ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : پنجشنبه 4 دي 1404
پنجشنبه 4 دي 1404
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : پنجشنبه 4 آذر 1395     |     کد : 108803

جمعه5آذر1395-25صفر1437 -25نوامبر 2016

تشكيل بسيج مستضعفين به فرمان ...

مرگ "محمدعلي فروغي" سياستمدار و نخست وزير رژيم پهلوي (1321ش)

محمدعلي فروغي در سال 1254 شمسي به دنيا آمد و پس از مرگ پدر به "ذكاءالملك" ملقب گرديد. جد اعلاي اين خانواده از يهوديان بغداد بود كه براي تجارت به ايران آمد و در اصفهان سكني گرفت و مسلمان شد. پدر فروغي از معاريف فرهنگي زمان خود به شمار مي‏رفت كه تحت تأثير ميرزا ملكم خان از پيشكسوتان ترويج فرهنگ غربي و فراماسونري در ايران به شمار مي‏رود. محمدعلي فروغي مشوّق احمدشاه قاجار براي استعفا بود و در به قدرت رسيدن رضاخان و تأسيس سلسله پهلوي، نقشي اساسي ايفا كرد. او نخستين رييس الوزراي رضاخان بود كه شانزده سال بعد نيز براي اولين بار تاج پادشاهي را بر سر محمدرضا پهلوي نهاد. فروغي معتمدترين شخصيت سياسي ايران از نظر دربار لندن جهت پيشبرد سياست‏هاي استعماري بريتانيا در ايران محسوب مي‏شد. او در تمام مراحل سياست‏هاي ضداسلامي خود و رضاخان، مورد حمايت مستقيم انگليس قرار داشت. فروغي همچنين در چندين دوره مجلس شوراي ملي به نمايندگي برگزيده شد و يك بار به رياست آن رسيد. پس از فرار رضاخان، ذكاءُالملك، عامل مهمي در كنترل اوضاع داخلي و روي كار آوردن و تثبيت محمدرضا بود و توانست با وعده‏هاي توخالي، مردم را فريب دهد. فروغي پنج بار وزير امور خارجه، چهاربار وزير دارايي، سه بار وزير دادگستري، چهار بار وزير جنگ، يك بار وزير اقتصاد، يك بار كفيل نخست وزير، يك بار رييس مجلس شوراي ملي و سه بار نخست وزير شد. محمدعلي فروغي سرانجام در 5 آذر 1321 ش، در 67 سالگي، هنگامي كه وزير دربار محمدرضا پهلوي بود، بر اثر سكته قلبي درگذشت. فروغي داراي دو چهره متضاد است. يكي سياستمدار و ديگر دانشمند، اديب و فيلسوف. وي علاوه بر اينكه آثار متعددي را پديد آورده است ولي در بعد سياسي، از افراد ذي نفوذ و مؤثر در تثبيت سلطنت استبداي پهلوي اول و دوم به شمار مي‏رود.

تشكيل بسيج مستضعفين به فرمان "امام خميني"(ره) و روز بسيج (1358ش)

به دنبال پيروزي انقلاب، دست غارتگران استعمارگر از ايران قطع شد و منافع آنان به خطر افتاد. آنان از آن پس براي حفظ منافع خود به فكر مقابله با انقلاب افتاده و عليه آن توطئه كردند. يكي از خطراتي كه انقلاب نوپاي اسلامي را تهديد مي‏كرد، حمله نظامي بود. بنابراين حضرت امام خميني(ره) در پنجم آذرماه سال 1358 فرمان تشكيل بسيج مستضعفين را صادر كردند و همگان را به تشكيل ارتش بيست ميليوني فرا خواندند. اين نهاد مردمي با داشتن نيروهاي با ايمان، فداكار و پرتلاش كه از متن جامعه برخاسته‏اند، در تمام صحنه‏هاي انقلاب اسلامي به ويژه در طول 8 سال دفاع مقدس ملت ايران، نقشي تعيين كننده داشته است. در طول هشت سال دفاع مقدس، بسيج آن‏چنان درخشيد كه دشمنان اعتراف كردند قدرتي كه در بسيج نهفته است، توان مقابله با ارتش‏هاي كلاسيك جهان را دارد. بسيج، وظيفه جذب، آموزش و سازمان‏دهي نيروهاي مردمي و اعزام آنها به جبهه‏هاي نبرد را برعهده داشت و توانست با سامان دادن به نيروهاي مؤمن و ارزشي، ارتشي مردمي را پي ريزي كند. بسيج، اكنون نيز در عرصه‏هاي اجتماعي، فرهنگي و نظامي ايران اسلامي، با همان شور و نشاط اوليه، حضوري فعال دارد.

درگذشت "سيدحسن ميرخاني" استاد خوشنويسي معروف به "سراج الكُتّاب" (1369ش)

استاد سيدحسن ميرخاني معروف به سراج الكُتّاب فرزند سيد مرتضي حسيني برغائي در سال 1291 ش در تهران به دنيا آمد. وي پس از اتمام تحصيلات مقدماتي، هنر خطاطي را نزد پدر و استادان برجسته خطاطي ايران فرا گرفت. او در مدتي بسيار كوتاه، در خوشنويسي به درجه استادي رسيد و سپس به تدريس پرداخت. استاد ميرخاني در نوشتن تمام انواع خط از قبيل نسخ، ثلث، تعليق و شكسته و به ويژه خط نستعليق، مهارتي بسيار داشت و در سرودن شعر نيز توانا بود. اين استاد بزرگ خوشنويسي، بيش از شصت جلد كتاب با خط خوش نوشت كه خوشنويسي كليات سعدي و ديوان حافظ و نيز ديوان اشعارش از آن جمله است. ايشان هم‏چنين در تأسيس انجمن خوشنويسي ايران نقش مهمي ايفا كرد. استاد سيد حسن ميرخاني سرانجام در پنجم آذر 1369ش در 78 سالگي در تهران درگذشت.

تخليه و خروج نيروهاي استعماري انگلستان از سرزمين امريكا (1783م)

انگلستان از اولين سال‏هاي قرن هفدهم حضور استعماري خود در امريكا را آغاز نمود و آن منطقه را براي فعاليت تجاري بازرگانان انگليسي آماده كرد. هم‏زمان با انگلستان و پيش از آن، ساير كشورهاي اروپايى هم‏چون اسپانيا و فرانسه نيز در امريكا حضور استعماري داشتند. سلطه‏گران اروپايى علاوه بر تاراج منابع و ذخاير ارضي، به قتل عام بوميان و سرخ‏پوستان اين منطقه مبادرت مي‏ورزيدند. با اين حال از سال‏هاي نخست قرن هجدهم، فعاليت‏هاي استقلال‏طلبانه در امريكا رشد نمود و به صدور اعلاميه استقلال امريكا در چهارم ژوئيه 1776م انجاميد. در عين حال جنگ‏هاي استقلال ادامه يافت و نيروهاي فرانسوي نيز بر اساس مصالح خود در اروپا، به كمك استقلال‏طلبان آمدند. از سوي ديگر انگلستان نيز خواهان پايان جنگ و خروج از باتلاقي بود كه پايان نداشت. از اوائل سال 1782م مذاكرات صلح به صورت محرمانه آغاز شد و با به رسميت شناختن استقلال امريكا توسط انگلستان خاتمه يافت. بر اساس توافقات به عمل آمده، كانادا در اختيار انگلستان باقي ماند و ساير مناطقْ، استقلال خود را به دست آوردند. سرانجام اين قرارداد كه مسئله مالكيت مناطق ديگري از جهان را نيز تعيين مي‏نمود، در سپتامبر 1783م به امضاء رسيد. با اين حال هنوز يك سپاه انگليسي در بندر نيويورك حضور داشت. بالاخره در 25 نوامبر 1783م آخرين كشتي انگليس اين بندر را ترك نمود. بدين ترتيب حضور مستقيم و استعماري انگلستان در امريكا پس از حدود دو قرن، خاتمه يافت. انگليسي‏ها از يك طرف معتقد بودند امريكايي‏ها بعداً از اين جدايي پشيمان شده باز هم به دامان انگلستان باز مي‏گردند و از سوي ديگر، با آزاد شدن نيروهاي انگليسي از منطقه امريكاي شمالي، انگلستان توانست در مناطق ديگر جهان به گسترش مستعمرات خود بپردازد.


نوشته شده در   پنجشنبه 4 آذر 1395  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode