ورود سپاه روسيه به ايران در جريان جنگ جهاني اول (1293ش)
هنوز مدتي از تاجگذاري احمدشاه قاجار نگذشته بود كه جنگ جهاني اول آغاز شد. در اين جنگ، دولتهاي روسيه، انگلستان و فرانسه با دولتهاي آلمان، اتريش، مجارستان و ايتاليا به نبرد برخاستند و پس از مدتي حكومت عثماني نيز اتّحاد خويش را با آلمان اعلام كرد و عملاً وارد جنگ گرديد. طرفين جنگ تلاش زيادي به عمل آوردند تا در دولت ايران نفوذ كرده و آن را به نفع خويش وارد كارزار نمايند و از منطقه سوقالجيشي ايران، ضربه سهمگيني به دشمن خود وارد كنند. در اين زمان، مستوفيالممالك، رياست دولت را در اختيار داشت. وي گرچه بيطرفي ايران را در جنگ اعلام نمود، اما هيچ كدام از طرفين جنگ، اعتنايي به اين امر نكرده و وارد خاك ايران شدند. انگلستان از جنوب و روسيه از شمال كشور متجاوزانه وارد ايران شدند و منطقه وسيعي را در اشغال خويش قرار دادند. روسيه پس از هجوم به ايران، به جنگ با نيروهاي عثماني كه در آذربايجان به خاك ايران تجاوز كرده بودند پرداخت و هر دو اشغالگر به جان هم افتادند تا اينكه نيروهاي امپراتوري عثماني شكست خوردند. حاكميت ايران در اين زمان به ضعيفترين درجه رسيد و اوضاع سياسي و اقتصادي كشور به شدت پريشان و بحرانزده بود. اشغال قسمت شمالي ايران از سوي دولت تزار روس به مدت سه سال طول كشيد. در نهايت در سال 1296 شمسي (1917 ميلادي) انقلاب كمونيستي روسيه به وقوع پيوست و نيروهاي روسي به دليل اوضاع پريشان داخلي روسيه، شمال ايران را تخليه كردند.
مسافرت "محمدرضا پهلوي" به قم در آستانه رفراندوم انقلاب سفيد (1341 ش)
پس از ارتحال آيتاللَّه بروجردي، محمدرضا پهلوي درصدد انجام برنامههاي به اصطلاح اصلاحات برآمد. يكي از اين برنامهها اصول ششگانه شاه و ملت بود كه با تبليغات و سر و صداي فراواني عنوان گرديد و قرار شد در ششم بهمن 1341 ش به رفراندوم گذاشته شوند. از اين رو شاه ظاهراً براي تقسيم املاك قم و باطناً براي قدرتنمايي، تصميم به مسافرت به اين شهر گرفت. بامداد روز سوم بهمن، شهر قم به يك پايگاه نظامي و امنيتي تبديل گرديد و عدهاي از شهر تهران براي استقبال ظاهري از شاه، به قم آمده بودند. محمدرضا شاه كه ميخواست تكليف خود را با روحانيون روشن سازد و به اصطلاح، نفوذ و قدرت خود را در شهر مذهبي قم به رخ حوزه علميه بكشد، در چهارم بهمن سال 1341 به قم رفت، ولي چون حضور در مراسم استقبال از شاه توسط علما تحريم شده بود، به جز عدهاي كه از تهران آمده بودند و تعداد اندكي از مردم قم، كسي در سخنراني شاه حاضر نشد. شاه از شدت خشم حتي وارد حَرَم نشد و در سخنان خود روحانيت را ارتجاع سياه خواند و آنان را خائنتر از حزب توده و كمونيستها شمرد. او به زعم خود ميخواست به جامعه روحانيت پاسخ دهد و آنان را تهديد و ارعاب نمايد. اين سخنان، صفوف مخالفان رژيم را فشردهتر كرد و اختلاف شاه و روحانيون را آشتيناپذير گردانيد.
بستن فرودگاه مهرآباد به دستور "بختيار" براي جلوگيري از ورود امام به ايران (1357ش)
وقتي كه خبر بازگشت حضرت امام خميني(ره) به كشور قوت گرفت، دولت بختيار، براي جلوگيري از ورود امام، به كليه شركتهاي هواپيمايي بين المللي اعلام كرد كه به تهران پرواز نكنند. علاوه بر اين به دستور بختيار، تعداد زيادي تانك و زرهپوش در فرودگاه مهرآباد تهران مستقر شدند تا از ورود امام به ميهن اسلامي جلوگيري نمايند. همچنين كليه فرودگاههاي كشور براي سه روز بسته اعلام شد و در نتيجه، نزديكان امام اعلام كردند، به مناسبت بسته بودن فرودگاهها، سفر امام به تهران، دو روز به تعويق افتاد. عكسالعمل مردم در برابر اين عمل بختيار به حدي شديد بود كه دستور بختيار در ظرف چند روز لغو شد.
ارايه لايحه عوام فريبانه انحلال ساواك توسط بختيار به مجلس در اوج انقلاب اسلامي (1357 ش)
بختيار كه خود را مرغ طوفان و ناجي ايران معرفي ميكرد و كوشيد با تمهيدات سادهانديشانه خود طوفان انقلاب اسلامي را متوقف كند بنابراين از يك سو با ارايه لايحه عوام فريبانه «انحلال ساواك» تلاش كرد توجه مردم را به خود جلب كند و از سوي ديگر وقتي از خبر بازگشت حضرت امام خميني(ره) به كشور مطلع شد، سعي خود را براي عدم مراجعت حضرت امام(ره) به كشور به كار بست.
درگذشت استاد "حسن هريسي" خوشنويس معاصر (1362 ش)
استاد حسن هَريسي در سال 1282 ش در تبريز به دنيا آمد. از دوازده سالگي به مدرسه طالبيه آن شهر رفت و پس از فراگيري قرآن، گلستان سعدي، صرف، نحو، منطق و فقه و اصول، به خوشنويسي روي آورد و خط نستعليق و نسخ را در محضر استادان شهر آموخت. استاد هريسي از 25 سالگي خدمات فرهنگي خود را به عنوان معلم خوشنويسي در مدارس تبريز آغاز كرد و از 1347 در خانه فرهنگ تبريز به آموزش خوشنويسي پرداخت. علاوه بر كتابچهها و جزوات رسمالخط، از استاد هريسي كتابت سه نسخه قرآن، سه نسخه مفاتيحالجنان، مُنتهيالامال، معراجُ السّعاده، صحيفه سجاديه و ده جلد نهجالبلاغه به يادگار مانده است. وي علاوه بر خوشنويسي، طراحي سرفصل كتابها را نيز انجام ميداد كه صفحات اول كتابت قرآن، از آن نمونه است. استاد هريسي سرانجام در هشتاد سالگي براثر سكته مغزي در تبريز در گذشت.
وقوع زلزله شديد در چين (1556م)
يكي از شديدترين و موحشترين زمين لرزههاي جهان در روز 23 ژانويه 1556م در ايالت شنسي در چين اتفاق افتاد. اين ايالت يكي از پرجمعيتترين ايالات چين بود و از اين رو، خسارات جاني و مالي بسياري بر مردم آن منطقه وارد آمد. اين منطقه روي گسلهاي زلزلهخيز واقع است و زمين لرزههاي شديد در آن جا روي ميدهد. در اين زلزله وحشتناك، حدد 850 هزار نفر از مردم اين ايالت، جان خود را از دست دادند.