خانم اردک لنگ های حمام روی طنابی که عنکبوت بافته بود پهن می کند تا خشک شوند. خاله خرسه با توله هایش عرق ریزان به خانم اردک می رسد و می گوید:

امسال عجب تابستون گرمی است.
خانم اردک به اتفاق خاله خرسه وارد حمام می شوند. توله خاله خرسه در حوض چه حمام ورجه و ورجه می کنند که یک دفعه آب قطع می شود.

خاله خرسه و خانم اردک با ناراحتی  به سمت رودخانه که آب حمام را تامین می کند می روند. اما آن جا با صحنه ترسناک  تری روبرو می شوند. آب رودخانه حسابی پایین رفته و چند تنه  درخت هم کف آن افتاده است. همه  حیوانات نزدیک  رودخانه جمع شده اند. 

بز دانا دستی به ریش سفیدش می کشد و می گوید: حتما کار زنبور دشت گل هاست. اون ها می خواهند که جنگل ما نابود بشه وهمه آب رو برای گل خودشون ببرند.
یک دفعه صدای ملکه زنبورها از سمت دشت گل ها شنیده شد: آهای اهالی جنگل چرا دزدکی گل دشت مارو می چنید؟!

حیوانات با تعجب به هم دیگر نگاه کردند. بز دانا چند قدم جلو رفت و گفت: اما حیوانات ما دزد نیستند.
این شمایید که حقوق ما رو رعایت نمی کنید وجلوی آب رودخانه را بستین.

تمام زنبورها صف بستند و نیزه طلاییشان را بالا بردند.

بز دانا این دفعه با صدای بلندتر گفت: این کار شما یعنی اعلام جنگ به ما...باشه...خودتون خواستید حالا می بینید کی پیروز میشه.
حیوانات با عصبانیت پشت سرهم ایستادند.

فیل خرطوم خود را بالا برد تا شروع جنگ را اعلام کند که یک دفعه از دور صدایی شنیده شد:
-آهااااااااای...آهااااااااااااااای...صبرکنید...آهااااای!

جغد روی تنه درختی نشست و نفس نفس زنان گفت:صبرکنید...باید یه چیز بهتون نشون بدم.
جغد عکس داخل دوربینش را به همه نشان داد.

«تیتر اول روزنامه جنگل»

اولین دادگاه رسیدگی به پرونده سمورآبی به جرم قطع درختان چیدن گل ها و سد زدن بر روی آب رودخانه  فردا صبح زود در دادگاه حیوانات اجرا می شود.
بز دانا با خنده گفت: بهتر بود اول روزنامه رو این طوری می زدیم: خبری از جغد  خبرنگار که جلو جنگ و دعوا را گرفت و صلح را برقرار کرد.

 زنبورها حلقه گلی را دور گردن جغد که روی درخت نشسته بود انداختند.