آياتي كه به قيام امام مهدي (عج) تأويل شدهاند/ قلب ياران مهدي (عج) محكمتر از آهن است
انديشه مهدويت در شيعيان از چنان جايگاه مستحكمي برخوردار است كه فقهاي شيعي حتي داشتن ذرهاي ترديد در آن را مساوي با خروج از دايره مقدسات شيعه ميدانند. در حقيقت انديشه شيعه ميراثي است كه از اولياي الهي براي ما باقي مانده است.
به گزارش خبرنگار آيين و انديشه فارس، شيعه خود را ميراثدار انديشه مهدويت از زمان پيامبر اسلام (ص) ميداند و براي اثبات آن از علم كلام و حديث بهرههاي فراوان برده است. با بهره جستن از همين روايات و احاديث به تفسير آيات الهي پرداخته و البته مهدويت و وجود امام زمان (عج) را نيز با استفاده از آيات قرآن مكتوب و تفاسير امامان معصوم (ع) كه قرآن ناطق هستند، به اثبات ميرساند. در اين نوشتار كوتاه قصد آن داريم تا به برخي از اين تفاسير نگاهي مختصر داشته باشيم.
در تفسير ارزشمند «نور» در شرح سوره «هود» ميخوانيم؛ قوم لوط گرفتار همجنسبازي و لواط، يكي از زشتترين و بزرگترين گناهان بودند. هنگامي كه سركشي و عصيان را از حد گذراندند، خداوند گروهي از فرشتگان را به صورت جوانان زيبارو براي عذاب قوم لوط فرستاد.
لوط در مزرعه خود مشغول كار بود كه ناگهان مشاهده كرد تعدادي جوان زيبا به سراغ او ميآيند. مهماننوازي حضرت لوط از يك سو و احتمال جسارت و گستاخي قوم خود نسبت به آنان از سوي ديگر او را سخت در فشار قرار داد.
آهسته با خود گفت: «امروز روز سخت و وحشتناكي است.»
حضرت لوط براي حفظ آنان، نخست آن قدر معطلشان كرد تا شب فرا رسيد؛ شايد بتواند در تاريكي شب، دور از چشم قوم خود آنان را به خانه ببرد. در ميان راه هم چند بار خطر قوم خويش را به آنان گوشزد كرد. با همه اين احوال، وقتي به خانه رسيدند، همسر لوط بر بام خانه رفت و با كفزدن و روشنكردن آتش مردم را از ماجرا آگاه كرد. طولي نكشيد كه گروهي انسان حيوانصفت افسارگريخته و حريص دواندوان نزد لوط آمدند.
حضرت لوط براي منصرف كردن آنان پيشنهاد كرد كه با دخترانش ازدواج كنند، ولي آنان در كمال بيشرمي گفتند: «ما به دختران تو نياز نداريم و خود بهتر مي داني كه هدف ما چيست.»
وقتي حضرت لوط از تمام راهها نااميد شد، گفت: «اي كاش من در برابر شما قدرت يا تكيهگاه و پشتيبان محكمي داشتم» «لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي إِلَى رُكْنٍ شَدِيدٍ» (سوره هود، آيه 80 ) (مشروح واقعه را در زندگي حضرت لوط بخوانيد)
ابوبصير از امام صادق (ع) روايت ميكند كه فرمود: «لوط با اين جمله آرزوي قدرت و نيروي قائم (ع) را كرده و به ياد صلابت و قدرت مهدي (ع) و ياران او افتاده بود. چرا كه به هر يك از ياران مهدي (ع) به اندازه نيروي 40 مرد داده ميشود و قلبش محكمتر از آهن است. آنان اگر به كوههايي از آهن برخورد كنند، آنها را از جا بر ميكَنَند. ياران حضرت مهدي (ع) شمشيرهايشان را غلاف نميكنند تا خداوند راضي شود.»
همچنين آيه 41 سوره مباركه «الرحمن» را نيز در باب امام مهدي (عج) تأويل كردهاند. خداوند در اين آيه ميفرمايد: «يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالْأَقْدَامِ»؛ «مجرمان از چهرههايشان شناخته ميشوند و آنگاه آنها را از موهاي پيش سر و پاهايشان ميگيرند.»
علامه مجلسي در كتاب ارزشمند خود، بحارالانوار (جلد 52، صفحه 320، حديث 26) آورده است: از امام صادق (ع) روايت شده كه از معاويه دُهني پرسيد: «اي معاويه! چه ميگويند در تفسير اين آيه؟» معاويه پاسخ داد: «معتقدند كه خداوند تبارك و تعالي در قيامت مجرمان را به چهرههايشان ميشناسد، پس در مورد آنها دستور ميدهد و موهاي پيش سر و پاهايشان گرفته ميشود و در آتش انداخته ميشود.»
امام صادق (ع) فرمود: «چگونه خداوند جبّار، نيازمند شناسايي مخلوقاتي است كه آنها را به وجود آورده است و آنها خلق او هستند؟»
معاويه پرسيد: «فدايت شوم! پس معناي آيه چيست؟»
امام (ع) فرمود: «وقتي كه قائم ما (ع) قيام كند، خداوند علامت و نشانهاي به او ميبخشد كه دستور ميدهد موهاي پيش سر و پاهاي كافر گرفته شود و محكم با شمشير زده ميشود.»
آنچه در بالا اشاره شد، نه برداشتهاي شخصي انديشمندان و متفكران شيعي كه از زبان امامان معصوم (ع) به عنوان قرآنهاي ناطق و بيان كننده كلام الهي خارج شده است و از آنجا كلام معصوم (ع)، كلامي وراي سخن انسان زميني است، ميتواند بهترين و كاملترين تفسير از قرآن مجيد ناميده شود. كلامي كه شيعه را در طول تاريخ براي اثبات آرا و اعتقاداتش ياري رسانده است.