شاهزاده عبدالمجید میرزا عین الدوله والی آذربایجان از کار برکنار و به تهران احضار شد.(1287ش)
شاهزاده عبدالحسین میرزا فرمانفرما به ایالت و سردار معتضد به فرماندهی کل قشون آذربایجان منصوب شدند.
آغاز حركت اسرا و اهلبيت "امام حسين"(ع) به شام (61 ق)
با پايان يافتن روز دهم محرم سال 61 قمري و شهادت امام حسين(ع) و ياران با وفايش، يزيديان به غارت كاروان حسيني پرداختند. آنان خيمههاي امام را سوزانده و از به يغما بُردن جزئيترين وسايل دريغ نكردند. سرانجام كاروان امام حسين(ع) اين بار به رهبري امام سجاد(ع) و حضرت زينب كبري(س) در شامگاه روز يازدهم محرم به طرف كوفه حركت داده شدند و نهضت حسيني، به شكلي ديگر ادامه يافت. هرچند، دشمن توانسته بود نيروهاي امام را در ظاهر شكست دهد ولي رسواييهاي حكومت جور بنياميه و افشاگريهاي امام سجاد(ع) و حضرت زينب(س) روي امويان را در تاريخ سياه كرد و قيام امام حسين(ع) و راه پاك او را جاودانه ساخت.
درگذشت محدث شهير "ابوعيسي ترمذي" (279 ق)
محمد بن عيسي مشهور به ابوعيسي ترمذي، حافظ قرآن و محدث مشهور مسلمان بود. او جهت كسب علوم ديني و فراگيري حديث، سالهاي متمادي به سرزمينهاي مختلف اسلامي سفر كرد و از بسياري مشايخ زمان خود، حديث شنيد و آنهارا گردآوري كرد. معروفترين اثر به جاي مانده از اين محدث مسلمان، كتابي تحت عنوان جامع ترمذي است كه از كتب مرجع و اصلي اهلسنت به شمار ميرود.
مرگ "نيكولا دومالبرانش" عالم علوم الهي و فيلسوف شهير فرانسوي (1715م)
نيكولا دو مالْبِرانْشْ فيلسوف فرانسوي در 6 آگوست 1638م در فرانسه به دنيا آمد. وي پس از اتمام تحصيلات خود در رشته علوم الهي به صنف كشيشان درآمد و چون از عقايد رِنِه دكارت آگاه شد از پيروان وي گرديد. مالبرانش با پيروي از فلسفه دكارت، اين فلسفه را به نحوي كه با عقايد مسيحيت كاتوليك موافق باشد، تكميل كرد و خود در اين فلسفه صاحب نظر شد. فلسفه مالبرانش در داخل فلسفه دكارت به فلسفه اصالت اتفاق يا مقارنه معروف است و مقصود از آن به طور كلي اين است كه ذهن و جسم در يكديگر تاثيري ندارند و حتي خود اجسام در يكديگر و خود اذهان نيز در يكديگر تاثيري ندارند. او معتقد بود كه علت اصلي خداست و آنچه در دنيا به ظاهرْ علت و معلول مينمايد، در حقيقت مقارنه و تصادف است. هر تغيير در اجسام و امور ذهني و معنوي، مستقيماً از خداست چرا كه هر جسمي كه در حال سكون است نميتواند خود محرك باشد. همچنين همه نظم و ترتيبي كه در دستگاه خلقت ديده ميشود و همه قوانين علمي و طبيعي، بيان نظم و اراده الهي است. مالبرانش هيچ علتي را به جز خدا قبول ندارد و اراده بشر را بيفايده ميداند. وي ميگويد: "هيچ چيز بدون اراده خداوند انجامپذير نيست." مالبرانش بعدها به افكار افلاطون نيز معتقد شد به طوري كه او را افلاطوني - مسيحي ميناميدند. مالبرانش، مشاهده را مقدمه ايمان قلمداد ميكرد و بر اين اعتقاد بود كه قبل از مشاهده يك چيز، نبايد به آن ايمان آورد، اما هنگامي كه مشاهدات فرد، عقل او را به سوي حقيقت، رهنمون گشت، نبايد در ايمان تزلزل داشت. به عبارت ديگر، عقل ما نتيجه معقولِ مشاهدات حواس ماست و همين عقل، رساننده ما به اين حقيقت است كه همه مخلوقات در خداوند وحدت مييابند. از اين جا معلوم ميشود كه عقل، رهنماي ما به قبول ايمان و ايمانْ راه وصول و درك خداوند است. آثار مالبرانش از نظر روشني و شيوايي، از آثار مهم ادبي قرن هفدهم ميلادي است كه كتاب تفكرات مسيحي، گفتگوي فيلسوف مسيحي با فيلسوف چيني درباره وجود خدا و گفتگوهايي درباره مابعدالطبيعه و دين از آن جملهاند. نيكولا مالبرانش سرانجام در 13 اکتبر 1715م در هفتاد و هفت سالگي درگذشت.
تصرف سرزمين تاريخي "بابِل" توسط كوروش هخامنشي (539 سال قبل از ميلاد)
كوروش هخامنشي، مؤسس سلسله پادشاهي هخامنشيان، از ساليان قبل، در ناحيه انشان در شرق شوشتر و حوالي رود كارون (در خوزستان فعلي) دولت كوچكي داشت و ميخواست همه آريايىهاي ايراني را با هم متحد سازد. از اينرو با مخالفان خود به جنگ برخاست و بر متصرفات خود افزود. كوروش پس از فتوحاتي در شرق ايران و افزايش دادن حدود سرزمين ايران باستان، به فكر تسخير بابل قديم افتاد. در اين زمان، عليرغم اينكه پادشاه بابِل، پيش از آن با كوروش پيمان اتحاد بسته بود، اما كوروش اعتمادي به دوستي او نداشت. از آن طرف، در بابل فساد اخلاق و ظلم و ستم، رواج فراوان داشت و مردم بابل به اسيراني كه از ممالك اطراف گرفته بودند ظلم زيادي ميكردند. چون موجبات سقوط بابل از هر جهت فراهم بود، كوروش در بهار سال 539 قبل از ميلاد از رود دجله گذشت و براي آنكه از سد بزرگي كه در شمال بابل بين رود دجله و فرات ساخته بودند، بگذرد، فرمان داد تا مسير فرات را تغيير دادند و از آن عبور كردند. كوروش پس از آن به سوي بابِل تاخت و پس از جنگي كوتاه، اين شهر را در سيزدهم اكتبر 539 ق.م به تصرف خود درآورد. كوروش سپس با جلال و شكوه وارد بابل شد و فرداي آن روز، در همان شهر تاجگذاري كرد.
كشف "كلر" توسط "كاردينال ويلهْلْم شيل" دانشمند سوئدي (1774م)
کلر (از واژه یونانی χλωρος به معنی زرد مایل به سبز) را Carl Wilhelm Scheele در سال ۱۷۷۴ کشف نمود و اشتباهاً تصور کرد این عنصر حاوی اکسیژن است. Humphry Davy در سال ۱۸۱۰ نام کلر را برای این ماده انتخاب کرد و اصرار داشت که این ماده در واقع یک عنصر است. كلر عنصر شيمايي با عدد اتمي ۱۷ است كه به صورت Cl نوشته مي شود اين عنصر در گروه ۱۷(هالوژن ها) جدول تناوبي قرار دارد چون يون كلر قسمتي از نمك و تركيبات ديگر است به وفور در طبيعت يافت مي شود و كاربرد فراواني در زندگي بشر دارد.كلر در فرم عنصري خود(Cl2) تحت شرايط استاندارد ،كلريد(oxidant) قوي است كه براي سفيد سازي پارچه ها و به عنوان ضد عفوني كننده به عنوان يك عامل مهم در صنعت كاربرد دارد.گاز کلر زرد مایل به سبز است، دو و نیم مرتبه از هوا سنگین تر، دارای بوی بسیار بد و خفه کننده و بسیار سمی است. این عنصر عاملی اکسید کننده، سفیدکننده و گندزدا میباشد. کلر بهعنوان بخشی از نمکهای طعام و ترکیبات دیگر به مقدار زیادی در طبیعت و لزوماً در بیشتر جانداران وجود دارد. كلر به عنوان ماده ضد عفوني كننده رايج در استخرهاي شنا براي تميزي و بهداشت آن ها مورد استفاده قرار مي گيرد، گاهي در اتمسفر فوقاني تركيبات كلرداري مانند كلرفلوئوركربن وجود دارند كه در تخريب لايه اوزون موثرند.