تبعيد "رضاخان پهلوی" به جزيره موريس در جريان جنگ جهاني دوم توسط متفقين (1320 ش)
پس از ورود متفقين به ايران و استعفاي اجباري رضاخان از سلطنت، وي در 25 شهريور 1320 ش به ناچار ايران را ترك كرد و به امر انگليس به جزيره موريس و سپس ژوهانسبورگ در آفريقاي جنوبي تبعيد شد تا اينكه در همانجا درگذشت. اگر رضاخان از ابتداي امر، به وسيله اجانب و به ويژه انگلستان روي كار نيامده بود و پايههاي حكومت خود را بر روي افكار عمومي، عدالت و آزادي استوار ميساخت، متفقين هرگز نميتوانستند به اين سهولت او را بركنار و از ايران تبعيد نمايند. او خوب ميدانست كه با تمام مخالفتي كه روسها و انگليسها با وي دارند، اما اگر قوايشان وارد تهران شود، به او و خانوادهاش صدمهاي نخواهند زد و حداكثر شدت عمل آنها، بركناري از سلطنت و تبعيد وي خواهد بود. آنچه او را بيش از هرچيز نگران ساخته بود، بيم انتقام مردمي بود كه شانزده سال در زير فشار حكومت زور و استبداد قرار گرفته بودند. و اين نگراني سبب شد كه از سلطنت كناره بگيرد و از ايران خارج شود.
حمله تجاوزكارانه ناوهاي آمريكايي به جزاير نفتي ايران در خليج فارس (1366ش)
پس از آن كه دولت كويت، جمهوري اسلامي ايران را به حملات موشكي متهم كرد و عراق با اين بهانه در 17 شهريور 66، به تأسيسات ايران حمله برد، ايران نيز يك موشك به نفتكش كويتي پرتاب كرد و خساراتي وارد آورد. دولت آمريكا به اين بهانه كه پرچم آمريكا روي نفتكش بود تصميم به اقدام تلافي جويانه گرفت و در 27 مهر 1366، چهار ناوشكن آمريكايي به جزيره رستم كه پايانه نفتي رشادت در آن بود، اعزام شدند. در اين حمله، تنها بيست دقيقه مهلت داده شد كه آنجا را تخليه كنند. آنگاه با توپهاي سنگين، هزار گلوله به آن شليك كردند و چون هنوز بخشي از تأسيسات نفتي پابرجا بود، گروه انفجاري را به جزيره اعزام داشتند كه آن را نيز ويران سازد. سپس يك گروه از كماندوهاي آمريكايي به ميدان نفتي رسالت در شمال جزيره رستم كه مدعي بودند در آن ميدان نفتي، تأسيسات رادار و مخابرات وجود دارد حمله نموده، تأسيسات مستقر در جزيره را نابود كردند. اين در حالي است كه هيچ گونه تأسيسات نظامي و راداري روي سكوهاي نفتي مذكور وجود نداشت. تجاوز مسلحانه آمريكا به تماميت ارضي ايران، نقض منشور ملل متحد و حقوق بين الملل و نقض مجدد ادعاهاي ظاهري آنان در رعايت بي طرفي و نقض كليه بندهاي قطعنامههاي شوراي امنيت بود. اين حلمه تجاوزكارانه آمريكا به سكوهاي نفتي ايران در خليج فارس، واكنشهاي متعددي در كشورهاي مختلف به دنبال داشت و برخي كشورها اين اقدام تجاوزكارانه را محكوم كردند.
تدوين تاريخ اسلامي در عهد خليفه ي دوّم (16 ق)
در عصر خليفهي دوم برخي از استانداران و برخي از دورانديشان مدينه لزوم انتخاب تاريخي ويژه براي مسلمانان را به اطلاع خليفه رسانيدند. عمر بن خطاب كه دو سال و نيم از خلافتاش ميگذشت، تصميم گرفت براي مسلمانان تاريخ ويژهاي ترتيب دهد. به همين جهت تعدادي از صاحبنظران مهاجر و انصار را گردآورد و با آنان دربارهي تدوين تاريخ اسلامي مشورت و گفتوگو كرد. امير مؤمنان علي بن ابي طالب(ع) نيز كه در آن جمع حضور داشت، پيشنهاد كرد: به خاطر اهميت هجرت پيامبر اسلام (ص) از مكه به مدينهي منوّره، هجرت آن حضرت را مبدأ تاريخ قرار بدهند. غير از آن حضرت، برخي از حاضران، تولد پيامبر(ص)، برخي سال بعثت آن حضرت و برخي سال رحلت آن حضرت را پيشنهاد كرده بودند. همچنين بعضيها تاريخ رومي (ميلادي) و عدهاي هم تاريخ فارس (فرس قديم) را پيشنهاد نمودند. ولي عمر بن خطاب پيشنهاد امير مؤمنان علي بن ابيطالب(ع) را اصلح دانست و همان را تأييد كرد و بنا گذاشت كه هجرت پيامبر(ص) مبدأ تاريخ اسلامي باشد. پس از آن دربارهي ابتداي سال قمري كه از چه ماهي آغاز گردد، گفتوگو شد. در اينباره هم نظرهاي گوناگوني ارائه گرديد. برخي به خاطر اهميت ماه رمضان، ابتداي رمضان را و برخي به خاطر اهميت حج، اوّل ذيحجه را و برخي ماه رجب را كه در عصر جاهليت اهميت ويژهاي در نزد عربها داشت و عثمان بن عفان، ماه محرم را به خاطر اين كه نخستين ماه حرام است، پيشنهاد نمودند. عمر بن خطاب پيشنهاد عثمان را پذيرفت و دستور داد كه نخستين ماه سال قمري را از محرم آغاز كنند.
شكست "امير عبدالقادر الجزايري" در برابر استعمارگران فرانسوي (1260 ق)
اميرعبدالقادر الجزايري پس از 15 سال مبارزهي پيگير عليه استعمارگران فرانسوي، سرانجام دستگير شد. از جمله عوامل شكست امير عبدالقادر، اين بود كه در داخل الجزاير پايگاهي براي استقرار و مبارزه نداشت، زيرا سراسر كشور تحت اشغال فرانسويان بود در نتيجه عبدالقادر ناچار گرديد، درمناطق مرزي الجزاير و مراكش با فرانسويان مبارزه كند. ولي حاكم مراكش نيز كه تحت سلطهي فرانسويان بود، پس از چندي به امير عبدالقادر، اجازهي استفاده از مناطق مرزي مراكش را نداد و او را از خاك اين كشور بيرون راند. اين موضوع باعث شد كه فرانسويان بتوانند امير عبدالقادر را كه در انديشهي ايجاد حكومتي يكپارچه و مستقل در سراسر شمال آفريقا و بيرون راندن استعمارگران از الجزاير بود شكست دهند. عبدالقادر 9 سال در زندان فرانسه بود و سپس وي را به شرط آن كه به كشورش باز نگردد، آزاد كردند.
تصرف مجمع الجزاير فيليپين توسط استعمارگران اسپانيايي (1565م)
فيليپين مجمع الجزايري است در جنوب شرقي آسيا با 300 هزار كيلومتر مربع مساحت و در همسايگي چين و مالزي قرار گرفته است. كاشفين اروپايى نخستين بار در 6 اوت سال 1521م به جزاير فيليپين قدم نهادند. ماژلان، دريانورد اسپانيايى به عنوان اولين اروپايى از اين منطقه ديدن نمود و آن را به نام فيليپ پادشاه اسپانيا، فيليپين ناميد. با اين حال تصرف اين منطقه توسط اسپانيا تا سال 1565 به طول انجاميد. در 18 اكتبر اين سال، فيليپين رسماً ضميمه متصرفات اسپانيا گرديد كه به مدت 3 قرن ادامه داشت ولي مسلمانان اين منطقه كه قبل از قرن سيزدهم وارد اين منطقه شده بودند، هيچگاه به همكاري و سلطه جويى اروپاييها تن در ندادند. در اواخر سده نوزدهم، جنبشهاي استقلالطلبانه درگوشه و كنار كشور پديد آمد و در پي آن در سال 1896م به يك شورش عمومي ضداستعماري تبديل گرديد و ادامه يافت و سرانجام به استقلال فيليپين در دوازدهم ژوئن سال 1898م منجر گرديد. (ر.ك: 12 ژوئن)
تولد شاعر نامآور ترکمن کریم قربان نفس نامور به مختومقلی معاصر (1929م)
کریم قربان نفس، شاعرنو، مترجم و روزنامه نگاردر۱۸ اکتبر سال ۱۹۲۹ (میلادی) در روستای «ییلانلی» از توابع بخش گوگ تپه (ترکمنستان) ترکمنستان متولد شد. كريم قربان نفس شاعري نوپرداز، مترجمي توانا و روزنامه نگاري نكته سنج بود. در تركمنستان در سال 1929 ميلادي به دنيا آمد. و با كار در يكي از نشريات دولتي و قلم فرسايي در آن و نيز در اثر همكاري نزديك با مترجمان و نويسندگان مشهور تركمنستان در زمينه ادبي به تجارب گرانقدري دست يافته كه موجب نبوغ و درخشش ادبي او شده است. از جمله فعاليت هاي ادبي او ترجمه است وي علاوه بر ترجمه بيش از بيست كتاب از زبان مادري خود (تركمني) به ديگر زبانها، آثار «ش، پتته اف»، «ق،كنيه»، «ج، پودار» را به زبان خود ترجمه كرد. وي با بيشتر نويسندگان و مترجمان مشهور تركمن چون « آنه مخدوف، الله بردي هاديف، بردي كربابايف، ب. سيتاكوف و ...» و با نويسندگان و گويندگان روس و اوكراين ارتباط تنگاتنگ داشت. اغراق نيست اگر بگوييم از شاعران معاصر كسي نيست به منزلت و ارزش ادبي او رسيده باشد مخصوصا در زمينه شعر و شاعري كه قدرت و توانايي و خلاقيت او زبانزد تمام شاعران معاصر است. از جمله شاهكارهاي شعري او مي توان به «تايماز بابا » (1960)، مجموعه اشعار « قوشغي و پاياماسي (1985)، سالدات يورگي / قلب سرباز (1953)، آتا و اوغيل / پدر و فرزند ( 1961)، قوم دن تاپيلان يورگ / دلي كه از خاك پديد آمد (1965)، قرق ( 1967)، عيال باخشي / زن نوازنده ( 1972 )، عمر ( 1975) اشاره كرد.