ارايه نظريه "ولايت فقيه (توسط حضرت امام خميني) در نجف اشرف (1348 ش)
اول بهمن 1348 ش، سرآغاز سلسله درسهاي زيربنايي "ولايت فقيه" يا "حكومت اسلامي" بود كه حضرت امام خميني(ره) همزمان با رهبري حركت سرنوشتساز بسيج نيروهاي جوان و دانشگاهي و تشويق آنان به مطالعه و بررسي قوانين همه جانبه اسلام، در حالي كه چند سالي از تبعيدشان در نجف اشرف ميگذشت، در طي دوازده جلسه در مسجد شيخ انصاري ارائه نمودند. اين بحث علمي نه تنها حوزههاي علميه و محافل علمي روحانيت را با بياني مستدل و فقهي به اصل تفكيك ناپذيري دين و سياست متوجه مينمود، بلكه محيطهاي دانشگاهي را نيز با نظام سياسي اسلام به عنوان يك تئوري كامل و الهي براي حكومت اسلامي آشنا ميكرد و روح خودكمبيني و خودباختگي را از اين محافل آشنا با فرهنگ غرب ميزدود. سخنان حضرت امام خميني در اين جلسات پس از مدتي تبديل به كتابي با همين عنوان گرديد و عليرغم ممنوعيت و تدابير شديد ساواك ايران، به طرق گوناگون و مخفيانه به دست مبارزان داخل كشور ميرسيد. هر چند اين كتاب در ابتدا جز در ميان پيروان امام خميني بازتاب گسترده و مهمي نيافت اما پس از پيروزي انقلاب اسلامي، از اهميت ويژهاي برخوردار شد.
رحلت محدث كبير شيعه "حاج شيخ عباس قمي" صاحب مَفاتيحُ الجَنان (1319 ش)
آيتاللَّه حاج شيخ عباس قمي در سال 1256 ش (1294 ق) در شهر قم به دنيا آمد. در ابتدا از محضر آيتاللَّه محمد ارباب قمي فيض برد و سپس در 21 سالگي راهي نجف اشرف گرديد. وي در نجف از محضر فقيهان بزرگي همچون: علامه سيد محمد كاظم يزدي، ميرزا محمد تقي شيرازي، شيخ الشريعه اصفهاني و سيد حسن صدركاظمي بهره برد و اجازات متعدد اجتهاد دريافت كرد. شيخ عباس قمي به علت علاقه بسيار به احاديث و اخبار، ملازم خاتمُ المحدثين، علامه ميرزا حسين نوري گشت و بيشتر اوقات خود را در اين مسير صرف نمود و اجازه روايت نيز گرفت. وي به كمك حافظه قوي، تلاش پيگير و علاقه وافري كه به شناخت راويان و محدثان راستگو و نقل اخبار اهل بيت (ع) داشت به جمعآوري حديث همت گماشت به طوري كه در طي ساليان اقامت در نجف، از شاگردان طراز اول استاد خود بود. ايشان در حدود سال 1292 ش (1331 ق) ساكن مشهد شد و در آنجا به مدت بيست و دو سال، به تصنيف و تأليف و تدريس پرداخت. درسهاي اخلاق شيخ عباس قمي با استقبال كم نظير طلاب و علماي شهر مواجه شد و نزديك به هزار نفر در آن شركت ميكردند. ايشان پس از تاسيس حوزه علميه قم، به دعوت آيت اللَّه شيخ عبدالكريم حائري راهي اين شهر شد و مدتي در آنجا اقامت نمود. در محضر پرفيض او، عالمان فرهيختهاي پرورش يافتند كه حضرات آيات: سيد حسين قمي، سيد صدرالدين صدر، سيد عبداللَّه شيرازي، حيدرقلي سردار كابلي، سيد محمد هادي ميلاني، محمد علي اراكي، سيد محمدرضا گلپايگاني، سيد محمود طالقاني و حضرت امام خميني از آن جملهاند. محدث قمي گذشته از تبحر و استادي در علوم مختلف اسلامي، در ادبيات عربي و فارسي نيز عالمي چيره دست بود و به شعر و شاعري علاقه بسيار داشت و گاه خود نيز شعر ميسرود. مجموعه آثار او متجاوز از هشتاد اثر است كه در علوم مختلف به نگارش درآمدهاند. آثار و نگاشتههاي شيخ عباس قمي در اين علوم نشان از روح تلاشگر و عظمت علمي وي دارد. كلمات لطيفه، علم اليقين، نَفسُ المَهموم، منازل الاخره و... از جمله سي كتاب تأليف شده ايشان ميباشد. همچنين مفاتيحُالجنان مهمترين و معروفترين اثر آن عالم رباني است. سرانجام وي در اواخر عمر راهي نجف شد تا اينكه در 1 بهمن 1319ش (23 ذيحجه 1359ق) در 63 سالگي رحلت كرد و در نجف اشرف در جوار قبر استاد خود، ميرزاي نوري مدفون گرديد.
حمله مزدوران رژيم طاغوت به دانشگاه تهران (1340ش)
اولين اقدامي كه پس از روي كارآمدن علي اميني به نخست وزيري، صورت گرفت، اعلام طرح اصلاحات ارضي و محدود كردن مالكيت بود. وي سعي داشت تا با انجام يك سلسله نمايشها و فريب كاريها، ايران را مدتي از انفجار دور داشته و خود را به عنوان دلسوز مردم و علاقهمند به روحانيت مطرح سازد. اميني خود را خدمتگزار ملت مسلمان و همگام با روحانيت نشان ميداد؛ براي جلب افكار عمومي به ديدن علما و مراجع قم رفت. وي در اول دي ماه 1340 ش (13 رجب 1381 ق) توانست به بيت امام خميني(ره) نيز راه پيدا كند ولي با شنيدن مطالبي كه امام در زمينه ديكتاتوري و دودمان پهلوي و سلطه آمريكا بيان نمود، از فريب روحانيت نااميد شد. از آن طرف، تصميم دولت بر اجراي اصلاحات ارضي و تحديد مالكيت، در بين بعضي از طبقات از جمله مالكين، مورد حُسن ظن آنها واقع نشد و تدريجاً در اطراف آن سرو صدا بلند شد و با اتحاد برخي گروهها عليه دولت، اميني از هر طرف مورد حمله قرار گرفت. در روز اول بهمن 1340، از طرف دانشآموزان، تظاهراتي صورت گرفت.دانشجويان دانشگاه نيز به حمايت از دانشآموزان، دست به تظاهرات زده و در نتيجه بين آنها و پليس زد و خورد شديدي در گرفت. در اين حادثه در حدود 200 نفر پليس و دانشجو زخمي شدند و به تأسيسات و آزمايشگاههاي دانشگاه تهران صدمات زيادي وارد آمد. پس از اين حادثه، به دستور دولت، دانشگاه تا اطلاع ثانوي كه 74 روز طول كشيد، تعطيل شد.
انحلال شوراي سلطنت به دنبال استعفاي رييس آن در پاريس (1357 ش)
سيد جلال الدين تهراني رييس شوراي سلطنت، دو روز پس از خروج شاه از ايران به توصيه اعضاي شوراي سلطنت به ويژه شاپور بختيار، براي ملاقات و مذاكره با امام خميني عازم پاريس شد. ولي پيام امام مبني بر غيرقانوني بودن شوراي سلطنت، اين ملاقات را غيرممكن ساخت. همچنين امام، شرط ملاقات را استعفاي كتبي با اعلام اين نكته كه شوراي سلطنت غيرقانوني است، عنوان نمود. سيدجلال الدين تهراني در اين شرايط، در روز اول بهمن ماه 1357 استعفاي خود را از رياست و عضويت اين شورا اعلام كرد و آن را غيرقانوني خواند. با استعفاي تهراني، عمر يك هفتهاي اين شورا به پايان رسيد و به دنبال آن جمع كثيري از نمايندگان مجلس نيز استعفا نمودند.
رحلت فقيه جليل و عالم خدمتگزار آيت اللَّه "مهدي حائري تهراني" (1379 ش)
آيتاللَّه شيخ مهدي فرزند شيخ عباس حائري تهراني در سال 1304 ش (1344 ق) در بيت علم و فقاهت در كربلا به دنيا آمد. وي در كودكي به همراه پدر راهي تهران شد و علي رغم رحلت پدر، در فراگيري علم و دانش، كوشش و تلاش فراواني از خود نشان داد به طوري كه به همراه علوم حوزوي، تحصيلات دانشگاهي را نيز ادامه داد. آيتاللَّه حائري در 23 سالگي به حوزه علميه قم رفت و پس از گذراندن سطوح عاليه، دروس خارج فقه و اصول و فلسفه را در محضر حضرات آيات: سيد حسين بروجردي، علامه طباطبايي، محمدعلي اراكي و حضرت امام خميني فراگرفت تا به مدارج والاي علمي دست يافت. ايشان همچنين پس از هفت سال اقامت در قم، راهي حوزه نجف شد و در شمار شاگردان استادان نامداري همچون: سيد جمال الدين گلپايگاني، سيد عبدالهادي شيرازي و سيد ابوالقاسم خويي قرار گرفت. آيتاللَّه حائري تهراني پس از اخذ اجازه اجتهاد از حضرات آيات سيد عبدالهادي شيرازي و سيد جمالالدين گلپايگاني و اجازه روايت از شيخ آقابزرگ تهراني به قم بازگشت و به خدمات فراوان علمي و ديني پرداخت. وي در قم و سپس در تهران به ايجاد كتابخانهها، مدارس، نوسازي اماكن مذهبي و عام المنفعه قديمي و فراهم نمودن امكانات آموزشي و رفاهي براي طلاب همت ورزيد و همزمان دروس دانشگاهي خويش را تا اخذ درجه دكتري در دانشكده الهيات دانشگاه تهران پيگيري كرد. از آيتاللَّه حائري تهراني آثار متعددي برجاي مانده كه تقريرات درس فلسفه علامه طباطبايي، سير قرآن و تفسير، روش تبليغات اسلامي و پندهاي معصومين از آن جملهاند. سرانجام آن عالم خدمتگزار پس از 75 سال زندگي پربركت در اول بهمنماه 1379 ش برابر با 24 شوال 1422 ق در تهران چشم از جهان فروبست و در قبرستان شيخان قم به خاك سپرده شد.
تولد "فدريكو فليني" فيلمساز مشهور ايتاليايي (1920م)
فدريكو فلليني فيلمساز ايتاليايى در 19 ژانويه سال 1920م در ايتاليا تولد يافت و پس از تحصيلات مقدماتي، به سيرك و نقاشي علاقهمند شد. سپس به رم رفت و به كارِ كشيدن كاريكاتور و نوشتن قطعات راديويى مشغول گرديد. فلليني از 1938م به عنوان فيلمنامه نويس مشغول به كار شد و سپس به كارگرداني پرداخت. وي پس از جنگ به عنوان دستيار كارگردان روبرتو روسِليني ديگر فيلمساز نامدار سينماي ايتاليا در ساخت فيلم "رُم شهر بيدفاع" همكاري كرد. فليني به عنوان كارگرداني صاحب سبك در عرصه سينما، در سال 1993م شش ماه قبل از مرگ، جايزه افتخاري اسكار را به خاطر آثار با ارزش خود در دنياي سينما دريافت نمود و سرانجام در 30 اكتبر 1993م در 73 سالگي درگذشت.
كشف اشعه ايكس توسط "ويلهلم رونتگن" دانشمند معروف آلماني (1896م)
اشعه ايكس اشعهاي از نوع نور ولي نامرئي با طول موج بسيار كوتاه است كه در بيستم ژانويه 1896م توسط ويلهلْمْ رونْتْگِن، فيزيكدان آلماني كشف شد و چون ماهيت آن نامعلوم بود، آن را اشعه ايكس به نام حرف X كه در رياضيات، علامت مقدار مجهول است خواندند. همچنين اين اشعه را به نام كاشف آن، رونتگن نيز مينامند. اين اشعه مانند نور معمولي، صفحه حساس عكاسي را متأثر ميكند و همچنين گازها را تجزيه كرده، هادي و رساناي برق ميسازد. اگرچه اشعه ايكس ممكن است به بافتهاي زنده آسيب برساند و ايجاد سوختگيهاي شديدو خطرناك كند، با اين حال ارزش فوق العادهاي در معالجات راديوتراپي، تشخيص امراض از طريق رؤيت ساده راديوسكوپي و عكسبرداري داخلي، راديو گرافي، دارد. علاوه بر اين، در مورد جراحي، براي تعيين محل شكستگي استخوان، پرتوهاي ايكس، وسيله بسيار سودمندي است. فيزيكدانها، پرتوهاي ايكس را براي تجزيه ماهيت ساختماني بلورها به كار ميگيرند. همچنين از اين پرتوها، در صنعت به منظور بررسي و تحقيق وضع ساختماني قسمتهايي از فلز كه بايد زير شرايط سختي كار كند استفاده ميشود.
مرگ "جان راسكين" نويسنده و منتقد معروف انگليسي (1900م)
جان راسكين، فيلسوف، منتقد هنري و نويسنده مشهور انگليسي در هشتم فوريه 1819م در خانوادهاي ثروتمند و متدين در لندن به دنيا آمد. وي در كودكي تربيتي جدي و استوار يافت و شب و روز از مراقبت شديد پدر و مادر برخوردار بود. راسكين از كودكي با آثار كهن، مناظر طبيعي و كليساها آشنايى يافت و با تشويق پدر، به جانب موسيقي و نقاشي و مطالعه شعر كشيده شد. وي در عين حال به سرودن شعر يا نوشتن قطعههاي منثور ترغيب گشت و بدين ترتيب از تعليم و تربيتي آميخته با ادراك زيبايى بهرهمند شد. راسكين با وجود دارا بودن تحصيلات نامنظم، مطالعات فراواني انجام داد و با آثار نويسندگان بزرگ كشور آشنا گرديد. راسكين پس از مرگ پدرش، ثروت عظيم موروثي خود را سخاوتمندانه به امور خيريه و سازمانهاي فرهنگي و موزه اختصاص داد و خود به كار نوشتن مشغول شد. راسكين در 20 سالگي اولين منظومه معروف خود را سرود كه به دريافت جايزه نيز نائل آمد. وي چهار سال بعد با مطالعه در هنر و طبيعت، كتاب نقاشان جديد را نگاشت و پس از چندي، آن را در پنج جلد منتشر كرد. او در اين اثر، نظر خود را درباره هنر عرضه ميدارد و ارزش نقاشي و به طور كلي، ارزش هنر را در آن ميداند كه انديشههاي عالي فراواني را به ذهن القا كند. راسكين سپس انديشههاي قدرت، تقليد، واقعيت و زيبايى را از هم مشخص ميسازد، از ارتباطشان با يكديگر سخن ميگويد و هر يك از بخشهاي كتاب را به يكي از اين انديشهها اختصاص ميدهد. به عقيده راسكين، هنر از نظر شكل و قالب بايد چنان باشد كه قسمتهاي كوچك و بزرگ آن، يكديگر را كامل كند و هماهنگي خاصي را كه براي تكاملْ ضروري است پديد آوَرَد. از نظر معنوي، هنر والا آن است كه از طرفي به عالم بشري و از طرف ديگر به عالم الهي ارتباط يابد. از اين رو، ادراكِ زيبايى راسكين، پيوسته با مباني مذهبي و اخلاقي آميخته است. با اين حالْ اين كتاب مورد حمله نقادان هنري واقع شد و نقاشانْ آن را به سردي پذيرفتند. راسكين در كتاب ديگرش با عنوان هفت چراغ معماري، هنر معماري را مبين عقايد مذهبي و اخلاقي و خواستهاي ملي و عادات اجتماعي يك ملت ميداند و هفت قانوني را كه هنرمند بايد از آنها پيروي كند، هفت چراغ مينامد. راسكين پس از آن كه از نويسندگي درباره هنر دست كشيد، بقيه عمر را به بيان اصول عقايد خود درباره مسائل اجتماعي، تربيتي، اخلاقي و مذهبي پرداخت و اصطلاحات اساسي تعليم و تربيت را به وسيله يك سلسله سخنراني ،نامه، مقاله و رساله عرضه كرد كه در حدود سي جلد از پنجاه جلد آثار او را در برگرفت. راسكين در كتابِ تا آخرين دم، ثروت را جدا از بشر و ارزشهاي معنوي نميداند. وي بر اين عقيده بود كه جسم بشر چون ماشين است و روح او چون موتور اين ماشين كه قدرتش در همه موازنههاي سياسي و اقتصادي دخالت دارد. بنابراين از اقتصاد بايد ادراكي روحي و اخلاقي داشت. ثروت واقعي نبايد از حد احتياج خود او بيشتر باشد و روزي به تملّك ديگري درآيد، زيرا اين خود تجمّل است و معادل جهل. راسكينْ هنر را نيز جزئي از تاريخ، فلسفه و دين ميشمرد. دنياي مطلوب او دنيايى بود كه در رابطه ميان انسانها با يكديگر هماهنگي بيشتر وجود داشته باشد. راسكين به هر جنبشي كه براي بهتر ساختن زندگي، خاصه براي بيچارگان در ميگرفت، به چشم رغبت مينگريست. بسيار كسان، راسكين را نويسندهاي بزرگ و نثرنويسي برجسته ميدانند هر چند عدهاي از منتقدان به ذوق هنري او شك دارند. تمام كتابهاي راسكين كه موضوعات بسيار مختلفي را شامل ميشوند، داراي لحن و صبغه اخلاقي هستند. جان راسكين سرانجام در بيستم ژانويه 1900م در 81 سالگي درگذشت در حالي كه نفوذ فراواني بر نويسندگان پس از خود نهاد.