ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : پنجشنبه 4 دي 1404
پنجشنبه 4 دي 1404
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : سه شنبه 21 دي 1395     |     کد : 110123

چهار شنبه22دی1395-12ربیع الثانی1437 -11ژانویه 2017

پافشاري و مبارزات مردم مسلمان ايران به رهبري روحانيت، براي به دست آوردن...

صدور فرمان تأسيس "عدالتخانه" توسط "مظفرالدين شاه قاجار" (1284 ش)

پافشاري و مبارزات مردم مسلمان ايران به رهبري روحانيت، براي به دست آوردن حق تصميم‏گيري در امور خويش و برقراري حكومت مشروطه، سرانجام استبدادگران را منزوي و شاه قاجار را به پذيرش درخواست ايشان ناچار ساخت. بست نشينان در حرم حضرت عبدالعظيم، با واسطه قرار دادن سفير عثماني، خواسته‏هاي خويش از جمله تأسيس عدالت‏خانه در سراسر كشور را به دولت اطلاع دادند. مظفرالدين‏شاه نيز كه شور و هيجان مردم را در اين امر ديده بود، بدون هيچ درنگي حكم تأسيس عدالت‏خانه را صادر نمود. بدين ترتيب نخستين كوشش‏هاي مردم آزادمنش ايران و رهبرانشان به خصوص آيت‏اللَّه سيد محمد طباطبايي كه اولين بار، تأسيس عدالت‏خانه توسط وي مطرح شد به ثمر نشست و راه براي تحقق خواسته‏هاي مهم‏تر كه همان پذيرش مشروطيت بود، هموار گشت. به دنبال صدور اين فرمان، آيت‏اللَّه سيد عبداللَّه بهبهاني و سيد محمد طباطبايي به همراه ساير علما پس از يك ماه تحصُّن باشكوه و احترام فراوان و با استقبال مردم، وارد شهر شدند.

صدور فرمان تأسيس "عدالتخانه" توسط "مظفرالدين شاه قاجار" (1284 ش)

پافشاري و مبارزات مردم مسلمان ايران به رهبري روحانيت، براي به دست آوردن حق تصميم‏گيري در امور خويش و برقراري حكومت مشروطه، سرانجام استبدادگران را منزوي و شاه قاجار را به پذيرش درخواست ايشان ناچار ساخت. بست نشينان در حرم حضرت عبدالعظيم، با واسطه قرار دادن سفير عثماني، خواسته‏هاي خويش از جمله تأسيس عدالت‏خانه در سراسر كشور را به دولت اطلاع دادند. مظفرالدين‏شاه نيز كه شور و هيجان مردم را در اين امر ديده بود، بدون هيچ درنگي حكم تأسيس عدالت‏خانه را صادر نمود. بدين ترتيب نخستين كوشش‏هاي مردم آزادمنش ايران و رهبرانشان به خصوص آيت‏اللَّه سيد محمد طباطبايي كه اولين بار، تأسيس عدالت‏خانه توسط وي مطرح شد به ثمر نشست و راه براي تحقق خواسته‏هاي مهم‏تر كه همان پذيرش مشروطيت بود، هموار گشت. به دنبال صدور اين فرمان، آيت‏اللَّه سيد عبداللَّه بهبهاني و سيد محمد طباطبايي به همراه ساير علما پس از يك ماه تحصُّن باشكوه و احترام فراوان و با استقبال مردم، وارد شهر شدند.


تشكيل شوراي انقلاب به فرمان "امام خميني" (ره) (1357ش)

با اوج‏گيري نهضت اسلامي در سال 1357، انديشه طرح تشكلي به نام شوراي انقلاب در ميان روحانيون معتمد حضرت امام(ره) پديد آمد كه در سفر شهيد مطهري به پاريس، اين طرح با امام در ميان گذارده شد. با موافقت معظمٌ له، اين شورا تشكيل گرديد و اعضاي آن انتخاب شدند. پس از آن امام خميني(ره) طي اطلاعيه‏اي، اعضاي شوراي انقلاب اسلامي را تعيين و وظايف آن را براي مردم تشريح نمودند. معظم‏له در بخشي از اطلاعيه خويش فرمودند: به موجب حق شرعي و بر اساس رأي اعتماد اكثريت قاطع مردم ايران كه نسبت به اين‏جانب ابراز شده است، در جهت تحقق اهداف اسلامي ملت، شورايي به نام شوراي انقلاب اسلامي، مركب از افراد با صلاحيت و مسلمان و متعهد و مورد وثوق، موقتاً تعيين شده و شروع به كار خواهند كرد. اعضاي اين شورا عبارت بودند از: حضرات آيات سيد علي خامنه‏اي، سيد محمود طالقاني، سيد محمد بهشتي، مرتضي مطهري، اكبر هاشمي رفسنجاني، سيد عبدالكريم موسي اردبيلي، محمدرضا مهدوي كني و آقايان يداللَّه سحابي، مهدي بازرگان و عباس شيباني و... . در آستانه پيروزي انقلاب، اعضاي اين شورا، مهندس بازرگان را به عنوان نخست وزير دولت موقت پيشنهاد كردند كه حضرت امام با اين پيشنهاد موافقت نمودند. پس از پيروزي انقلاب، اين شورا با مشروعيت حاصله از حمايت‏هاي مردمي، زمام امور را به دست گرفت. از جمله اقدامات شوراي انقلاب، مي‏توان به تصويب اساسنامه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، ملي شدن بانك‏ها، سامان بخشيدن به دادگاه‏هاي انقلاب، برگزاري همه‏پرسي در رابطه با نظام جمهوري اسلامي، بررسي پيش‏نويس قانون اساسي، تصويب آيين نامه‏هاي مجلس خبرگان و برگزاري انتخابات رياست جمهوري و مجلس شوراي اسلامي و... اشاره كرد. مسؤوليت شوراي انقلاب تا زمان تشكيل مجلس شوراي اسلامي به طول انجاميد و از تاريخ 7 خرداد 1359 وظايف اين شورا به مجلس و شوراي نگهبان واگذار گرديد.

شروع خلافت "سفاح عباسي" به روايتي (132 ق)

عباسيان با همكاري ابومسلم خراساني و سپاه او، مروان دوم، آخرين حاكم اموي را به قتل رسانده و حكومت امويان را سرنگون كردند. اما بني‏عباس نيز مانند امويان، سال‏ها با ستمگري بر جان و مال مردم كشورهاي اسلامي سلطه يافتند و تا سال 656 ق به مدت بيش از پانصد سال حكومت كردند. در اين روز ابوالعباس عبداللَّه بن محمد معروف به سفاح به معني خون‏ريز، اولين خليفه‏ي عباسي بر مسند خلافت نشست.

تولد "ويليام جِيمز" فيلسوف و نظريه ‏پرداز معروف امريكايي (1842م)

ويليام جِيْمْز، فيلسوف و روانشناس شهير امريكايى در يازدهم ژانويه 1842م در نيويورك به دنيا آمد. وي تحصيلات ابتدايى و متوسطه خود را در فرانسه گذراند و از ابتداي زندگي با زبان‏هاي متعددي آشنا شد. ويليام در همين زمان به نقاشي روي آورد و با علاقه زياد در گالري‏هاي هنري اروپا به مطالعه پرداخت؛ ولي معلمش او را از اين كار باز داشت و وي را به كاري ديگر فراخواند. جِيمز پس از آن به تحصيل علوم طبيعي و سپس طب مشغول شد و علي رغم اخذ دكتراي پزشكي، از طبابت صرف نظر نمود و به روان‏شناسي روي آورد. اما ديري نگذشت كه از روان‏شناسي نيز چشم پوشيد و به فلسفه پرداخت. ويليام جِيمز در نهايتْ دريافت كه رستگاري و نجات او در وجود خودش نهفته است از اين رو اعلام كرد كه به رغم رنج و دردم، زندگي خود را بر پايه كارها، رنج‏ها و ابتكارات خويش بنيان خواهم گذاشت. وي در سال‏هاي بعد، وقتش را صرف فراگيري و سپس بسط فلسفه اصالت عمل يا پراگماتيسم نمود. از نقطه نظر جِيمز، نجات و رستگاري انسانْ متكي به اراده خود اوست. جهانْ سراسر خوب نيست ولي اگر ما اراده كنيم مي‏توانيم آن را بهتر سازيم. در همين سال‏ها، جِيمز به نگارش كتاب اصول روان‏شناسي پرداخت كه نشان دهنده عطف توجه جِيمز از علم به فلسفه است. روان‏شناسي او، پيش از آنكه مطالعه نمودهاي ذهن باشد، مطالعه انسان‏هاي زنده است. جِيمز اعلام داشت كه مطالعه شور و وجدان آدمي بايد تابع مطالعه سلوك و اخلاق آدمي بوده و روان‏شناسي بايد در حكم مقدمه‏اي براي علم اخلاق باشد. به عبارت ديگر، ذهنْ يك ابزار مادي نيست، يك وسيله روحي است. ذهنْ تنها ثبات انديشه‏ها نيست، بلكه مولّد و آفريننده آنهاست. ذهنْ معلم و راهنماي ما به سوي دنياي آزادتر، آرام‏تر و بهتر است. اين انديشه، جِيمز را دوباره به فلسفه كوشش براي بهتر ساختن جهان مي‏كشاند. وي با تصديق اينكه جهان پر از شرّ و بدي است، مي‏گفت: اين همان چيز است كه زندگي ما را با ارزش و قابل تحمل مي‏سازد. زيرا وجود شر به ما گران‏بهاترين چيز را ارزاني داشته است و آن اميد است. اميد آن فعاليت اخلاقي است كه ما را به مبارزه و در صورت امكان به غلبه بر شر و بدي برمي‏انگيزد. جِيمز مي‏گفت: ما آن قدرت را داريم كه جهان را بهتر سازيم زيرا داراي اراده آزاد هستيم. جِيمز معتقد است كه اين دنيا يك عنصر تام و تمام پرداخته نيست بلكه تركيبي از عناصر مجزّا و متضاد است. سوي ديگر، جهانْ نظم واحدي نيست بلكه نظمي متكثّر است. مجموعه‏اي از جريانات مخالف است كه بعضي از آنها خوب و بعضي بد هستند. كار ما آن است كه بر بدي‏ها غلبه كنيم و خوبي‏ها را تثبيت نماييم. در اين ميان، كمترين موفقيت نيز چنان شرافتي به تلاش‏هاي ما مي‏دهد كه هر گونه كوششي را ارزش‏مند مي‏كند. در اين فلسفه، جِيمز عنوان مي‏كند: جنگيدن به خاطر خوبي، حتي اگر به نتيجه‏اي منتج نشود شادي‏بخش است. اين را نيز بايد به خاطر داشت كه در اين جنگْ خدا يار ماست. جِيمز دنيا را تركيب و مجموعه‏اي از واقعيات مي‏داند و حقيقت را انكار مي‏كند. وي بر اين عقيده بود كه آنچه را ما حقيقت مي‏ناميم تنها يك فرض است، فرضِ كارآمدي كه ما را قادر مي‏سازد تا اندكي از آشوب را به اندكي از نظم تبديل كنيم. آنچه ديروز حقيقي بود امروز ممكن است حقيقت نداشته باشد و حقايق كهن چون ابزار كهنه ممكن است زنگ بزند و ديگر به كار نيايد. حقيقت نمي‏تواند در همه وقت و براي همه افراد وجود داشته باشد. به عقيده جِيمز، معنا و مفهوم زندگي، در مجادلات و منازعات ويرانگر ميان انسان‏ها نيست بلكه در كوشش مشترك همه بشريت براي غلبه بر نيروهاي شر و اهريمني است. به عبارت ديگر، فلسفه عملي، دستگاه فلسفي خاصي نيست، بلكه در حقيقت روشي است براي به دست آوردن نتايج عملي. فلسفه اصالت عمل جِيمز، مجموعه‏اي از نظريات و ديدهاست و خصوصيت عمده آن، بي‏طرفي در ميان عقايد و آرا است. از كتاب‏هاي معتبر جِيمز، اراده باور كردن، انواع تجارب ديني، فلسفه اصالت عمل و معناي حقيقت را مي‏توان نام برد. ويليام جِيمز سرانجام در 26 اوت 1910م در 68 سالگي درگذشت.

درگذشت "ميرزا مهدي الهي قمشه‏ اي" حكيم قرآني (1393 ق)

ميرزا مهدي الهي قمشه‏اي در سال 1319 ق در قمشه(شهرضا) به دنيا آمد. پس از فراگيري مقدمات در زادگاه خود، راهي اصفهان گرديد. وي از شاگردان آيت‏اللَّه شهيد سيد حسن مدرس بود و استفاده‏اي وافر از ايشان نمود. همچنين آقابزرگ حكيم، حاج آقا حسين قمي، شيخ اسداللَّه يزدي، حاج ميرزا حسين فقيه سبزواري و... از ديگر اساتيد وي بودند. ايشان در تهران در مدرسه‏ي سپهسالار(شهيد مطهري فعلي) به تدريس پرداخت و همزمان در درس استاد ابوالحسن جلوه شركت مي‏كرد. ترجمه‏ي تفسير گونه‏ي ايشان از قرآن از جمله مشهورترين آثار حكيم الهي مي‏باشد. سرانجام در حالي كه به اصلاح خلاصة التفاسير خود مشغول بود، در دوازدهم ربيع الثاني 1393 ق دعوت حق را لبيك گفت و در جوار بارگاه حضرت معصومه آرميد.

مرگ "نيكلاي پادگورني" رئيس جمهور سابق شوروي (1983م)

نيكلاي ويكتوريويچ پادْگورني سياست‏مدار با سابقه شوروي سابق و رئيس جمهور اين كشور، در سال 1903م به دنيا آمد. وي پس از طي تحصيلات خود، در 27 سالگي به حزب كمونيست پيوست. پادگورني در سال 1953م به عضويت كميته مركزي حزب كمونيست درآمد و دو سال بعد عضو هيأت رييسه شوراي عالي اتحاد جماهير شوروي گرديد. پادگورني عاقبت در سال 1965م پس از استعفاي ميكويان، به مقام صدر هيأت رييسه اتحاد جماهير شوروي دست يافت و به مدت 12 سال رياست جمهوري شوروي را برعهده گرفت. پادگورني اين مقام را در 1977م بر اثر يك رقابت قدرت طلبانه سياسي با لئونيد بِرِژنف دبير كل وقت حزب كمونيست شوروي از دست داد و از دفتر سياسي حزب اخراج شد. او سه هفته بعد نيز بدون هيچ توضيحي از رياست هيأت رييسه كنار گذاشته شد. نيكلاي پادگورني سرانجام در 12 ژانويه 1983م در هشتاد سالگي در مسكو درگذشت.



نوشته شده در   سه شنبه 21 دي 1395  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode