غلو به معناي از حد تجاوزكردن است وغالي كسي است كه مرتكب افراط شود.
در واقع غالي كسي است كه در كمال شقاوت، باطل را حق جلوه ميدهد و آنچه را كه حق است ابطال ميكند. در عصر مولاي متقيان گروهي بهدليل جهل از شناخت واقعي آن حضرت با الوهي خواندن مقام آن حضرت به نوعي درصدد خراب كردن ايشان برآمدند. پيامبر در حديثي ميفرمايند: اي علي، امت من نسبت به شخصيت تو به 3دسته تقسيم ميشوند:
1) فرقه شيعيان كه اينان همگي مؤمنيناند.
2) دشمنان تو كه شكاكين هستند.
3) كساني كه در حق تو غلو ميكنند و اينان جاهدون هستند.
و تواي علي در جنت خواهي بود با شيعيانت و دوستانِ شيعيانت و دشمنان تو و غلوكنندگان در حق تو در آتشاند ( بحار الانوار ج 25، ص264).
در تاريخ شيعه، غلات به كساني گفته ميشود كه رسول خدا و اهلبيت را خدا ميدانند (العياذ بالله) و يا بر اين باورند كه خدا در وجود ايشان حلول كرده است. گروه غلات در قرون اوليه اسلام با سردمداراني شناخته ميشود كه از آنها ميتوان فردي مجهول به نام عبداللهبنسبا، هلال كرخي و سلمغاني را نام برد. سلمغاني از شاگردان امام حسن عسگري(ع) بوده است. او يكي از فقهاي بنام زمان خودش بود. وقتي حضرت مهدي، حسين بن روح نوبختي را نايب خاص خود قرار داد، حسادت او را چنان فرا گرفت كه كاملاً منكر وجود مقدس امام زمان شد و كتابهايي نيز عليه امام زمان نوشت. اما عبداللهبنسبا كه برخي از مورخين از او نام بردهاند چه كسي است؟
دانشمند ومحقق گرامي جناب علامه عسگري معتقد است كه شخصي به نام عبداللهبنسبا در اسلام وجود نداشته است و اگر شخصي به نام عبدااللهبنسبا نيز وجود داشته، او فردي يهودي بوده و در زمان عثمان (خليفه سوم) مسلمان ميشود. طرفداران عبداللهبنسبا را سبائيه گويند. آنچه مهم است انتشار احاديث جعلي و انديشههاي نادرست عبداللهبنسبا توسط فردي به نام سيفبنعمر بوده است. سيفبنعمر كه بهنظر زنديق بوده (اما در ظاهر يهودي) با انتشار كتابهايي انديشههاي ناراست عبداللهسبا را بسط داده است. يكي از كتابهاي او به وقايع پس از وفات رسول خدا تا زمان عثمان اختصاص دارد و كتاب ديگرش درباره كشتهشدن عثمان و وقايع جمل است.
بهنظر ميرسد اين دوكتاب تا حدودي مرجع اكثر تاريخ نويسان بوده است. علامه عسگري معتقد است كه عبداللهبنسبا (اگر واقعاً چنين شخصي وجود داشته است) يا دستپرورده استكبار قرن اول اسلام بوده است كه با گرفتن زروسيم شروع به ساختن مطالب جعلي درباره اسلام و پيامبر كرده است و يا كينهاي از اسلام داشته و به ظاهر مسلمان شده تا در لواي مسلماني به اسلام و مسلمين ضربه بزند. به همين جهت اهلبيت و مخصوصاً امام باقر و امام صادق، جوانان شيعه را از غاليان بر حذر ميداشتند و طي احاديثي بر اين مهم، تأكيد ميورزيدند. در حديثي كه از فضل بنيسا نقل شده چنين آمده است: امام صادق فرمود: «فرزندان و جوانان خود را از معاشرت با غلات بر حذر داريد چون غاليان موجب فساد عقيده آنان ميشوند. به درستي كه غلات از بدترين خلق خدا هستند چون عظمت خداي سبحان را كوچك ميشمارند و براي بندگان خدا ادعاي خدايي ميكنند».
سپس فرمود: غالي اگر به سوي ما برگردد او را قبول نميكنيم ولي مقصر اگر به ما ملحق شود او را ميپذيريم. از امام سؤال شد تفاوت اين دو در چيست؟ فرمودند: شخص غالي وقتي به ترك نماز، روزه، زكات و حج عادت كرد هرگز قدرت ترك عادت خود ندارد و به طاعت خدا رجوع نميكند ولي مقصر زماني كه حق را از باطل شناخت، عمل ميكند و اطاعت ميكند (بحار الانوار، ج 25، ص265، ص6). در نوشتار بعد بحث شيطان و غاليان پي گرفته ميشود.
همشهري انلاين- حجتالاسلام ياسر ولايي