به آتش كشيدن مسجد جامع كرمان توسط مزدوران رژيم پهلوي (1357 ش)
در روز 24 مهر 1357 ش حدود 20 هزار نفر از مردم مسلمان كرمان به منظور بزرگداشت اربعين شهداي 17 شهريور تهران و اولين سالگرد شهادت آيتاللَّه مصطفي خميني، كليه مغازهها را تعطيل كرده و در مسجد جامع كرمان اجتماع كردند. ناگهان حدود 300 نفر از عوامل رژيم در لباس زاغهنشينان معروف به كولي با در دست داشتن چوب و ميله آهني و با شعار جاويد شاه به مسجد حمله كردند و با ميله و چوب به جان مردم افتاده و پس از ضرب و شتم، قسمتي از وسايل مسجد و ساختمان از جمله قرآنها را سوزاندند. علاوه بر آن مغازههايي را كه تصوير امام را نصب كرده بودند، غارت نموده و آسيب فراواني زدند. هدف رژيم از ايجاد اين بلوا، برهم زدن اجتماع بزرگ مردم مسلمان و ايجاد رعب و وحشت آن هم به اسم مردم بود. اين حادثه موجب نفرت شديد مردم شد و امام خميني(ره) در پيامي، اين اعمال را نتيجه حملههاي جنونآميز دانستند.
برگزاري مراسم باشكوه چهلم شهداي هفدهم شهريور در بهشت زهرا (1357 ش)
روز جمعه 17 شهریور، مردم، بیخبر از حکومت نظامی به خیابانها ریخته و ارتش شاه در میدان ژاله (شهدا) به روی مردم بی دفاع آتش گشود و خیابان های اطراف را غرق در خون مردم بیگناه نمود. هفده شهریور 1357 بدین شکل در تاریخ انقلاب به جمعه سیاه معروف گردید.
آغاز اشغال خرمشهر توسط قواي متجاوز بعثي عراق (1359 ش)
بعد از ظهر روز دوشنبه 31 شهریور ماه 1359، ناگهان بارانی از آتش بر خرمشهر باریدن گرفت و شهر را غرق در آتش و دود ساخت. برای اغلب مردم بروز چنین وضعی قابل تصور نبود. در واقع پس از حملات هوایی عراق بر فرودگاههای ایران در بعد از ظهر روز 31/6/59، یگانهای زمینی عراق ماموریت خود را شروع کردند. دشمن با شناسایی قبلی از میزان توان و نیروهای مستقر در پاسگاه ها و مرز و اطلاع از نقاط ضعف خودی، اقدام به هجوم کردو قبل از حرکت، اجرای آتش روی پاسگاه های مرزی و جاده های اصلی را تشدید نمود و علاوه بر اجرای آتش توپخانه، تانک ها و خمپاره اندازها ، جاده خرمشهر- اهواز، پاسگاه کیلومتر25 و پاسگاه شلمچه را زیر بمباران هوایی خود گرفت. عراق ابتدا سعی کرد عقبه اصلی خرمشهر یعنی جاده خرمشهر- اهواز را تهدید کند و امکان مقاومت نیروهای مستقر در مرز و پاسگاه های مرزی را خنثی سازد. لازم به ذکر است که مدافعین شهر برای مقاومت با دشواریهای بسیاری مواجه بودند. به نیروهای داخل شهر نه تنها اضافه نمیشد، بلکه با شهادت و مجروح شدن نیروهای موجود، هر لحظه از تعداد آنها کاسته میشد. در این وضعیت، هرچند ادامه مقاومت بسیار دشوار بود اما ترک شهر برای حماسه آفرینانش دشوارتر به نظر میرسید، به همین خاطر مقاومت قدم به قدم سلحشوران مسلمان ادامه یافت تا روز 24 مهرماه که خرمشهر، شهر خون شد و «خونین شهر» نام گرفت.
درگذشت "ملاعبداللَّه شوشتري" عالم و فقيه مسلمان (1021 ق)
ملاعبداللَّه شوشتري، سالها در حوزهي علميهي نجف تحصيل كرد و از محضر اساتيد برجستهي اين مركز ديني بهره برد. او سپس به ايران مراجعت نمود و به تدريس و تربيت شاگردان پرداخت. ملاعبداللَّه شوشتري در زهد و تقوا شهرت فراواني داشت و در سادهزيستي زبانزد خاص و عام بود. او بر كتابهاي مختلف حاشيه نوشت و آنهارا تشريح كرد. شوشتري، گذشته از آن كه در علم و عمل به احكام دين از پيشتازان محسوب ميشد، در توجه به مردم و رفع مشكلات و همدلي در مصائب آنها نيز مشهور بود و در نزد مردم محبوبيت ويژهاي داشت.
مرگ "آندره وزاليوس" كالبد شكاف معروف بلژيكي (1564م)
آندرياس وساليوس يا آندره وزاليوس در 31 دسامبر 1514م در بروكسل در بلژيك به دنيا آمد. وي پس از طي تحصيلات متوسطه، وارد دانشگاه شد و در رشته پزشكي فارغالتحصيل گرديد. وزاليوس از آن پس، در حالي كه بيشتر از بيست سال نداشت، به استادي دانشگاه رسيد و به تدريس پرداخت. با اين حال، وي مايل به شناخت اجزاي دروني انسان بود و به كالبد شكافي بدن آدمي علاقه داشت. از اين رو طي سالهاي بعد تلاشهاي زيادي براي شناختن عملكرد اعضاي مختلف بدن از طريق تشريح به عمل آورد و نتايج تحقيقات خود را در كتابي به نام كارخانه بدن انسان گردآوري كرد. اين كتاب به عنوان نخستين اثر در باب تشريح بدن انسان، در دنياي آن روز شهرت بسيار يافت. مزاياي عمده آن بر ساير كتب قديمي، در تصاوير جالب آن بود. وزاليوس در كتاب خود، بدن آدمي را به طور طبيعي به نمايش درآورده و عضلات بدن را در حال انقباض طبيعي و نيز استخوانها را در وضع عادي زندگي، به حدي طبيعي نشان داده كه ميتوان گفت هيچ تصويري تا آن زمان برتر و بهتر از آن ترسيم نگرديده است. كتاب وزاليوس به نوعي آغاز تشريح نوين به شمار ميرود و وزاليوس با اين كتاب، دانش تشريح را وارد مرحله عملي دقيقي نمود. وزاليوس گرچه از نظر كالبدشكافي مردي بسيار دقيق بود، با اين حال پارهاي از نظرات فيزيولوژي قديم را قبول داشت. با اين حال برخلاف ارسطو كه قلب را مركز زندگي و هوش و عواطف ميدانست، وزاليوس عقيده داشت كه مغز و سلسله اعصاب اين وظيفه را برعهده دارند. تحقيقات گسترده وزاليوس در رشته پزشكي، توانست سير جديدي به حركت علم طب دهد به طوري كه ميتوان گفت طب جديد پيشرفت خود را مديون تحقيقات و تجربيات وزاليوس ميداند. وزاليوس مدتي را به عنوان پزشك مخصوص دربار گذراند اما پس از چندي با اتهاماتي مبني بر كفر و دزديدن جسد آدميان و تشريح آن از سوي مخالفانش روبرو شد كه در دادگاه تفتيش عقايد به مرگ محكوم شد. اما با وساطت پادشاه از مرگ نجات يافت و به تبعيد به بيتالمقدس محكوم گرديد. آندره وزاليوس سرانجام در مسير سفر به بيتالمقدس در 15 اکتبر 1564م در 50 سالگي درگذشت.
آغاز هفته جهاني نابينايان و روز جهاني عصاي سفيد
توجه به ايمني نابينايان و رعايت حقوق اجتماعي آنان، همواره مورد توجه مردم خيرانديش و مجامع بينالمللي بوده و هست و هر از چندگاه، ضرورت توجه به نابينايان در طيف گستردهاي مطرح ميشود. در سال 1950م، سازمان آموزشي، علمي و فرهنگي ملل متحد، يونسكو، و شوراي جهاني نابينايان در جلسهاي مشترك، قانون عصاي سفيد را بررسي و تصويب نمودند و روز 15 اكتبر را روز جهاني عصاي سفيد يا روز جهاني ايمني نابينايان اعلام كردند. قانون عصاي سفيد، تصويري جديد از نابينايان را در جامعه ترسيم كرده و از افراد نابينا ميخواهد كه به منظور حمايت از منافع خود، از تمام مفاد اين قانون مطلع باشند. حق استفاده از كليه امكانات رفاهي معمول در جامعه توسط نابينايان، تشويق نابينايان به مشاركت در امور دولتي و اشتغال توسط دولت و رعايت كامل حقوق نابينايان به هنگام عبور و مرور توسط رانندگان وسايل نقليه از جمله مفاد اين قانون ميباشند. همچنين مسئولان دولتي، هر ساله بايد روز پانزدهم اكتبر (برابر با 23 مهر) را به عنوان بزرگداشت روز نابينايان و قانون عصاي سفيد، به نحو شايستهاي ارج نهند و از مردم بخواهند كه رفتار معقولانهاي با نابينايان داشته باشند.