ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : شنبه 16 تير 1403
شنبه 16 تير 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : چهارشنبه 11 فروردين 1389     |     کد : 6994

تفسير انسان به انسان به منظور ساماندهي او در جهت سعادت

تفسير انسان به انسان، براي تغيير ساختار او در جهت سعادت است. اين نكته فاخر، جامع بين خرد و هنر است، زيرا تفسير محض از كتاب نفس جز ثمر علمي بهره‏اي ديگر ندارد...

تفسير انسان به انسان، براي تغيير ساختار او در جهت سعادت است. اين نكته فاخر، جامع بين خرد و هنر است، زيرا تفسير محض از كتاب نفس جز ثمر علمي بهره‏اي ديگر ندارد، چنان كه تغيير بدون سبق تفسير دقيقْ هنرمندانه نخواهد بود، زيرا اِثمْ جاهلْ بيش از نفع اوست و هرگونه تحويل و دگرگون ساختن هويّت بشر بدون آشنايي كامل از هندسه وجودي وي ممكن است از قبيل بالاي شاخ رفتن و بن آن را بريدن باشد.
هرچند عنصر محوري اين نوشتار را تفسير تشكيل مي‏دهد، جهت يابي آن براي تغيير قبله تزكيه به سمت معبودي است كه در عين ﴿اينما تولّوا فَثَمّ وَجه الله﴾(1)، جهت ويژه‏اي را معين كرد كه از آن به كعبه ياد مي‏شود: «و الكعبة قبلتي».(2)و براي تفسير انسان به انسان؛ كتاب ديگري لازم است.
بر اين اساس، تفسير انسان بر تأمين سعادت او مقدم است. برخي پيش از تفسير محقّقانه از انسان، به فكر تغيير آن به منظور تأمين رفاه افتاده‏اند، چنان كه پيش از تفسير صحيح از جهان، در انديشه تغيير آن به منظور اصلاحش بوده‏اند.
راز تقديم تفسير بر تغيير، آن است كه با تفسير انسان يا جهان، معلوم مي‏شود كه آيا تغيير پذير است يا نه و در صورت تغيير پذيري، راه آن چيست و به كدام قسمت مي‏توان آن را تغيير داد و نيز تغيير آن به كدام جهت صواب است و چگونه درست خواهد بود. اين امور و مانند آن، پيش از تفسيرِ صائب از انسان، ناصواب است، چنان كه درباره جهان نيز همين‏گونه بوده است.
تضارب آرا درباره تفسير انسان، بيش از امور ديگر است، زيرا اثر مثبت يا منفي هرگونه تحوّلي كه در علم، صنعت، معرفت‏شناسي، زيست‏شناسي، روان‏شناسي، اقتصاد و مانند آن پديد مي‏آيد، سريعاً به تفسير انسان منتقل مي‏شود، زيرا يا موضوع اصلي آنها انسان است؛ مانند علوم انساني؛ يا كاربرد آنها درباره انسان است؛ نظير علوم تجربي.
البته تأثير تحوّل علوم متنوّع در كيفيّت تفسير انسان، يكسان نيست. آنچه از افلاطون، ارسطو، توماس آكوئيناس، هابز، جان لاك، هيوم، ايمانوئل كانت، داروين، نيچه، زيگمونه فرويد، لودويك ويتگنشتاين و مانند آنان از متقدّمان و متأخّران نقل شده است، نشان از تحوّل عميق و متفاوت تفسير انسان از يك سو، و تأثّر آن از فراز و فرود علوم، صنايع و معارف بشري از سوي ديگر است و همان‏گونه كه در متن كتاب بارها بيان خواهد شد، هدايتِ پروردگاري كه انسان آفرين و جهان آفرين و پيوندساز عالم و آدم است، متقن‏ترين رهنمود تفسير انسان است: ﴿ولايُنَبِّئُكَ مِثلُ خَبير﴾.(3)مفاد كتابهاي ديني، اگر سره و بدون تحريف ارائه شود، هرگز با علم صائب، نه فرضيه خام كه زودهنگام به بازار معرفت عرضه مي‏شود و مانند بسياري از فرضيه‏هاي بي‏نتيجه ديگر، غروب آن فوراً طلوع آن را بدرقه مي‏كند، چالش نخواهد داشت.
1. سوره بقره، آيه 115.
2. تهذيب الاحكام، ج3، ص286.
3.سوره فاطر، آيه 14.
تفسير انسان به انسان، ص 49-50 .


نوشته شده در   چهارشنبه 11 فروردين 1389  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode