ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : جمعه 15 تير 1403
جمعه 15 تير 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : دوشنبه 26 مرداد 1388     |     کد : 4288

تنزيه حضرت سليمان (عليه السلام) از عصيان

كوته‌نظران، به حضرت سليمان خرده گرفته‌اند كه او كار ناشايستي كرد ...

كوته‌نظران، به حضرت سليمان خرده گرفته‌اند كه او كار ناشايستي كرد و در مقام توبه و انابه و پوزش و عذر خواهي برآمد و چنين چيزي با مقام عصمت مناسب نيست: و لقد فتنّا سليمان وألقيْنا علي كرسيّه جسداً ثم أناب * قال ربّ اغْفر لي و هب لي ملكاً لاينبغي لأحدٍ من بعدي إنّك أنت الوهّاب(1)؛ و ما سليمان را در مقام امتحان آورديم و كالبدي بر تخت وي افكنديم. او باز به درگاه خداوند توبه و انابه كرد و عرض كرد: پروردگارا! (به لطف و كرمت) از خطاي من درگذر و مرا مُلك و سلطنتي ارزاني‌دار كه هيچ‌كس را پس از من سزاوار نباشد. در حقيقت، تويي كه تنها بسيار بخشنده‌اي.

مفسّران، در تفسير اين آيات به اختلاف سخن رانده‌اند. يكي از آن‌ها بنا بر روايت امام صادق (عليه‌السلام) اين‌چنين است: حضرت سليمان (عليه‌السلام) در حالي كه جنّ و شياطين را به خدمت گرفته بود، داراي فرزندي شد. جنّ و شياطين به همديگر گفتند: اگر اين فرزند به زندگي خود ادامه دهد، ما همان بلايي كه از پدرش كشيديم (در خدمت به مملكت و لشكر و نظم و...) از او هم خواهيم كشيد.

حضرت سليمان (عليه‌السلام) از اين امر اطلاع يافت و از عاقبت آن انديشه كرد و ترسي به خود راه داد (كه مبادا جنّ و شياطين اين فرزند را نابود كنند)؛ امّا پس از چندي جسد بي‌جان او را بر تخت مشاهده كرد. اين ميراندن فرزند از ناحيهٴ‌ خداوند، دليل عتاب و سرزنش سليمان بود. چرا او بايد از شياطين و جنّ بترسد؟!(2)

بنابراين، حضرت سليمان، تنها مرتكب ترك اولي شد كه با تضرّع و توبه‌اش به درگاه خداوند بخشيده شد و ترك اولي، زياني به مقام عصمت وارد نمي‌كند.

ممكن است توهّم شود كه حضرت سليمان، بخيل بوده است؛ چون از خدا درخواست كرد كه خدايا مُلك و سلطنتي به من بده كه پس از من براي احدي سزاوار نباشد؛ چنان كه علي بن يقطين گويد: به حضرت موسي بن جعفر (عليهماالسلام) عرض كردم: آيا جايز است كه پيامبر خدا بخيل باشد؟ آن حضرت فرمود: نه. گفتم: پس سخن حضرت سليمان كه به خدا عرض كرد:...ربّ اغفر لي و هب لي ملكاً لاينبغي لأحدٍ من بعدي...(3) معنايش چيست؟ آن حضرت فرمود: سلطنت دو نوع است: سلطنتي كه با زور و ظلم و اجبار مردم به دست مي‌آيد و سلطنتي كه از ناحيهٴ‌ خداوند بخشيده مي‌شود؛ چونان سلطنت آل ابراهيم و پادشاهي طالوت و ذي‌القرنين.

از اين‌رو، حضرت سليمان (عليه‌السلام) به خداوند عرض كرد كه سلطنتي به من عطا فرما كه شايسته نباشد كسي بعد از من بگويد: او اين سلطنت را با زور و ستم و اجبار مردم به دست آورده است: فقال سليمان (عليه‌السلام) هب لى ملكاً لاينبغى لأحد من بعدى أن يقول أنّه مأخوذ بالغلبة و الجور وإجبار الناس. لذا، خداوند باد را مسخّر او كرد... جنّ و شياطين را به فرمان او درآورد... دانش و گويش پرندگان را به او آموخت و سلطنت و پادشاهي زمين را به او داد.... در اين حال، مردم فهميدند كه سلطنت او مانند ساير پادشاهان نيست(4).

1. سورهٴ‌ ص، آيات 34 ـ 35.

2. تفسير نور الثقلين، ج 4، ص 457.

3. سورهٴ‌ ص، آيهٴ‌ 35.

4. تفسير نور الثقلين، ج 4، ص 459.

وحي و نبوت، ص 266-268

 


نوشته شده در   دوشنبه 26 مرداد 1388  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode