ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : يکشنبه 17 تير 1403
يکشنبه 17 تير 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : سه شنبه 8 تير 1389     |     کد : 8224

الهيات اسلامي در قلمرو علم

برونوگيدردني(Bruno Guiderdoni) يك اختر فيزيك‌دان درموسسه اختر فيزيك پاريس است...

برونوگيدردني(Bruno Guiderdoni) يك اختر فيزيك‌دان درموسسه اختر فيزيك پاريس است.
حوزه اصلي پژوهشي وي، تشكيل و تحول كهكشان است. او بيش از 50مقاله علمي منتشر كرده و همايش‌هاي بين‌المللي بسياري را در باب اين موضوعات ترتيب داده است. او يك پژوهشگر علوم اسلامي و مسائل جهان اسلام در فرانسه نيز هست و در تلويزيون فرانسه برنامه‌اي با عنوان «اسلام را بشناسيم» توليد كرده و بيش از 50مقاله علمي در باب الهيات اسلامي و عارفان مسلمان منتشر كرده است. اين دانشمند برجسته، پس‌از آشنايي با اسلام و مطالعه درباره آن، مسلمان شده است.

ممكن است درباره سيروسلوك روحي‌اي كه شما را به گفت‌وگو با اسلام رسانيد صحبت كنيد؟ عقايد مذهبي قبلي شما چه بود و سرانجام چطور شد كه به دين اسلام گرويديد و ملتزم شديد؟
پدرومادر من مسيحي هستند ولي من دين خاصي نداشتم. وقتي در علم تحصيل و مطالعه كردم، دريافتم كه در رهيافت علمي به جهان، چيزي غايب است. ديگر انواع دانش را جست‌وجو كردم و دريافتم كه جست‌وجو و طلب من يك طلب ديني است. من پس از سپري كردن راهي طولاني و مطالعات و تفكر در باب ماهيت معرفت و معناي زندگي انساني و 2سال اقامت در مراكش، 10‌سال پيش مسلمان شدم. عرفان اسلامي كه تصوف خوانده مي‌شود، به طريقي همدلانه، بر تحقق معرفت در درون چارچوب توحيدي تاكيد مي‌كند و اين با مفاهيم الهياتي كه براي ما بسيار آشناست صورت مي‌پذيرد. تصوير انسان، جهان و آفرينش در اسلام، يهوديت و مسيحيت شبيه است. اين، در مورد من، خيلي مهم بوده زيرا فكر مي‌كنم كه جست‌وجوي علمي و طلب ديني من،هر دو، طلب واحدي براي كسب معرفت بوده است.

وقتي شما در علم تحصيل و به عنوان يك اختر فيزيك‌دان فعاليت كرديد، دريافتيد كه چيزي كم است؛ چيزي كه صرفا تحقيقات علمي نمي‌تواند آن را فراهم سازد. ممكن است كمي درباره آنچه نتوانستيد در دنبال كردن معرفت علمي به دست آوريد صحبت كنيد؟
فكر مي‌كنم كه علم جديد در پاسخ به اين سوال كه اشياء چگونه پديد آمده‌اند خيلي موفق است. اما علم جديد قادر نيست اين پرسش را كه «چرا اشيا چنان‌كه هستند وجود دارند؟» را پاسخ دهد. من فكر مي‌كنم كه علم بر هدف اصلي‌اش، يعني تبيين جهان، تمركز مي‌كند و چيز زيادي براي سخن گفتن در سطح فلسفه ندارد. اين مطلب احتمالا دليل آن است كه چرا لازم است در جاي ديگري به دنبال پاسخ‌هاي «چرا» بگرديم.

پاسخ‌هايي كه به سوالاتمان مي‌دهيم موجب طرح سوالات ديگر مي‌شوند. علم مانند داستاني بي‌پايان، بسيار شگفت‌انگيز است اما متاسفانه موجودات انساني محدود به زمان هستند و ما پاسخ‌هاي معيني براي سوالاتمان مي‌خواهيم. به همين دليل بود كه من از فعاليت علمي‌ام كاملا خشنود نبودم. مي‌بايست در طلب طرق ديگر كسب معرفت برآيم، به ويژه راهي كه دين نشان مي‌دهد.

اكنون كارتان را در اختر فيزيك و اسلام چگونه مي‌بينيد؛ مكمل، جدا يا حوزه‌هايي كاملا متفاوت؟
من فكر مي‌كنم آنها مكمل‌اند. اسلام قويا بر اهميت دانش در زندگي به طور كلي و در زندگي ديني به طور خاص تاكيد مي‌كند. در اسلام، طلب و جست‌وجوي دانش،‌ بخشي از ايمان است. پيامبر اسلام(ص) مي‌فرمايد:«اطلب العلم من المهد الي‌اللحد / از گهواره تا گور دانش بجوي» . ريشه گناه در غفلت و گمراهي است. بنابراين، طلب و جست‌وجوي دانش يك فريضه و واجب است؛ همه انواع دانش؛ دانش اين جهان و دانش اخروي. در اسلام، هيچ موردي چون مسئله محاكمه گاليله و هيچ ستيزه و بحراني بين علم و دين وجود نداشته است. اسلام به همه انواع دانش باز و گشوده است. من به عنوان يك مسلمان، در فعاليت علمي‌ام خيلي احساس سازگاري مي‌كنم زيرا مي‌توانم كار پژوهشي‌ام را به عنوان جست‌وجوي معرفت درباره اين جهان، به عنوان كشف غني و زيبايي خلقت خداوند تفسير كنم.

گويي اقتضايي هست كه جامع كار شما به عنوان يك دانشمند با مسلماني شماست؟
بله. اسلام بر وحدت خداوند تاكيد دارد. چون خدا يكي است، انسانيت نيز بايد يكي باشد، بنابراين هرگونه جدايي بين فعاليت حرفه‌اي و طلب و جست‌وجوي ديني،‌خوب نيست.

باور اساسي اسلام اين است كه الله نه‌تنها خالق بلكه حاكم مطلق و مدبر عالم نيز هست. آيا فكر مي‌كنيد كه اين فهم از الله در سنت اسلامي بتواند از طريق علم جديد رشد كند يا بي‌اثر شود يا چالشي در خصوص باور و فعاليت الله، توسط دانش فزاينده ما از جهان فيزيكي بروز كند؟
اين سوالي پرمايه است و پاسخ‌هاي متعددي در دوره‌اي از تاريخ كه ما مي‌خواهيم به آن تمركز كنيم بدان داده شده است. اكنون بحث‌هاي خيلي زيادي ميان علم و الهيات اسلامي در جريان نيست چرا كه الهيات اسلامي در حال حاضر در ميان مسلمانان يك گفتمان رايج نيست. ما دوره دشواري را در جهان اسلام سپري مي‌كنيم.

اكنون اساسا 2 گرايش عمده در انديشه اسلامي وجود دارد: يكي را مي‌توان گرايش عقل‌گرايانه محض خواند كه نتايج علم جديد را بدون نقادي مي‌پذيرد. اين يك پذيرش فراگير در باب نتايج فكر و فناوري مدرن است بدون آنكه درصدد اين باشد كه ببيند آيا اين نتايج و دستاوردها با انديشه اسلامي يا الهيات اسلامي سازگار است يا اينكه آيا مسائلي هم در اين خصوص وجود دارد؟ گرايش ديگر، ديدگاهي است كه بنيادگرايانه خوانده مي‌شود و براساس آن، هرچه كه از تمدن غربي مي‌آيد بد و مذموم است بدين دليل ساده كه غربي است.

بنيادگرايان مي‌خواهند يك علم طبيعي اسلامي فرا آورند كه موازي با علم طبيعي جديد كه اينجا فقط به عنوان علم غربي يا علم مسيحي در نظر گرفته مي‌شود، باشد. اين يك مغالطه محض است. به علاوه، اين كاملا با سنت عقلاني عظيم و معنوي اسلام تعارض دارد. متاسفانه اين بحث اكنون در جهان اسلام بسيار كم مايه است زيرا بالاخره بايد يك راه سوم ميان 2 شيوه بسيار دور و جدا وجود داشته باشد تا مسائل را به شايستگي ببيند.

آيا اين راه و حيطه سوم كه معتقديد بيشترين اهميت را دارد، فقط در صورتي امكان‌پذير است كه الهيات اسلامي حضور بارز داشته باشد؟
درست است. متاسفانه بيشتر متفكران مسلمان اكنون به موضوعات اجتماعي بيشتر از موضوعات اساسي علاقه‌مندند زيرا كشورهاي اسلامي بايد با بسياري از مسائل اقتصادي و اجتماعي رويارو شوند. گرايش كلي انديشه الهيات اسلامي، بيان موضوعات اساسي است. ما نمي‌توانيم به تأمل و چاره‌جويي در باب مسائل اجتماعي و مسائل اقتصادي بپردازيم اگر نخست هيچ تأمل و تفكري در باب موضوعات اساسي نداشته باشيم. اين يك ضعف بزرگ انديشه اسلامي جديد است و دليل آن اين است كه چرا نتايج اين تأمل بر مسائل اجتماعي و اقتصادي همواره ناكافي و بي‌استفاده است. فلسفه اسلامي تقريبا در پايان قرون وسطي ناپديد شد به جز در زمينه عرفان؛ حيطه‌اي كه تأمل همواره حاضر اما تا حدودي پوشيده بوده است. متاسفانه امروز تامل زيادي در باب اين مسائل وجود ندارد. خيلي آسان نيست كه كتابي خوب يا شخصي را بيابيد كه خوب درباره سوالي كه پرسيده‌ايد به تفكر بپردازد.

آيا شما كار خودتان را چنان مي‌فهميد كه كوششي باشد براي ياري رساندن به تحرك الهيات اسلامي تا بدين سوال فكر كند و آن را به بحث بگذارد؟
من فكر مي‌كنم كه اينجا، در اروپا، ما بيشتر مهياي بحث درباره اينگونه پرسش‌ها هستيم، زيرا شايد زمينه‌هاي عقلي آن را داريم. شايد ما بيشتر آماده باشيم كه به اين موضوع فكر كنيم زيرا با مشكلات و مسائل اقتصادي و سياسي‌اي كه كشورهاي مسلمان روبه‌رو هستند مواجه نيستيم. ما فرصت داريم به اين بحث‌ها بپردازيم. من همواره به مساجد مي‌روم و در باب اين مسائل سخنراني مي‌كنم و جوانان مسلمان بسياري را مي‌بينم كه اينجا در اروپا بزرگ شده‌اند و آموزش‌ها و فرهنگ غربي را دريافت كرده‌اند. آنان در انتظار اينگونه تامل و فكرورزي هستند.

اگر ما با اين هشدار آغاز كنيم كه تفكر اسلامي در اين زمينه مراحل آغازين را مي‌گذراند و پاسخ بايد از ديدگاه يك مسلمان، بسيار متفكرانه باشد.تفكر خود شما درباره رابطه عملكرد الله در جهان و توصيف فيزيكي واقعيت چيست؟
همه چيز آكنده از قاعده‌مندي‌ها و نظم است، زيرا خداوند خودش زيباست و زيبايي‌اي‌ كه ما در كيهان مي‌بينيم تصويري از زيبايي خداوند است. اين نخستين نكته است. دومين نكته اين است كه جاي تعجب نيست كه اين قاعده‌مندي‌ها اساسا عقلي است. آنها را يك عقل شكل داده كه عقل ما را نيز خلق كرده است و بنابراين جاي تعجب نيست كه مي‌توانيم كيهان را كشف كنيم زيرا كيهان براي ما سرزميني بيگانه نيست. آن با ما متفاوت نيست. كيهان و خود ما را عقل واحد خلق كرده است.

فيليپ كليتون
همشهري آنلاين- ترجمه كامران قره‌گزلي




نوشته شده در   سه شنبه 8 تير 1389  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode