ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : پنجشنبه 14 تير 1403
پنجشنبه 14 تير 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : يکشنبه 25 اسفند 1387     |     کد : 2092

ولایت، پشتوانه نبوّت و امامت

نبوّت، پشتوانه‏ای به نام ولایت دارد که مقام باطنی است و از طریق بندگی و پیمودن راه قرب نوافل و فرایض، به این مقام والا می‏توان دست یافت. چنین گوهر گران‏بهایی، پشتوانه نبوّت است و هر کس دیگر هم می‏تواند «ولی» باشد؛ یعنی بدون نبوّت به ولایت برسد، مرد باشد یا زن، همچون صدیقه کبرا، فاطمه زهرا(علیهاالسلام).
با پایان گرفتن نبوّت، مقام ولایت قطع نمی‏شود؛ بلکه در خصوص پیشوایان دین و نیز در دیگر اولیا ولایت هست. پیشوایان، چون دارای امامت و ولایتند، پس از قطع وحی و تکمیل و تتمیم و ترسیم خطوط دین به دست پیامبر، همچنان به پاسداری و تفسیر و شکوفایی آن آموزگاری می‏کنند و حقایق دین و اصول اعتقادی و اخلاقی و فقهی و اجتماعی و پزشکی و نظامی و… را شکوفا می‏کنند.
پس، این توهّم که با رحلت پیامبر، بشر از ولایت تشریعی آزاد شد، سخن سنجیده‏ای نیست؛ بلکه جانشینان پیامبران به ویژه جانشینان پیامبر اسلام‏صلی الله علیه و آله و سلم همان کار پیامبری را ادامه می‏دهند. آنان پیامبر نیستند تا از وحی تشریعی برخوردار باشند و حکم جدیدی بیاورند، ولی از ناحیه ولایتْ کار پیامبرانه می‏کنند؛ زیرا ولایتی که در نبوّت مطرح است، در وجود امام معصوم نیز وجود دارد.
این ولایت، غیر از ولایت معنوی و قرب نوافل و فرایض است و این، همان ولایت تشریعی و سرپرستی امت است که قطع نمی‏شود؛ چنان که خدای سبحان می‏فرماید: ﴿إنّما ولیّکم اللّه ورسولُه والّذین امنوا الّذین یقیمون الصّلاة ویؤتون الزّکوة و هم راکعون﴾[۳۰] ؛ ولی شما تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آورده‏اند؛ همان کسانی که نماز برپا می‏دارند و در حال رکوع زکات می‏دهند.
پیامبر در غدیر خم، بر همین معنا اصرار ورزید و چنین فرمود: «ألستُ أولی بکم مِنکم بأنفسکم»؛ آیا من به شما از خود شما سزاوارتر نیستم؟ همه گفتند: آری؛ آن‏گاه فرمود: «فمن کنت مولاه فهذا علیّ مولاه»[۳۱] .
بنابراین، قضا و حکم و داوری‏ها و تفسیر آیات و آنچه یک جامعه زنده و پویا بدان نیازمند است، تحت سرپرستی و ولایت علی(علیه‌السلام) است. سخن او سخن پیامبر و خداست و اگر جایی نیاز به استدلال باشد، دلیل می‏آورد و استدلال می‏کند و هر چه را حلال دانست، حلال و هر چه را حرام شمرد حرام است و اگر شرایط محیط با او همراه شد، خلافت ظاهری را هم در دست می‏گیرد و از کیان دین و مملکت، حفاظت کامل به عمل می‏آورد و مسؤولیت اجرایی و اداره جامعه را بر عهده می‏گیرد؛ چنان که فرمود: «لولا حضور الحاضر و قیام الحجّة بوجود الناصر»[۳۲] .
پذیرش حکم و فرمان او بر مردم واجب است، چونان فرمان خدا و رسول: ﴿وما کان لمؤمن ولا مؤمنة إذا قضی اللّه ورسوله أمراً أنْ یکون لهم الخِیَرةُ من أمرهم ومن یعص اللّه ورسوله فقد ضلّ ضلالاً مُبیناً﴾[۳۳] ؛ هیچ مرد و زن مؤمنی را نرسد که چون خدا و فرستاده‏اش به کاری فرمان دهند، برای آنان در کارشان اختیاری باشد و هر کس خدا و فرستاده‏اش را نافرمانی کند، قطعاً دچار گمراهی آشکاری شده است.
بنابراین، کسی که می‏گوید: «سَلونی قبلَ أن تفْقِدونی»؛ از من پرسش کنید، پیش از این که مرا نیابید، یا می‏فرماید: من به راه‏های آسمان آشناترم تا راه‏های زمین[۳۴] ، او با همان ولایت و به ضمیمه آیه ﴿ألنّبی أولی بالمؤمنین من أنفسهم… ﴾[۳۵] همان ولایت تشریعی نبوی را داراست و پس از او سایر پیشوایان نیز از چنین ولایت تشریعی و سرپرستی برخوردارند تا حضرت حجّة بن الحسن المهدی(علیه‌السلام) که دین را از هر جهت شکوفا می‏کند و اطاعت فرمانش واجب است.
امّا اگر شرایط فراهم نیاید و دست ولی دین بسته شود و حکم او مطاع نباشد، به همان اندازه از وظیفه حفاظت و پاسداری او کاسته می‏شود؛ بر خلاف پیامبر که اگر هیچ کس هم همراه او نباشد، موظّف به ابلاغ و انذار است: ﴿ما علی الرسول إلاّ البلاغ… ﴾.[۳۶] گرچه او را خلیل‏وار به آتش سپارند، او باید به جهاد در آویزد، هرچند یکّه و تنها باشد: ﴿فقاتلْ فی سبیل اللّه لا تکلّف إلّانفسک وحرّض المؤمنین عسی اللّه أن یکفّ بأسَ الّذین کفروا والله أشدّ بأساً وأشدّ تنکیلاً﴾[۳۷] ؛ ای پیامبر! در راه خدا پیکار کن که جز عهده دار شخص خود نیستی و مؤمنان را به مبارزه برانگیز؛ باشد که خدا آسیب کسانی را که کفر ورزیده‏اند بازدارد و خداست که قدرتش بیش‏تر و کیفرش سخت‏تر است.

مجله الكترونيكي اسرا


نوشته شده در   يکشنبه 25 اسفند 1387  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode