ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : جمعه 14 آذر 1404
جمعه 14 آذر 1404
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : شنبه 8 آذر 1404     |     کد : 207761

یک پژوهشگر تاریخ اسلام بررسی کرد

روایتی مستند از واپسین روزهای زندگی رسول‌الله(ص)

در روزهایی که مدینه هنوز در بهت رحلت پیامبر اسلام(ص) بود، حوادثی رقم خورد که سرنوشت امت را تغییر داد.

 در روزهایی که مدینه هنوز در بهت رحلت پیامبر اسلام(ص) بود، حوادثی رقم خورد که سرنوشت امت را تغییر داد. حجت‌الاسلام والمسلمین محمد مسجدجامعی در سلسله‌گفت‌وگوهای «فاطمه(س) پس از پیامبر(ص)» پرده از زوایای کمتر گفته‌شده‌ای برمی‌دارد؛ از جایگاه ویژه حضرت زهرا(س) در خانه پیامبر و حساسیت‌ها و رقابت‌های پنهان، تا فشارهای سیاسی و اجتماعی که در فاصله‌ای کوتاه، او را به نماد مقاومت و مظلومیت در برابر جریان حاکم بدل کرد.

حجت‌الاسلام والمسلمین محمد مسجدجامعی، پژوهشگر دقیق النظر تاریخ اسلام و عضو هیئت علمی دانشکده روابط بین‌الملل وزارت خارجه در سلسله گفت‌وگوهایی با عنوان «فاطمه(س) پس از پیامبر(ص)»، که به همت پژوهشگران مؤسسه مطالعات راهبردی اسلام معاصر(مرام) انجام شده است، به بررسی این رخدادهای تاریخی پرداخته است.

در گفتار نخست درباره شرایط شبه جزیرةالعرب پیش از رحلت پیامبر اسلام(ص) سخن رفت و در گفتار دوم، ایشان شرایط و جایگاه حضرت فاطمه زهرا(س) در دوران پیامبر(ص) و پس از رحلت ایشان بررسی کردند؛ اینکه فاطمه زهرا(س) تنها فرزند زنده پیامبر(ص) در سال‌های پایانی عمر ایشان بود و با همسر و فرزندان متعددش، جایگاهی ممتاز در میان خاندان و مردم داشت.

در محیط زنانه، با وجود حساسیت‌ها و رقابت‌های احتمالی میان همسران پیامبر، فاطمه زهرا(س) با بزرگواری و وقار برخورد می‌کرد. در محیط مردانه نیز علی بن ابی‌طالب(ع) و فرزندانشان به دلیل شجاعت و نقش برجسته در جنگ‌ها مورد توجه و حساسیت بودند. این حساسیت‌ها طبیعی بود و نه لزوماً ناشی از بدخواهی آشکار.

در مجموع، جایگاه اجتماعی و طبیعی حضرت فاطمه زهرا(س) در جامعه آن زمان مشخص و ممتاز بود، اما رخدادهای پس از رحلت پیامبر(ص) مسائل و پیچیدگی‌های دیگری به همراه داشت که بحث جداگانه‌ای را می‌طلبد.

 در ادامه مشروح بخش سوم و پایانی این گفت‌وگو را با هم می‌خوانیم: 

پرسش - در جلسات قبلی، خصوصیات دوران رسول‌الله(ص) و عواملی که بر زندگی حضرت فاطمه(س) پیش از رحلت پیامبر اسلام تأثیرگذار بود، واکاوی شد.

در این جلسه قصد داریم به ایام کوتاه پس از رحلت پیامبر اسلام، یعنی هفتاد و پنج روز یا به روایتی نود و پنج روز، بپردازیم. با توجه به سخنان شما درباره جایگاه صدیقه طاهره(س)، خانواده ایشان، فرزندان و امیرالمؤمنین(ع)، سؤالی مطرح می‌شود؛ چگونه پس از رحلت پیامبر اسلام، در همین بازه زمانی کوتاه، مشکلات و سختی‌ها چنان بر این شخصیت بزرگوار افزوده شد که ایشان اقدام به ایراد خطبه کردند و حتی در خطبه‌ها از پیروان پیامبر(ص) گله و شکایت نمودند و نهایتاً این فشارها منجر به شهادت صدیقه طاهره(س) شد؟

حضرت فاطمه زهرا(س) در اواخر عمر پیامبر(ص)، به ویژه در ایام کسالت ایشان، احساس می‌کردند که با مشکلات و سختی‌های فراوانی مواجه خواهند شد. نمونه بارز این موضوع، روایتی است که همه نقل کرده‌اند و توضیح آن به این شکل است: زمانی که حال پیامبر(ص) سنگین بود و فاطمه زهرا(س) بسیار نگران، ناراحت و شاید گریان بودند، پیامبر فرمودند: سرت را بیاور جلو و مطلبی در گوش ایشان نجوا کردند که موجب افزایش غم و اندوه ایشان شد. بعد از مدتی، دوباره فرمودند: سرت را بیاور و مطلبی خصوصی به حضرت زهرا(س) گفتند، در حالی که حضار مجلس حضور داشتند، حضرت سپس خندیدند.

داستان به این صورت است که عایشه از صدیقه طاهره(س) پرسید: چه گفت که شما اول گریستید و بعد خندیدید؟ فاطمه زهرا(س) پاسخ داد: اول فرمودند که در این کسالت فوت خواهم کرد که طبیعی است موجب تأثر و ناراحتی شد، و سپس دوباره پیامبر(ص) نجوا کردند و فرمودند: اولین کسی که به من ملحق می‌شود، تو هستی؛ و از این جهت خوشحال شدم.

این روایت در منابع مختلف حدیثی، هم شیعه و هم اهل سنت، آمده است و نشان می‌دهد که فاطمه زهرا(س) از مشکلات پس از رحلت پیامبر(ص) آگاه بود. حتی بدون نیاز به علم خاصی، هر کسی در جای ایشان می‌دانست که پس از رحلت پیامبر(ص) با چه مسائل و مشکلاتی مواجه خواهد شد. خوشحالی ایشان از اینکه اولین فرد از خاندان پیامبر(ص) خواهد بود که به ایشان ملحق می‌شود، نشان‌دهنده آگاهی و شناخت دقیقشان از شرایط سخت پیش روست؛ علی‌رغم اینکه دختر پیامبر(ص) و تنها یادگار ایشان بود و دیگر فرزندان پیامبر فوت شده بودند.

اصل قضیه و آگاهی از مشکلات، نزد حضرت فاطمه زهرا(س) بود. اما اتفاقات و مسائلی که پس از رحلت پیامبر(ص) رخ داد، به شرایط خاص مدینه آن روز برمی‌گردد و بازگویی جزئیات حال پیامبر(ص) را در اینجا لازم نمی‌دانیم، زیرا همگان می‌دانستند که پیامبر(ص) پیش از این در حجه‌الوداع و موارد دیگر مکرراً خبر از پایان عمر خود داده بودند.

پرسش - در آخرین صحبتشان در مسجد خودشان هم بیان کردند؟

بله، به صورت مکرر، اطرافیان در پی اطلاع از حال پیامبر(ص) بودند و از داخل به آن‌ها گزارش می‌دادند. لحظه‌ای که پیامبر(ص) رحلت کردند، این خبر منتشر شد و بلافاصله یک سلسله اقداماتی انجام گرفت. معروف است که انصار در همان سقیفه جمع شدند. سقیفه مکانی مسقف بود، شبیه سایبانی مثل بازارچه‌ها و به هر حال برای تصمیم‌گیری درباره آینده پس از پیامبر(ص) در آنجا حضور یافتند.

علت جمع شدن انصار این بود که به ویژه در اواخر عمر پیامبر(ص) از آینده خود نگران بودند و نمی‌دانستند چه کسی قدرت را در مدینه در دست خواهد گرفت. مدینه مال انصار بود، اما ترس داشتند که دیگران یعنی غیرانصار، قدرت را به دست بگیرند. با توجه به سوابقی که بین قبایل مکی و خزرجی وجود داشت و رابطه اوسی‌ها با قریشی‌ها، انصار نگران بودند و خواستند پیش‌دستی کنند تا قدرت را قبل از ایجاد مشکل در دست خود بگیرند.

در همان سقیفه که متعلق به انصار و به ویژه خزرجی‌ها بود، بزرگان هر دو قبیله اوس و خزرج حضور داشتند. سپس مهاجرینی که از قبل برای آینده تصمیم‌گیری می‌کردند، به سرعت به آنجا آمدند. در بحث‌های مفصلی که میان آن‌ها شکل گرفت، مهاجرین اصرار کردند که باید یک امیر واحد وجود داشته باشد و رقابت بین رئیس سعد بن عباده و رئیس اوس باعث شد که در همان جمع، بیعت کوچکی انجام شود و در نهایت خلیفه اول به صورت اجمالی انتخاب شد.

در کنار این، قبیله‌ای به نام بنی‌اسلم که بین مکه و مدینه زندگی می‌کردند، به دلیل تهیه آذوقه به مدینه آمده بودند. آن‌ها برای جلوگیری از غارت اموال و کالاهای خود، به صورت دسته‌جمعی حرکت کرده بودند. حضور آن‌ها کوچه‌های مدینه را پر کرده بود. پس از بیعت اجمالی در سقیفه، خلیفه دوم به بنی‌اسلم دستور داد که مردم را برای بیعت با ابوبکر به مسجد بیاورند و در ازای آن، یا خواربار رایگان دریافت کنند یا با تخفیف. این اقدام باعث شد که مردم به دست خلیفه اول بیعت کنند و مسئله به این ترتیب پیش رود.

این روند با وصیت مکرر و کاملاً واضح پیامبر(ص) که علی بن ابیطالب(ع) بعد از ایشان جانشین خواهد بود، در تعارض بود و تنش ایجاد می‌کرد. این تنش تنها با علی بن ابیطالب(ع) نبود، بلکه با مجموع بنی‌هاشم، از جمله زبیر، عباس عموی پیامبر و دیگران که نمی‌خواستند ابوبکر از قریش سطح پایین، قدرت را در دست بگیرد، نیز بود. در این شرایط حساس، بیعت علی بن ابیطالب(ع) اهمیت فوق‌العاده‌ای داشت، هم به دلیل نسبت خانوادگی و شخصیت ایشان و هم به عنوان همسر فاطمه زهرا(س) و وصی پیامبر(ص).

در چنین شرایط پرتنش و عصبی، فاطمه زهرا(س) در برابر تلاش‌ها برای بردن علی بن ابیطالب(ع) به مسجد و مجبور کردن ایشان به بیعت، مقاومت می‌کرد. اگر کسی مدارک و اسناد آن زمان را مطالعه کند، می‌تواند تصور کند که وضعیت تا چه حد پرتنش و عصبی بود.

پرسش _ یعنی بنی‌اسلم دستور گرفته بودند که امیرالمؤمنین(ع) هم ببرند؟

نه، بنی‌اسلم وظیفه داشتند که مردم مدینه را به مسجد آورده و بیعت با خلیفه اول را دریافت کنند. اما کسانی که اصرار داشتند علی بن ابیطالب(ع) نیز بیعت کند و او را به مسجد بیاورند، در منزل ایشان حضور داشتند و این افراد هیچ ارتباطی با بنی‌اسلم نداشتند. کسی که در این مسیر مقاومت شدیدی نشان می‌داد، فاطمه زهرا(س) بود.

در عرف جوامع، زن همواره از نوعی مصونیت برخوردار است و این مسئله در مورد حضرت زهرا(س) نیز صادق بود. شرایط تا حدی سخت بود که اگر حمایت و جایگاه صدیقه طاهره(س)، هم به عنوان دختر پیامبر و هم به عنوان زن، وجود نداشت، نمی‌توانستند با او برخورد کنند. اما حضرت علی(ع) به راحتی هدف تهدید و فشار قرار می‌گرفت. بنابراین، مقاومت اصلی در این جریان از سوی فاطمه زهرا(س) بود.

این جریان ادامه یافت و به موضوع فدک و مسائل دیگر مرتبط شد، که با سرعت و پشت سر هم رخ دادند. مقاومت فاطمه زهرا(س) برای حفظ علی بن ابیطالب(ع)، به معنای عام کلمه، مقابله با اقداماتی بود که قصد داشتند ایشان را به مسجد با وضعی موهن ببرند. در نتیجه، حضرت تحت آسیب‌های جسمی و روحی قرار گرفتند.

مسئله فدک از نظر تاریخی مسلم است؛ دلیل روشن این است که در طول تاریخ، کسانی مانند عمر بن عبدالعزیز و حتی مأمون، فدک را به بنی‌هاشم بازگردانده‌اند. تصرف فدک که منبع مهم پشتیبانی مالی بود، فاطمه زهرا(س) را از حیث روحی و جسمی بسیار آزرده کرد.

بهترین شاهد این وقایع، کلامی است که در نهج‌البلاغه از علی بن ابیطالب(ع) آمده است: پس از دفن همسرش، خطاب به پیامبر(ص) می‌گوید: ودیعه‌ای که تو نزد من داشتی به سوی تو بازگشت؛ از او بپرس و اصرار کن که پاسخ دهد، چگونه با او رفتار شد؟ این سخن، پس از دفن حضرت، شدت تألمات جسمی و روحی فاطمه زهرا(س) را نشان می‌دهد و بیانگر آن است که این مسائل منجر به شهادت ایشان شد.


نوشته شده در   شنبه 8 آذر 1404  توسط   کاربر 1   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode