درگذشت استاد "شيخ حبيب اللَّه ذوالفنون" منجم و شاعر معاصر (1326ش)
استاد حبيباللَّه ذوالفنون تهراني عراقي در سال 1239 ش (1278 ق) در سلطان آباد اراك به دنيا آمد. او به مدت بيست سال، بدون آن كه استاد معيني داشته باشد به تحصيل علوم مختلف پرداخت. ذوالفنون سپس به نجف رفت و مدت ده سال به فراگيري زبان عربي و علوم ديني به ويژه تفسير قرآن، همت گماشت. استاد ذوالفنون درنجف به مجلس درس استاداني همچون ميرزا حبيباللَّه رشتي، محمد فاضل شرابياني، حاج ميرزا حسين ميرزا خليل و سيد مرتضي كشميري پيوست. وي سپس به ايران بازگشت و يك چند در بوشهر و شيراز و اصفهان گذراند تا اينكه در اصفهان از حوزه درس بزرگاني چون ميرزا جهانگير خان قشقايي، آقا ميرزا حسن كرمانشاهي و آخوند ملافتحعلي اراكي بهرهمند گرديد. استاد ذوالفنون سپس به تهران كوچيد و تا پايان عمر در اين شهر به سر برد. وي چندي در دارُالمعلّمين مركزي و مدرسه عالي سپهسالار، علوم رياضي را تدريس كرد و آثاري را نيز از خود به يادگار گذاشت كه حركت قَمَر و ديوان اشعار از آن جملهاند. ذوالفنون عراقي مُنجّمي فاضل و مُستخرج تقويم بود و تقويم استخراجي ذوالفنون تا چندين سال در سالنامه پارس، چاپ و منتشر ميشد. وي در حكمت الهي، فقه، ادب، تفسير، رياضيات و هيئت و نجوم، استاد بود و آنها را تدريس ميكرد. او همچنين به دو زبان فارسي و عربي شعر ميسرود. استاد ذوالفنون عراقي سرانجام در سوم دي ماه 1326 ش برابر يازدهم صفر 1367 ق در 87 سالگي درگذشت و در جوار امامزاده عبداللَّه در شهر ري به خاك سپرده شد.
درگذشت "سيدمحمدصادق طباطبايي" از رجال مشروطه (1340ش)
سيدمحمدصادق فرزند سيدمحمد طباطبايي يكي از دو رهبر مشروطيت، در سال 1262 ش (1300 ق) در تهران متولد شد و تحصيلات خود را در نجف اشرف ادامه داد. او در اوايل سلطنت مظفرالدين شاه قاجار به تهران آمد و مدرسه الاسلام را تأسيس كرد. سيدصادق در كنار پدر و ساير مراجع فعاليت زيادي براي نهضت مشروطه نمود. او در دوره استبداد صغير به مشهد و سپس به اروپا تبعيد شد و بعدها در سه دور به مجلس راه يافت. سيدصادق طباطبايي در سال 1303 ش سفير كبير ايران در تركيه گرديد ولي از سال 1306 تا 1320 ش انزوا و گوشهگيري اختيار كرد. او در دوره چهاردهم مجلس نيز به وكالت رسيد و با اكثريت ضعيفي رييس مجلس گرديد. سيد محمدصادق در مجلس در مقابل سيد حسن مدرس فعاليت ميكرد و از دوستان نزديك رضاخان به شمار ميآمد. وي نقش مؤثري در روي كار آمدن رضا خان به نخست وزيري داشت و پس از آن كه به سفارت ايران در تركيه رفت، عبا و عمامه را به كت و شلوار و كروات تبديل نمود. او در طول فعاليتهاي سياسي خود، پستهاي متعددي اشغال كرد و در دوران سلطنت رضاخان، روابط حسنهاي با او داشت. طباطبايي در سال 1332 ش سناتور انتخابي تهران شد و سرانجام در سوم دي ماه 1340 ش در 78 سالگي درگذشت.
عملیات کربلای چهار (1365ش)
عملیات کربلای چهار در چنین روزی از سال ۱۳۶۵ هجری شمسی در منطقه عملیاتی غرب اروندرود آغاز گردید. تصمیم برای یکسره کردن کار جنگ با اجرای عملیات بزرگ در سال ۱۳۶۵ش تلاش سپاه پاسداران را برای طراحی عملیات کربلای ۴ در منطقه ابوالخصیب و شلمچه با هدف رسیدن به دروازههای بصره، در پی داشت. جنگ شهرها در سطح گسترده، حمله به مراکز اقتصادی، صنعتی و نفتی فشار فوقالعادهای را بر کشور وارد ساخته و بهویژه، کاهش بسیار زیاد قیمت نفت تا مرز ۵،۵ دلار در هر بشکه موجب تشدید این فشارها شده بود. همراه با این فشارها، تحرک جدید دشمن در عرصه زمینی که پس از اشغال اراضی کشور در آغاز جنگ برای نخستینبار صورت میگرفت، جبهه خودی را تحت فشار قرار داده بود. در چنین شرایطی، براساس راهبرد نظامی ارائه شده از سوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به مسئولان کشور برای نیل به پیروزی در جنگ باید در جبهه جنوب، جادههای شمالی و جنوبی بصره و نیز در جبهه شمالی جادههای مواصلاتی کرکوک به بغداد، قطع و یا تهدید شوند تا صدور نفت عراق به خارج کاملاً قطع گردد و سپس حرکت اصلی به سمت بغداد شروع شود. بر همین اساس، محاصره و سپس تصرف شهر بصره بهعنوان هدف عملیات اصلی سپاه پاسداران در سال ۱۳۶۵ش مورد توجه قرار گرفت. از دیگر ویژگیهایی که باعث انتخاب این منطقه برای عملیات شد، عوارض موجود در زمین غرب اروند در منطقه ابوالخصیب بود، زیرا وجود نهرها، نخلستانها و کانالهای کشاورزی و نیز عدم وجود استحکامات در منطقه پتروشیمی تا بصره این منطقه را قابل تصرف و پدافند مینمود. همچنین، بهدلیل آنکه دو جناح منطقه عملیاتی از شمال به آبگرفتگی شلمچه و کانال ماهی و از جنوب به خور زبیر و زمینهای باتلاقی اطراف آن محدود شده بود، قدرت تحرک دشمن ضعیف برآورد میشد. مزیت دیگر منطقه عملیاتی، واگذاری مسئولیت حفاظت و اداره آن به سپاههای سوم و هفتم عراق بود. این مسئله، با توجه به مانور عملیات که نفوذ از میان خط حد دو سپاه بود، یکی از ویژگیهای برجسته منطقه عملیاتی بهشمار میرفت. مانور در این عملیات، نقش اساسی و تعیینکنندهای داشت چرا که تجربه عبور از عرض رودخانه اروند در عملیات والفجر ۸ اینبار میبایست در طول رودخانه انجام میگرفت و این عبور که خود تاکتیک ویژه و ابتکار عملیات بهشمار میرفت، درصورت تحقق جنبههای دیگر آن شامل شکستن خط، پاکسازی، نفوذ در عمق و تسلط بر چند راه ورودی شهر بصره میشد، تحول عظیمی در جنگ ایجاد میکرد، از اینرو از اردیبهشت تا مهر ۱۳۶۵ش و سپس آذرماه همان سال بحثهای مختلف و طرحهای گوناگونی ارائه شد، ولی بهدلیل معایب آنها منتفی گردید تا اینکه پس از یک دور بحث، طرحی تصویب شد که مورد توافق کلیه فرماندهان بود. در جلسه ۱۶ مهر ۱۳۶۵ش پس از بحث و گفتوگو، سرانجام فرماندهان یگانها مانور عملیاتی از پنج ضلعی در شلمچه تا جزیره سهیل در مقابل جزیره مینو را پذیرفتند. آنها پذیرفتند که زمین شلمچه بر زمین مقابل جزیره مینو ترجیح دارد. همچنین، اهمیت زمین دو طرف اروند و ابوالخصیب و نیز تاکتیک ویژه برای عبور از تنگه مورد قبول واقع شد. از نیمه دوم مهرماه، کار آمادهسازی منطقه عملیات با جدیت پیگیری شد. در حین این پیگیری و پیشبرد امور، بحث مانور باز هم مطرح شد و سرانجام در آذرماه فرمانده سپاه با دریافت نظرات و مسائل جدید طی جلسهای با هاشمی رفسنجانی، خط جدید کاری را به نیروی زمینی سپاه ابلاغ کرد. مطابق آخرین تصمیمگیری و جمعبندی وضع موجود برای انجام عملیات کربلای ۴، چهار زمین شلمچه، ابوالخصیب، منطقه مقابل جزیره امالرصاص و حزیره مینو انتخاب شد. این عملیات میبایست در ساعت ۲۲:۳۰ در تاریخ سوم دیماه سال ۱۳۶۵ هجری شمسی آغاز شود. بههمین خاطر، غواصهای خودی ساعاتی قبل به درون آب رفته و به سمت خط دشمن حرکت کردند. در این میان، نیروهای دشمن که کاملاً آماده و هوشیار بودند ضمن پرتاب منور، با تیربار و خمپاره به طرف نیروهای خودی شلیک میکردند. در مجموع، عملیات خارج از کنترل و هدایت فرماندهی قرار گرفته بود و قبل از هر دستوری، یگانها با توجه به نوع وضعیت و هوشیاری و عکسالعمل دشمن بهمحض رسیدن به ساحل، درگیری را آغاز میکردند. در این حال، رمز عملیات - یا محمد (ص) - حدود ساعت ۲۲:۴۵ اعلام شد و نیروهای عملکننده فقط توانستند در جزایر سهیل، قطعه، امالرصاص، امالبابی و بلجانیه نفوذ کنند و در بعضی مناطق نیز بهصورت موضعی رخنه نمایند. در مقابل، نیروهای دشمن با پرتاب پیدرپی منور و اجرای چند مورد بمباران کنار نهر عرایض (عقبه برخی از یگانها) و همچنین اجرای آتش مؤثر روی رودخانه اروند، عملاً سازمان غواصها و نیز نیروهای موج دوم و سوم را به هم زد؛ بهطوریکه نیروهای یگانهای مجاور بعضاً پراکنده شده و اغلب نمیتوانستند روی هدف عمل نمایند. یکی از مناطق حساس عملیات، جزیره امالرصاص و نوک بوارین بود که بهرغم تلاش بسیاری که برای تصرف آن انجام شد، بهخاطر هوشیاری دشمن امکان ادامه درگیری از میان رفت. دشمن با شلیک پرحجم تیربار روی آب، از عبور نیروها از تنگه امالرصاص - بوارین جلوگیری کرد. مضافاً به اینکه بهخاطر حساسیتی که دشمن نسبت به امالرصاص داشت، در پدافند آن از ۹ رده مانع طبیعی و مصنوعی بهره میبرد، بهطوریکه هرگاه از هر خط عقب رانده میشد، در خط بعدی که نسبت به خط قبلی اشراف و تسلط داشت، مقاومت میکرد. در این حال، با توجه به هوشیاری دشمن، امکان ادامه عملیات میسر نبود، لذا بهمنظور حفظ قوا و طراحی مجدد عملیات آتی، از ادامه نبرد اجتناب شد.
روز ثبت احوال
سوم دی ماه به عنوان روز ثبت احوال در تقویم رسمی کشور وارد شد با تصویب شورای شورای فرهنگ عمومی کشور سوم دی ماه به عنوان روز ثبت احوال در تقویم رسمی کشور وارد شد. این روز اولین شناسنامه ایرانی صادر شد. ثبت احوال بصورت یکپارچه و منسجم در جهان مربوط به قرن نوزدهم میلادی است. در ایران همزمان با نوسازی و مدرنیزاسیون و نیاز به شناسایی اتباع جهت ایجاد ارتش منظم، اخذ مالیات و... تاسیس ثبت احوال در دستور کار قرارگرفت از این رو در جلسه مورخه 30 آذر ماه 1297 هجری شمسی به تصویب هیات وزیران رسید و با صدور اولین شناسنامه برای دختری به نام فاطمه ایرانی در تاریخ 3 دیماه 1297 در تهران فعالیت خود را آغاز کرد. تا قبل از سال 1295 هجری شمسی ثبت وقایع حیاتی از جمله ولادت و وفات براساس اعتقادات مذهبی و سنت های رایج در کشور، با نگارش نام و تاریخ ولادت مولود در پشت جلد کتب مقدس از جمله قرآن مجید به عمل می آمد و از افراد متوفی نیز جزء نام و تاریخ وفات آنان که بر روی سنگ قبر ایشان نگاشته می شد اثری مشاهده نمی گردید. با گسترش فرهنگ و دانش بشری و نیز توسعه روز افزون شهرها و روستاها و افزایش جمعیت کشور، نیاز به سازمان و تشکیلاتی برای ثبت وقایع حیاتی ضرورتی اجتناب ناپذیر می نمود. به تدریج فکر تشکیل سازمان متولی ثبت ولادت و وفات و نیز صدور شناسنامه برای اتباع کشور قوت گرفت. ابتدا سندی مشتمل بر 41 ماده در سال 1297 هجری شمسی به تصویب هیات وزیران رسید و اداره ای تحت عنوان اداره سجل احوال در وزارت داخله (کشور) وقت به وجود آمد.
درگذشت "محيي الدين مغربي" منجم آندلسي (682 ق)
محي الدين مغربي رياضيدان و منجم آندلسي در زادگاهش فقه را آموخت اما چون گرايش بيشتري به رياضي و نجوم داشت به مطالعه در اين علوم روي آورد و دانش بسيار اندوخت. محي الدين مدتي به عنوان دستيار خواجه نصيرالدين طوسي در رصد خانهي مراغه به كار اشتغال داشت و در اين مدت، تجارب بسيار با ارزشي كسب كرد. وي داراي تاليفاتي از قبيل شكل القطاع و نيز تحرير اصول اقليدس ميباشد.
شهادت "ثقةالاسلام ميرزا علي آقا تبريزي" توسط قواي متجاوز روس در تبريز (1290ش)
ميرزا علي آقا تبريزي معروف به ثقةالاسلام، در سال 1239 ش (رجب 1277 ق) در تبريز به دنيا آمد. وي در 23 سالگي راهي عتبات عاليات گرديد و در محضر شيخ محمد حسين فاضل اردكاني، ميرزا حبيباللَّه رشتي و شيخ زينالعابدين مازندراني در تكميل معارف اسلامي خود كوشيد تا به مقام اجتهاد نائل آمد. ثقةالاسلام تبريزي پس از هشت سال به تبريز مراجعت كرد و با نطق و موعظه، در هدايت افكار مردم ميكوشيد. پس از استقرار نظام مشروطه و پايان يافتن دوره استبداد صغير در ايران، روسيه كه حامي استبداد بود، در صدد اعاده استبداد در كشور برآمد و به دنبال بهانه بود. استخدام مورگان شوستر آمريكايي توسط مجلس شوراي ملي براي خزانهداري كل كشور، بهانه را به دست آنها داد. روسها از اين عمل برآشفته شدند و طي اولتيماتوم شديدي، خواهان اخراج شوستر شدند. در اين زمان بين مجلس و دولت بر سر اين اولتيماتوم، بحثهاي زيادي درگرفت كه در اين حال، نيروهاي روسيه نيز بخشي از مناطق غرب و شمال ايران را به اشغال خود درآوردند. با ورود سپاهيان روس به تبريز، بسياري از مردم به دست آنان قتل عام شدند و ثقة الاسلام تبريزي نيز سعي ميكرد باگفتگو مانع از كشتار مردم گردد. در نهايت، روسها ثقة الاسلام را در روز نهم محرم 1330 ق برابر با نهم دي ماه 1290 ش دستگير كردند. آنها از ثقة الاسلام خواستند كه براي حفظ جان و مقام خود، مجاهدان تبريزي را آغازگر جنگ و كشتار معرفي كند ولي وي اين تقاضا را به شدت رد كرد. بنابراين قواي جنايت پيشه روس، اين عالم مجاهد را پس از اهانت و هتك حرمت، به دار كشيده و در دهم دي ماه 1330 ش برابر با عاشوراي سال 1330 ق به شهادت رساندند. ميرزا علي آقا ثقةالاسلام مردي فاضل، قانع، فروتن و بردبار و در عين حال جسور و بيباك بود. به ايران و ايراني عشق ميورزيد و از بيگانگان نفرت داشت. در روزهايي كه تبريز عرصه كشاكش اختلافات داخلي بود، وي سعي ميكرد تا آنها را به هم نزديك كند و نيروهايشان را در مبارزه با اشغالگران روس و انگليس به كار گيرد. ثقة الاسلام درعرصه ادب نيز دستي توانا داشت و به هر دو زبان فارسي و عربي مسلط بود. مِرآةُ الكُتُب و مقتل سيد الشُّهدا از جمله آثار اين مجاهد انقلابي ميباشند.
تأسيس مجمع جهاني اهل بيت(ع) به دستور مقام معظم رهبري حضرت آيت اللَّه "خامنهاي" (1369ش)
مجمع جهاني اهل بيت(ع) در دهم دي ماه 1369، با هدف تجمّع شيعه، ايجاد رابطه بين جهان تشيع، رونق بخشيدن به حوزههاي علميه شيعه، حل مشكلات شيعيان با ساير فِرَق اسلامي و استفاده از امكانات حقيقي و حقوقي اهل تشيع به وجود آمد. شكلگيري اين مجمع پس از حكم حضرت آيتاللَّه خامنهاي رهبر معظم انقلاب اسلامي در چهارم دي ماه آن سال، با هدف آشنا نمودن شيعيان سراسر جهان به مباني انقلابي و تفكر حاكم بر نظام اسلامي ايران انجام شد. ايشان تأكيد كردند كه اولاً سياست، سر لوحه اقدامات قرار نگيرد و ثانياً بر اساس مصلحت، اگر نياز نبود، در كارها تصريح به نام ايران نشود.
مرگ "آلفرد وايْتْهِد" فيلسوف و رياضيدان معروف انگليسي (1947م)
آلفرد نورْثْ وايْتْهِد، رياضيدان و فيلسوف انگليسي در 15 فوريه 1861م به دنيا آمد. وي پس از طي تحصيلات خود، به تدريس فلسفه و رياضي در دانشگاههاي انگلستان و امريكا مشغول شد و كتابهايى درباره رياضيات نگاشت. وايْتهِد برخلاف سالهاي جواني كه بيشتر به رياضي تمايل داشت، در سنين پاياني عمر خود به فلسفه روي آورد و به آن پرداخت. از آنجا كه وايتهد از يك خاندان روحاني بود، بيشتر به جنبه معنوي دنيا اهميت ميداد تا جنبه مادي آن. وي مخالف هر گونه دوگانگي ميان روح و ماده، خدا و جهان، دين و علم و واقعگرايى و خيالپردازي بود و در راه آشتي دادن و سازگاري ميان اين اجزاي ناسازگار تلاش ميكرد. وايتهد اعلام داشت كه سراسر جهان فرايندي مستمر از اعمال متقابل ناهماهنگ است. در حقيقت وي در تكثير ظاهري اشياء، وحدت اساسيِ آنها را مشاهده ميكرد. از وايتهد آثاري بر جاي مانده كه اصول نسبيت، دين در دست ساختمان، فرايند و واقعيت و سرگذشت انديشهها از آن جمله است. با اين حال زبان و نوشتار وايتهد جنبه فني و پيچيده دارد و همين امر باعث شده است كه اغلب افكار و انديشههاي او گنگ و نامفهوم باشد. آلفرد نورث وايْتْهِد سرانجام در 30 دسامبر 1947م در 86 سالگي در گذشت.