در دنیای فناوری، عادت کردهایم که همیشه به آینده نگاه کنیم. اما شاید نگاهی به گذشته هم بیفایده نباشد.
بهخصوص اگر بفهميم بسياري از مخترعان مشهور در عصر گذشته، خودشان مبدع اختراعشان نبودهاند و درواقع ايدههاي كسان ديگري را پيگيري كردهاند و بعدها از دستيابي به اختراعي فوقالعاده خبر دادهاند.
اگر به شما بگويند گراهام بل، مخترع تلفن، اين ايده را اولين بار از كس ديگري گرفته و ايدهي خودش نبوده، چه فكري ميكنيد؟
اديسون چهطور؟ ميدانستيد حتي او هم اولين بار گرفتن نور از برق را در نظرهاي شخص ديگري پيدا كرد و بعدها آن را اختراع كرد؟
با اين مقدمه شايد نگاهي به زندگي و روند اختراعهاي مخترعهاي مشهور جالب باشد:
در اينجا سراغ سه تن از مهمترين مخترعان دنيا و اختراعها و ابداعات آنها ميرويم تا ببينيم مثلاً داستان اختراع لامپ چه بوده و فكر گرفتن نور از جريان الكتريسيته اول در ذهن چه كسي متولد شده، يا كار گراهامبل در اختراع تلفن چهقدر اصل بوده و چهقدر به اختراعهاي ديگران تكيه داشته و بالأخره به نيوتن سري بزنيم و ببينيم وقتي متوجه ميشودلايبنيتس ابداعات محاسباتي او را 10سال قبلتر در اختيار همگان قرار داده چه واكنشي نشان ميدهد.
وقتي صحبت از اختراع تلفن ميشود، همه مهندس اسكاتلنديالاصل يعني «الكساندر گراهامبل» را مخترع آن ميدانند. اما حالا روشن شده «تلگراف هارمونيك» كه گراهام بل در سال 1875 در آمريكا اختراع آنرا به نام خود به ثبت رساند، چندان هم كه بهنظر ميرسيد كار گراهام بل نبوده است.
ماجراي اختراع تلفن حتي داستان مشهوري دارد. آنجا كه همكار گراهامبل در اتاق كناري يك تلگراف هارمونيك برايش فرستاد و گفت: «آقاي واتسون به اينجا بياييد. ميخواهم شما را ببينم.»
اما شايد داستان بههمين سادگيها نبوده باشد و ممكن است گراهامبل سزاوار اين همه اعتباري كه دربارهي تلفن به او داده ميشود نباشد. بهطور مثال محققان دريافتهاند كه يك دهه پيش از گراهامبل، مهندس ايتاليايي «آنتوني ميوسي»و مخترع آلماني «فيليپ رايس» توانسته بودند دستگاههايي بسازند كه صوت را به سيگنالهاي الكتريكي تبديل كنند.
در سال 2002 مجلس نمايندگان آمريكا طرحي را تصويب كرد كه به موجب آن ميتوان مقدمهي حذف نام بل را بهعنوان مخترع تلفن، فراهم كرد.
چرا كه شواهدي وجود دارد كه تحقيقات بسيار مهم و پيشرفتهي آنتوني ميوسي، در نهايت منجر به اختراع تلفن توسط او و نه گراهامبل ميشده است.
«توماس اديسون» اولينبار ايدهي گرفتن نور از جريان برق را در نظريات يك شيميدان مشهور، به نام «همفري ديوي» پيدا كرد. اين شيميدان يك قرن زودتر از اديسون بهدنيا آمده و كاشف عناصر سديم، پتاسيم و كلسيم بود.
ديوي فهميده بود كه اگر جريان برق را در يك سيم روان كند، اصطكاك باعث حرارت ميشود و اين حرارت در نقطهاي تبديل به نور خواهد شد. اما نتوانست مادهاي پيدا كند كه هم ارزان باشد، هم سوختن آن به طول انجامد تا نور پايدار بهوجود بياورد.
40 سال بعد از ديوي، نوبت به يك شيميدان و ستارهشناس انگليسي ديگر رسيد؛ «وارن دولارو». او توانست براي مشكلي كه راه رسيدن ديوي به نور را سد كرده بود، راه حلي پيدا كند.
وارن رشتههاي نازك و مقاومي را براي سوزاندن پيدا كرد كه هنگام سوختن از بين نروند و براي هر چه طولانيتر كردن مدت زمان عمل سوخت، كه در طي آن نور پديد ميآيد، اين رشتهها را در خلأ بستهبندي كرد.
با اين وصف، مشكل همچنان پابرجا بود. جنس اين رشتههاي نازك مقاوم، نوعي پلاتين گرانقيمت بود و بستهبندي كردن آنها در خلأ نيز هزينهي زيادي در برداشت. پس اين لامپها، هرچند نوراني اما مقرون بهصرفه نبودند و تقريباً درست به همين دليل غيرقابلاستفاده شدند.
در سال 1879 ميلادي، اديسون، حلال مشكلاتي از اين دست بود. او بود كه توانست بالأخره بر اين مشكل غلبه كند. درست يكسال قبل از اين تاريخ، يك شيميدان ديگر به نام «جوزف سوآن» راهحل ديگري براي توليد لامپ نوري ارائه داد. مادهي سوختني كه او براي توليد نور بهكار برد، نوعي كربن تجاري و بادوام بود.
اما اين يكي هم چنگي به دل نميزد. چرا كه رشتههايي كه سوآن انتخاب كرده بود بسيار ضخيم بودند. اينطور بود كه در نهايت نوبت به اديسون رسيد تا براي هميشه به اين تحقيقات پايان دهد.
او تركيبي از رشتههاي كربني نازك را در يك خلأ بهتر بهكار برد و با اين تركيب هم به چالش علمي و هم به چالش اقتصادي، در ساخت لامپهاي نوري رشتهاي پايان داد.
- دعوا بر سر ديفرانسيل و انتگرال!
حسابان يا همان حساب ديفرانسيل و انتگرال، كشف دو رياضيدان مشهور يعني «ايزاك نيوتن» انگليسي و «گوتفريد لايبنيتس» آلماني بوده است. اين دو رقيب كه هر دو در قرن هفده و هجدهي ميلادي ميزيستند، با ارتقاي جبر و هندسه توانستند اين سرشاخهي اصلي رياضي را با نام خود عجين كنند.
حساب ديفرانسيل و انتگرال، ابزاري قدرتمند در محاسبات رياضي براي بسياري از مباحث محاسبهاي بهشمار ميرود. اما يك روز نيوتن متوجه شد، بسياري از محاسبات ابداعي او را لايبنيتس، 10 سال پيش از او عمومي كرده است.
در آن زمان يك جنگ لفظي بين اين دو در گرفت و نيوتن ترور شخصيتي ناعادلانهاي را ضد لايبنيتس به جريان گذاشت. با اين حال هنوز ثابت نشده پيشرفتهاي علم ديفرانسيل و انتگرال و حتي كشف آن دقيقاً بيشتر مديون كداميك از اين دو است.
اما حالا مشخص شده برخي از مباحث ريشهاي در حسابان يا همان ديفرانسيل و انتگرال، حاصل تحقيقات ارشميدس، دانشمند يوناني بوده است كه 200 سال پيش از تولد مسيح ميزيست.