نويسنده كتاب‌های مجموعه 10 جلدی «تاريخ فلسفه غرب» و مجموعه شش جلدی «فرهنگ و اديان»، در نشستی كه با عنوان «سهروردی و 10 انديشمند غربی»، در مؤسسه بين‌المللی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها برگزار شد، ضمن بيان مطلب فوق، گفت: عنوان سخنرانی كه «سهروردی و 10 انديشمند غربی» است؛ يعنی اين كه ما می‌خواهيم پا در حوزه ادبيات تطبيقی بگذاريم و اين ضعف از كم‌كاری در ادبيات تطبيقی ماست كه وقتی صحبت از وجود و ماهيت می‌شود، همه ذهن‌ها متوجه كيركگارد می‌شود. ما از طريق ادبيات تطبيقی می‌توانيم در كشور خود هويت ايجاد كنيم. اولين كسی كه پايه ادبيات تطبيقی را گذاشت سهروردی بود.

وی افزود: سهروردی انديشه‌های به جامانده در كشور ما را كه داشت از بين می‌رفت روش‌مند كرد و دستگاه فكری برای آن پرداخت به نام حكمت اشراق كه در جهان يك نظريه و دستگاه فكری درخشانی است. وقتی سهروردی اين نظريه را ارائه كرد كسانی بعد از او به اين نظريه جذب شدند. نخستين كسی كه به سهروردی گرايش پيدا كرد، «شهرزوری» بود، بعد «قطب‌الدين شيرازی»، «جلال‌الدين دوانی» و ... . من می‌خواهم با بيان مشابهت‌های فكری سهروردی با 10 انديشمند غربی، وجود خودمان را بيابم و بگويم ما كسانی را داشتيم كه نظرياتی را كه در غرب مطرح می‌شود، 600 سال، قبل از اين كه آن‌ها مطرح كنند مطرح كرده‌ و به زبان آورده‌اند.

وی در بخشی از سخنان خود افزود: «مارتين لوتر» كه 400 سال بعد از سهروردی آمده، بنای انديشه خود را بر اين گذاشت كه ارتباط انسان با خدا بايد مستقيم و بدون واسطه انجام گيرد كه اين حرف اولين بار به وسيله سهروردی مطرح شده است كه می‌گويد قرآن را چنان بخوان كه گويی بر تو نازل شده است؛ يعنی هيچ ارتباطی بين خالق و مخلوق وجود نداشته باشد. بعدها مولوی اين حرف را در كتاب خودش بسط می‌دهد.

اين نويسنده در مورد شباهت «هگل» با سهروردی گفت: سهروردی حرف‌هايی زده است كه هگل بعد از 600 سال همان‌ها را بيان كرده است؛ مانند اين هر حرف كه می‌گويد برای سنجيدن هر جزئی نياز به يك كل داريم. اين عين انديشه‌ای است كه شما در هگل هم پيدا می‌كنيد. «هگل» می‌گويد انسان زمانی به خويشتن خويش پی می‌برد كه اول بار می‌گويد من. ما زمانی خودمان را می‌شناسيم كه بدون وجوب عامل خارجی به اين كار دست بزنيم كه اين عامل درون خود ماست.

سهروردی حرف‌هايی زده است كه هگل بعد از 600 سال همان‌ها را بيان كرده است؛ مانند اين هر حرف كه می‌گويد برای سنجيدن هر جزئی نياز به يك كل داريم. اين عين انديشه‌ای است كه شما در هگل هم پيدا می‌كنيد. «هگل» می‌گويد انسان زمانی به خويشتن خويش پی می‌برد كه اول بار می‌گويد من. ما زمانی خودمان را می‌شناسيم كه بدون وجوب عامل خارجی به اين كار دست بزنيم كه اين عامل درون خود ماست
اين محقق با بيان اين مطلب كه در سهروردی يك اصطلاح ذات به ذات وجود دارد، افزود: هر انسانی فقط از طريق خود می‌تواند خودش را بشناسد و عامل خارجی در اين كار دخيل نيست و اين همان حرف‌هايی است كه هگل بعدها می‌زند.

به گزارش خبرنگار ايكنا، «ماكان» در بخشی ديگر از سخنان خود در مورد شباهت «لرد هلدين» و سهروردی، گفت: «هلدين» می‌گويد تمام آن‌چه در جهان می‌بينيم دارای سلسله مراتب است و به هيچ چيز نبايد عنوان مترادف داد، فكر نكنيد دو سنگ عين هم هستند، اين‌ها با هم فرق دارند و هر كدام را بايد به ميزان ارزش خود بسنجيم كه سهروردی اين حرف را 800 سال پيش در كتاب «رساطةالطير» خود گفته است كه اگر چه دو پرنده با هم پرواز می‌كنند، اما دو پرواز مثل هم نمی‌توانيم پيدا كنيم.

نويسنده كتاب «تاريخ فلسفه غرب» ادامه داد: «دكارت» نظرش بر اين است كه هرگز نمی‌شود چيزی كامل از درون چيزی ناقص سر درآورد؛ يعنی معلول نمی‌تواند كامل‌تر از علت خودش باشد. اين حرف را 600 سال پيش سهروردی گفته است كه حقيقت علت نمی‌تواند كمتر از حقيقت معلول باشد. هم سهروردی و هم دكارت براساس اين فكر نتيجه می‌گيرند كه دستگاه آفرينش نمی‌تواند كم‌تر و ناقص‌تر از پديد آورنده خود باشد و آفريدگار عالم دارای ذاتی كامل، اتم و اشرف است.

وی در مورد شباهت «فيبل من» و سهروردی نيز اظهار كرد: «فيبل من» محقق آمريكايی كه كتاب‌های متعددی دارد و متخصص در فلسفه است، حرف خيلی جالبی در كتابش دارد كه می‌گويد چرا می‌گوييم فلسفه فقط از يونان است، پس ايران، مصر و ديگران چه كاره بوده‌اند. فقط سقراط، ارسطو و افلاطون حرف زده‌اند. شما وقتی به خدای خورشيد فكر می‌كنيد كه انسان تمام خدايان متعدد را در آن خورشيد به صورت واحدی به عنوان نور جمع كرده است و آن را مورد پرستش قرار می‌دهد، خواه اين انديشه از مصر باشد، خواه از ايران باستان برآمده باشد، قدر مسلم اين است كه يونانی نيست. سهروردی هم دقيقا هم اين حرف را می‌زند و می‌گويد ما 300 سال پيش، حكمت، فلسفه اولی و مابعدالطبيعه داشته‌ايم. مگر می‌شود كه همه اين حر‌ف‌ها را يونانی‌ها زده باشند.

بقايی افزود: «نيچه» صحبت از تلطيف روح می‌كند و معتقد است بعد از آن كه يك نيرو و غريزه دانی در آدم تجلی پبدا كرد، بر اثر تلطيف به نيروی عالی می‌رسد. سهروردی در «حكمةالاشراق» و «هياكل‌النور» و «رسالة‌الطير» همين موضوع را بيان می‌كند و می‌گويد روح بر اثر تهذيب و تربيت به مرتبه‌ای خواهد رسيد كه بر بسياری از ناتوانی‌هايی كه پيشتر داشته است غلبه می‌كند. مرگ اختياری نيز در اين دو بسيار با هم قرابت دارد.

وی در مورد مشابهت ويليام جيمز و سهروردی گفت: «ويليام جيمز» فيلسوف و روان‌شناس معروف می‌گويد كه انديشه‌ها به هم پيوسته هستند و انديشه مجزا از انديشه قبلی و بعدی نداريم. اين‌ها با انس و الفت با هم ربط پيدا می‌كند و انديشه بعدی چنان جای انديشه قبل را می‌گيرد كه گويی به هم قلاب شده‌اند كه عامل اصلی اين امر «خود محض» است. سهروردی می‌گويد نور از بهمن شروع می‌شود تا می‌رسد به ظلمت و همه اين‌ها با محبت است كه به هم ربط پيدا می‌كنند و عامل اصلی اين امر «نورالانوار» است. هر دو فيلسوف اعتقاد به ادراك شهودی دارند و معرفت شهودی را برتر از معرفت حسی می‌دانند.

اين پژوهش‌گر در مورد شباهت «هرمان هسه» ابرمرد حوزه داستانی با سهروردی اظهار كرد: «هسه» كتابی دارد كه شبيه به «رسالة‌الطير» سهروردی است. در اين كتاب سفری آغاز می‌شود به جانب شرق كه شرق جغرافيايی منظور نيست، بلكه سفر به شرق درون است و عامل پيوند اين‌ها يك دليل راه به نام «لئوت» است كه وسط راه گم می‌شود و همه مسافران مانند دانه‌های تسبيح از هم جدا می‌شوند. «هسه» مسافران را از برترين‌ها انتخاب می‌كند، مانند زرتشت و پيامبر اسلام(ص). نوری كه او برای پيامبر اسلام(ص) به كار می‌گيرد، بيشتر از ديگران است. سهروردی نيز دركتاب «غربت غربيه»، «عقل سرخ» و «رسالة‌الطير» اين موضوع را به صورت مختلف بيان می‌كند كه پرندگانی هستند كه اتحاد و انسجام آن‌ها براساس از بين رفتن دليل راه از بين می‌رود. وی پيامبر را نورانی‌ترين و كامل‌ترين فرد معرفی می‌كند كه بيشترين نور را از نورالانوار كسب می‌كند.

وی با بيان اين مطلب كه «هانری كربن» سهروردی را در جهان زنده كرد، گفت: وی 30 سال روی سهروردی كار كرده است. «كربن» فرشته ارغوانی را به پيروی از سهروردی نوشته است و می‌گويد ما ‌غربی‌ها برای اين‌كه به تعالی معنوی برسيم، بايد از فرشته ارغوانی پيروی كنيم كه اين تمام ويژگی‌های حكمت اشراق را داراست كه كربن آن را در فرشته ارغوانی خلاصه كرده است.

بقايی ماكان در پايان سخنانش خاطرنشان كرد: تحقيقات هانری كربن نشان می‌دهد كه ميان تشيع و اشراق يك پيوند عاطفی عميقی وجود دارد كه كاملا طبيعی است و نمی‌تواند تصادفی باشد.


نوشته شده در   يکشنبه 21 مهر 1387  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode