انتشارات محراب قلم رمان «امیر خرگوش» نوشته محمود برآبادی را برای نوجوان منتشر کرده است.
در این رمان «امیر» بچه سهراه شکوفه، آرزو دارد خیلی زود پولدار شود تا مجبور نباشد پول توجیبیاش را از پدرش که باغبان پارک شکوفه است، بگیرد. او علاقه به درس و مدرسه ندارد، دو سال شده و اگر امسال هم مردود شود، از مدرسه اخراجش میکنند. امیر آرزوهای بزرگی دارد، اما برای رسیدن به آرزوهایش اراده و پشتکار لازم را ندارد؛ پس راه میانبر را انتخاب میکند.
اسی، بچه محل امیر که دستی در کارهای خلاف دارد و به قول امیر «وضعش توپ است»، سر راه امیر قرار میگیرد. امیر به دار و دسته اسی راه پیدا میکند و پایش به کارهای نان و آبدار و خلاف باز میشود. لطیف و همایون، همکلاسیهای امیر، نگران او هستند و تلاش میکنند مانعش شوند، اما امیر حرف کسی را گوش نمیکند.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «سهتایی نشسته بودیم توی هال. مامانم شست جورابم را که سوراخ بود، میدوخت. سیا کارتون تکراری زبلخان را نگاه میکرد و من هم مثلاً داشتم درس میخواندم، اما خدا میداند توی کلّهام چه فکرهایی وول میخورد. ناگهان موبایل زنگ زد.
مامانم گفت: «صدای چیه؟»
سیا گفت: «موبایل امیره.»
دنبال موبایل گشتم که صدایش را خفه کنم، اما پیدایش نمیکردم ... این جیب، آن جیب.
مامانم برگشت و چپ چپ نگاهم کرد.
گفتم: «مال همایونه.»
ـ مال همایون دست تو چی کار میکنه؟!
ـ داده یاد بگیرم که اگه موبایل برام خریدین، بلد باشم.
گوشی را از ته جیبم درآوردم و رفتم توی اتاق زری که کسی نبود. دکمهاش را زدم و یواش گفتم: «بله.» چون مطمئن بودم سیا جاسوس پشت در فالگوش ایستاده...»
محمود برآبادی که عضو هیاتمدیره انجمن نویسندگان کودک و نوجوان است، حدود 50 کتاب داستان برای کودکان و نوجوانان به علاوه چند فیلمنامه و تعدادی کتابهای علمی و آموزشی و نیز چند پژوهش نظری نوشته است. کتاب «داستانهای تاریخی» وی در سال 1357 کتاب برگزیده شورای کتاب کودک در بخش نوجوان شناخته شد.
انتشارات محراب قلم رمان «امیر خرگوش» را در قالب 112 صفحه با شمارگان دو هزار و 200 نسخه، به بهای هفت هزار تومان منتشر کرده است.