به
گزارش مهر ، «جاناتان کيتز» نويسنده، بر روي اصطلاحات، واژه ها و عبارت هاي
جديد به خوبي نظارت داشته و آنها را با خوانندگان خود به اشتراک مي گذارد.
وي همچنين در کتاب جديد خود از 28 واژه نو استفاده
کرده است که از بطن دانش و فناوري متولد شده اند و به توضيح دليل موفقيت
برخي از اين واژه ها در جامعه و ريشه اصلي آنها پرداخته است.
از اين رو نشريه ديسکاوري با کمک گرفتن از اطلاعات
کيتز به معرفي و توضيح 5 واژه ضروري پرداخته که در آزمايشگاه ها کشت داده
شده و متولد شده اند.
ميکروبيوم: مجموع ژنوم تمامي
ميکروب هايي که بدن انسان ميزبان آنها است.اين اصطلاح با هدف انعکاس مفهوم
واژه ژنوم و ايجاد نوعي هم معنايي ابداع شده است و دست کم معني ارگانيزم
هاي تک سلولي را به خوبي انتقال مي دهند. بدن يک فرد معمولي ميزبان 100
تريليون ميکروب است که اين تعداد 10 برابر کل سلول هاي موجود در بدن انسان
است.
اين ميکروارگانيزم ها از 22 دسته تشکيل شده اند که
بيش از 600 گونه مختلف آنها در دهان و 150 گونه از آنها در هر کف دست زدگي
مي کنند. در مجموع اين تنوع گونه ها مجموعه اي وسيع از تنوع ژنتيکي را به
وجود مي آورد به صورتي که دي ان اي انسان حاوي تقريبا 23 هزار ژن است در
حاليکه ميکروبيوم 23 ميليون ژن است. از آنجايي که اين ميکروب ها معمولا
تغيير مکان نمي دهند، تعداد آنها ثابت باقي مي ماند و آنچه از ديدگاه
انساني به اهميت آنها مي افزايد ، کمک هايي است که در راستاي بهبود عملکرد
سلول هاي بدن انجام مي دهند. در واقع انسان بدون وجود ميکروبيوم ها قادر به
ادامه زندگي نخواهد بود.
غيرذره: ذره اي تحت اتمي که در
هيچ يک از تعاريف متعارف يک ذره نيست. در جهان فيزيک الکترنها، پروتونها،
نوترونها، و کوارکها، پوزيترونها و نوترينوها وجود دارند. همچنين گلوئن ها و
ميونها نيز در سال 1936 توسط فيزيکداني به نام «ايزيدر رابي» کشف شدند.
با نام بردن از ذراتي مانند آکسيون، ساکسيون و
ساکسينوزها، ذره اي جديد و فرضي به سادگي نمي تواند توجه هر فردي را به خود
جلب کند.
هويت واقعي غير ذره همچنان ناشناخته باقي مانده
است.
اين شکل عجيب و ناشناخته از ماده براي اولين بار
زماني نامگذاري و خلق شد که فيزيکداني به نام گئورگي از خود پرسيد يک ذره
«شاخص تغيير ناپذير» چه ويژگي هايي مي تواند داشته باشد و چگونه مي تواند
با جهان قابل مشاهده تعامل داشته باشد؟ شاخص تغيير ناپذيري در اصل کيفيت
فرکتال هايي مانند دانه هاي برف و يا برگ هاي سرخس است که هر اندازه بر روي
آن بزرگنمايي انجام شود، تغييري در ظاهر آنها به وجود نمي آيد.
گئورگي ذراتي را فرض کرد که بدون توجه به فاصله اي
که نسبت به يکديگر دارند، با نيرويي ثابت با يکديگر در تعاملند و آنچه از
اين فرضيه دريافت اين بود که چنين ذراتي هيچ جرمي ندارند که اين ويژگي آنها
را از پيروي از برخي از قوانين فيزيکي معاف مي کند.
افردي که تمايلي به ادامه دادن فرضيه گئورگي را
نداشتند نام غير ذره را براي نشان دادن شدت بيگانگي و ناشناخته بودن اين
ذره فرضي ابداع کردند.
کوپرنيکيوم: صد دو دوازدهمين عنصر
جدول تناوبي که بر اساس نام نيکولاس کوپرنيک نامگذاري شده است.اين عنصر در
اورانيوم يافته شده است.
20 عنصر جدول تناوبي به صورت آزمايشگاهي و از
برخورد دادن عناصر از پيش شناخته شده به وجود آمده اند. 
در هر 10 ميليارد ميليارد برخورد، دو پروتون براي
تشکيل دادم اتم عنصري جديد با يکديگر ترکيب مي شوند که اين اتم معمولا
ناپايدار بوده و تنها چند ميلي ثانيه دوام دارد و سپس دوباره به عناصر
سبکتر تبديل مي شود و معمولا هر فردي که توانسته باشد چنين اتمي را کشف
کند، مجوز ابداع نام را براي اين عنصر جديد به دست خواهد آورد.
جدول تناوبي براي چند دهه به يک ميدان جنگ سياسي
تبديل شده بود تا پايگاهي براي تفکر و در آن زمان هر عنصر از دو هويت
برخوردار بود ، براي مثال عنصر رادرفورديوم در جدول تناوبي آمريکايي ها، در
شوروي سابق به «کورچاتوويوم» تغيير نام مي داد.
از اين رو نامگذاري يک عنصر به نام کوپرنيک مي
تواند به پر اهميتي تخريب ديوار برلين باشد.
کارگاه ژن سازي: آزمايشگاهي که با
هدف تامين منابع مهندسي ژنتيک اقدام به ساخت DNA مي کند.زيست شناسي مصنوعي
به مهندسي ژنتيک و مهندسي ژنتيک به پرورش محصولات وابسته است.
از آنجايي که مهندسي ژنتيک تنها به بهبود دادن
موجوداتي که از پيش وجود داشته اند مي پردازد، هدف زيست شناسي مصنوعي ساخت
ارگانيزم هاي جديد از مواد غير زنده خواهد بود، ارگانيزم هايي که مي توانند
براي توليد سوخت و دارو مورد استفاده قرار گيرند.
DNA هايي که در کارخانه هاي ژن سازي توليد مي شوند
قدرت ايجاد توانايي هاي ويژه اي را در سلولها خواهند داشت و نامي که براي
اين تکنيک ابداع شده مي تواند نشانگر جسارت و قدرت اين شيوه جديد مطالعاتي
باشد.
آنتروپوسن: دوره کنوني زمين شناسي
در بازه هاي تاريخي زمين شناسي، عمر انسان به شدت
کوتاه است. با وجود اينکه در قرن 17 جيمز آشر بر اساس پديده ها و رويدادهاي
مقدس زمان شکل گيري زمين را سال 4004 قبل از ميلاد اعلام کرد، دانشمندان
امروزه سن زمين را 4.6 ميليارد سال اعلام کرده اند.
به دليل روند ناپايدار حرکت زمين، دوره هاي زمين
شناسي قابل درک درست نيستند ، براي مثال چرخش روزانه يا سالانه زمين باعث
شده برخي از دانشمندان با سال هاي کيهاني انطباق پيدا کنند.
بر اساس واحدهاي استاندارد زماني سامانه خورشيدي
زمين براي دور زدن کامل در مدار هسته کهکشان به 250 ميليون سال نياز خواهد
داشت. بر اساس اين مقياس ها ، هومو سپيانس ها کمتر از يک هفته بر روي زمين
زندگي کرده اند.
از ديد تعاريف زمين شناسي انسان از 10 هزار سال پيش
تا کنون در دوره هولوسن يا «کاملا جديد» قرار دارد، اين نام در سال 1885
به صورت رسمي به تاييد کنگره بين الملي ژئولوژي رسيد و اکنون سوال اينجاست
که آيا با وجود تمامي تخريب هايي که توسط انسان بر روي زمين انجام گرفته،
چنين نامي هنوز معتبر است يا نه؟
بر همين اساس و بر اساس مشاهدات فيزيکي نام
آنتروپوسن به معني «دعوت به عمل» براي دوره کنوني زمين شناسي مناسب تر به
نظر مي رسد تا شايد انسانها را از آنچه با زمين انجام داده اند، آگاه کند.