ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : جمعه 15 تير 1403
جمعه 15 تير 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : پنجشنبه 7 آبان 1388     |     کد : 5319

مساله امامت

وجود مبارك امام رضا (ع) وقتي وارد ايران شدند؛ حوزه علميه از عراق به ايران منتقل شد، چه اينكه از حجاز هم به ايران منتقل شد...


وجود مبارك امام رضا (ع) وقتي وارد ايران شدند؛ حوزه علميه از عراق به ايران منتقل شد، چه اينكه از حجاز هم به ايران منتقل شد. وقتي امام زمان در يك منطقه اي حضور داشته باشد، همانجا حوزه علميه است. وقتي وجود مبارك اميرالمؤمنين (ع) در حجاز تشريف داشتند، در مدينه بودند؛ حوزه علميه هم در مدينه مستقر بود. وقتي حضرت به عراق تشريف آوردند، در كوفه مستقر شدند؛ حوزه علميه در عراق مستقر شده. زيرا امام محور "علم الهي" است. هر جا اين مدار علم باشد، علماء و دانشمندان آنجا مشرف مي شوند، و از محضر پر فيض آن ذات مقدّس بهره ها مي برند.

وقتي وجود مبارك امام رضا (ع) به ايران تشريف آوردند؛ اينجا مهد علم و حوزه علميه شد، علماء از نقاط مختلف به ايران آمدند، به مرز خراسان رفتند؛ سوال هاي علمي، اشكالات اعتقادي، شبهات فقهي، مسائل اخلاقي و...را در محضر وجود مبارك امام هشتم مطرح و از بيان ايشان استفاده مي كردند.

وجود مبارك امام هشتم (ع) كه وارد مرز خراسان شدند؛ مهم ترين مسأله،‌ مسأله "امامت" بود. چه اينكه بعد از انقلاب هم مهم ترين مسأله ايران و نظام، مسأله امامت است. عدّه اي كه نتوانستند يا نخواستند مسأله ولايت فقيه را بپذيرند؛ يا در خود اين نيابت اشكال كردند، يا در مَنوب‌عنه شبهه كردند. اوائل دربارة ولايت فقيه و نيابت فقيه و اينها خدشه مي كردند. وقتي از اينجا فراغت پيدا كردند، به اين فكر افتادند كه ما در آن مَنوب عنه شبهه وارد كنيم. لذا اخيراً مدتي است كه دربارة اصل امامت ائمه (ع)، عصمت آن ذوات مقدّس سخن به ميان مي آورند. وقتي آن مَنوب عنه مورد خدشه قرار گرفت، در نائب هم خدشه كردن دشوار نيست.

همه علاقمندان، مخصوصاً دانشگاهي ها، بالأخص حوزوي ها لازم است آن ادلّة قرآني و روائي كه در قرن اوّل و دوّم به وسيلة ائمه (ع) تفسير و تحليل و تبيين شد، مخصوصاً به وسيله وجود مبارك امام هشتم؛‌ اينها را بحث كنند. چون مهم ترين بحث كلامي، همين جريان "امامت" است... مسأله رسمي خراسان آن روز، مسأله امامت بود. براي اينكه اينها داعيه خلافت داشتند، مي گفتند: ما خليفه رسول الله ايم؛ نمازهاي جمعه را هم به عنوان خليفه رسول الله مي خواندند، به عنوان خليفه رسول الله داشتند حكومت مي كردند.

از سويي وقتي مسأله رسمي خراسان بود، مسأله رسمي خاورميانه هم بود. زيرا آن روز خاورميانه همين منطقه رسمي بخشي از هند و پاكستان و بنگلادش و اين قسمت ها بود، بخش وسيعي ايران بود، حجاز بود، عراق بود، شام و سوريه بود، لبنان و بيروت و اين قسمت ها بود، تا آن قسمت هاي مصر؛ و بخشي از كشورهائي كه نزديك مصر بود. همه اينها در اختيار حكومت اسلامي بود. يعني وقتي مأمون عباسي خليفة رسمي مسلمانها بود، شعاع سلطنت و خلافت او در خاورميانه بود. در خاورميانه ديگر 2 تا خليفه، 2 تا سلطان و مانند آن نبود.

چه اينكه زمان حكومت حضرت امير (ع) هم خاورميانه در اختيار حضرت امير بود. براي ايران استاندارهاي متعدد مي فرستاد؛ ايران بيش از چند استان نبود. براي مصر يك استاندار فرستاد به نام مالك اشتر. آن مصر با همة پهناوري اش يك استان محسوب مي شد. وقتي خاورميانه يك مملكت حساب بشود، مصر مي شود يك استان؛ ايران مي شود يك استان يا مثلاً چند استان.

... بخش وسيعي از فرمايشات حضرت را مرحوم كليني در جلد اوّل اصول كافي نقل كرده. حضرت فرمود: من مسأله امامت را براي شما شرح كنم تا معلوم بشود اين حتماً انتصابي است، نه انتخابي؛ امام كسي است كه از گذشتة جوامع بشري با خبر باشد و از آينده قافله انسانيّت هم با خبر باشد.

انسان كه با مرگ نمي پوسد! بدنش مي پوسد امّا انسان از پوست به در مي آيد. بيان نوراني ائمه (ع) اين است كه: لا يَزال‎ْ تَنتَقِلُونَ مِنْ دارٍ إلي دار (1). انسان از دنيا وارد برزخ مي شود، وارد صحنة‌ قيامت مي‌شود، بعد وارد بهشت يا خداي ناكرده جهنّم؛ و براي ابد مي ماند. يك موجود از بين رفتني نيست! ما نه از گذشته اش با خبريم، نه از آينده اش! اينقدر مي دانيم كه ما با مردن،‌ اين قفس مي شكند و مرغ باغ ملكوت آزاد مي شود. امّا كجا مي رويم، آنجا چه مي خواهند، اينجا چي بايد تهيّه كنيم؛ هيچ نمي دانيم.

كسي بايد باشد كه هم از آينده ما با خبر باشد، هم از گذشته ما با خبر باشد؛‌ بشناسد و بداند آنجا چي لازم است، ما اينجا چه بايد تهيّه كنيم، چه طور بايد تهيّه كنيم. ضمنا اين يك علمي نيست كه انسان در حوزه يا دانشگاه بتواند بخواند؛ اين نگار مكتب نرفته اي مي خواهد كه از علم غيب با خبر باشد.

اينها در مدرسه ها نيست! اين جز وحي آسماني علم ديگري نيست كه اينها را تفهيم كند. و انساني كه اينچنين است و راهنما و رهبر قافلة بشريت است كه إلي يُوم القيامه رهبري مي كند، بايد در 3 بخش معصوم باشد. يعني بخش تلقّي مطالب الهي، بخش ضبط و نگهداري و حفظ معارف،‌ بخش انشاء و اعلام و اعمال و املاء و ابلاغ.

اگر كسي در فهميدن و دريافت مطالب از خداي سبحان معصوم نباشد، امام نيست. اگر كسي معصومانه معارف را دريافت مي كند، ولي ضابطه و حافظ او نيرومند نيست؛ در محدوده حفظ احياناً گرفتار سهو و نِسيان مي شود، امام نيست. اگر كسي در قلمرو حفظ، نگهداري و نگهباني معارف معصوم است، ولي در املاء، ابلاغ، تعليم، تبيين، تحرير، كتابت كم و زياد مي كند اشتباهاً، او باز امام نيست. امام كسي است كه در هر 3 منطقه معصوم باشد از هر نقص و هر عيب.

وجود مبارك امام هشتم فرمود: اينها انسان را نشناختند، امام را نشناختند، اينها بين غدير و سقيفه فرق نمي گذارند، اينها نمي دانند اَلإمامُ وَاحِدُ دَهرِهِ لا يُدانِيهِ اَحَدْ! اين بيان نوراني امام رضا (ع) است كه مرحوم كليني در همان جلد اوّل كافي نقل كرده. فرمود: امام يك موجودي است كه در تمام روي زمين دوّمي ندارد! اَلإمامُ وَاحِدُ دَهرِهِ لا يُدانِيهِ اَحَدْ وَ هُوَ بِحِيثُ النَّجمْ مِنْ اَيدِي المُتَناوِلينْ؛ إينَ العُقُولُ مِنْ هَذا إينَ الإختيارُ مِنْ هَذا (2). فرمود: همانطوري كه دست شماها به ستاره آسمان نمي رسد؛ فكر انسان عادي هم به مقام امامت و عصمت و قداست ملكوتي انسان كامل نمي رسد. مگر با دست مي شود ستاره را گرفت؟ مگر با فكر مي شود سقيفه درست كرد و جانشين پيغمبر درست كرد؟! وَ هُوَ بِحِيثُ النَّجمْ مِنْ اَيدِي المُتَناوِلينْ؛ إينَ العُقُولُ مِنْ هَذا إينَ الإختيارُ مِنْ هَذا. عقل بشر كجا، اختيار بشر كجا، انتخاب بشر كجا!

بعد فرمود: اَلمُطَهَّرُ مِنَ الذُّنُوبْ (3). اينهائي كه مي گويند: عصمت ائمه از قرن هاي 6 و 7 و بعدها به در آمده، خُب اين معارف را چه مي كنند؟! اين بيان نوراني امام رضا در صحنه رسمي و علمي خراسان آن روز كه مَطبع اَنظار بود، اينها را چه مي كنند؟! شاگردان امام، اصحاب امام، حوزه درسي امام رضا (ع) مسأله طهارت را، قداست را،‌ عصمت را مطرح مي كردند. فرمود: اَلمُطَهَّرُ مِنَ الذُّنُوبْ. بعد فرمود: فَهُوَ مَعصُومٌ مَؤيَّدٌ مُسَدَّدْ (4)، امام معصوم است. بعد حالا اخيراً در آمده كه اينها، علماي قبلي ما از ائمه به عنوان (علماي ابرار) ياد مي كردند! آنها هم يك سلسله دانشمنداني بودند كه اينها را زميني كنند؛ وقتي اينها زميني شدند، قهراً فقهاء كه جانشينان اينهايند، زميني ترند؛ بعد مي شود انتخابات و مردمي و مشروعيّت اش با رأي مردم است و امثال ذلك!

وقتي اينها را امام رضا (ع) مي فرمايد كه: فَهُوَ مَعصُومٌ مُؤيَّدٌ مُسَدَّد، آنوقت چگونه ما بگوئيم مسأله عصمت بعدها در آمده؟!

وقتي آنها اين حرف را بزنند، در نشريات داخلي ما هم همين حرف ها ظهور مي كند. مردم با عقيده زنده اند، عقيده را عالمان دين تبيين مي كنند؛ مردم كه فراغتي ندارند بيايند در حوزه ها! اگر حوزه ها، اگر دانشگاهها كه محور علم اين مملكتند، اين معارف را درست ارزيابي كنند، جامعه راحت است. آنگاه نه هر روزنامه اي هر حرفي مي نويسد، نه هر مجله اي هر حرفي منتشر مي‌كند...

امام كاظم (ع) امام هفتم بود. به حضرت عرض كردند بعد از شما چه كسي به مقام امامت مي رسد؟ فرمود: اِبنِي عَلي وَ هُوَ يَنظُرُ مَعِيَ فِي الجَفرْ وَ لا يَنظُرُوا فِيهِ إلا نَبِيُّ اُو وَصِيُّ نَبِي(5). فرمود: پسرم علي، علي بن موسي (ع). او هم مثل من در جَفر جامع نگاه مي كند، مطالب را از آنجا مي گيرد.

اين « جفر جامع » يك كتابي است، يك مكتوبي است كه غير از پيامبر و غير از امام معصوم كه وصي اوست، احدي نگاه نمي كند. ساير بچه هاي من، آنها هم امامزاده اند؛ ولي در جَفر جامع نظر ندارند! اين علي، پسر من در جفر جامع نظر دارد.

...يونس به حضرت عرض كرد كه: عَلِّمْنِي دُعاءً‌ وَ اُوجِزْ. يك دعائي به ما ياد بده، ولي مختصر باشد؛ فرمود: اگر بخواهي با خدايت گفتگو كني و مختصر باشد، اين جمله ها را بگو: يا مَنْ دَلَّنِي عَلي نَفسِه، وَ ذَلَّلَ قَلبِي بِتَصديقِه، اَسئَلُكَ الأمنَ وَ الاِيمانَ فِي الدُّنياء وَ الآخِرَه(6)؛‌ همين 3 جمله.

اي كسي كه مرا به خودت راهنمائي كردي، يا مَنْ دَلَّنِي عَلي نَفسِه. وَ ذَلَّلَ قَلبِي بِتَصديقِه؛‌ دلم را به پذيرش خود نرم كرد، ذَلول كرد؛ نه ذليل كرد! « ذَلول » يعني نرم و آرام. بعضي از دلها قَسي و سنگينند، حرف در آنها نفوذ نمي كند. إنَّ مِنهَا كَالحِجارَه أو اَشَدُّ قَسوَهً (7). مي بينيد اين سنگ ها وقتي مُتصلّب بود، نفوذ ناپذير است. در اين آيه فرمود: بعضي از دلها نفوذ ناپذيرند، حرف در اينها اثر نمي كند؛ كَالحِجارَه أو اَشَدُّ قَسوَه. امّا بعضي از دلها ذَلولند؛ يعني نرمند،‌ ملايمند، انعطاف پذيرند، موعظه پذيرند.

وجود مبارك امام رضا به يونس فرمود: بگو اي خدائي كه قلبم را نرم كردي براي پذيرش وجود ذات أقدس إله! من يك درخواست دارم،‌ اينكه: امنيّت و ايمان در دنيا و آخرت را به من عطاء فرمايي! ما هم عرض مي كنيم: پروردگارا ! يا مَنْ دَلَّنَا عَلي نَفسِه، وَ ذَلَّلَ قُلُوبَنَا بِتَصدِيقِه، نَسألُكَ الأمنَ وَ الاِيمانَ فِي الدُّنياء وَ الآخِرَه.

آيت الله جوادي آملي

  • سخنراني در جلسه درس اخلاق به مناسبت سالروز ميلاد حضرت امام رضا (ع) ـ قم؛ يكم آذر 1386


نوشته شده در   پنجشنبه 7 آبان 1388  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode