چون رسالت هر پيامبري به تلقّي وحي تشريعي اوست كه متن پيام و گوهر رسالت است و شناخت رسالت هر پيامبري در گرو معرفت وحي تشريعي اوست؛ همانگونه كه نزول هر پيامي به اندازه ظرفيت هستي آن انسان متعالي است و از رهگذر تفاوت و امتياز انبيا با يكديگر؛ ﴿ولقد فضَّلْنا بَعْضَ النبيّين عَلي بَعْضٍ﴾(1) و ﴿تلك الرُّسل فضَّلنا بعضهم علي بعض﴾(2)ميتوان به تمايز پيامهاي آنان پيبرد. زيرا پيامها هدف مشتركي دارند،
ليكندر سعه و ضيق معارفاز همجدا بوده، در انيقو عميق بودنهمتايهم نيستند.
بنابراين، كاملترين انسانها، جامعترين پيامهاي خدا را دريافت ميكند و بر اثر كلّيت و دوام رسالت خويش، مُهر پايانبخش نبوّت را همراه دارد و نشان خاتميّت را هماره بر دوش ميكشد و شانه او زير بار مسئوليت ختم رسالت و مهر نبوّت، سنگيني توانفرساي آخرين پيام به جوامع بشري را در طول تاريخ، حس ميكند؛ ﴿إنّا سَنُلْقي عَلَيْكَ قَوْلاً ثَقيلاً﴾.(3) زيرا رسالت او نه تنها نسبت به حال و آينده معتبر است، بلكه بايد درباره رهآورد همه پيامآوران گذشته ميزان قويم باشد، نه در حدّ تصديق محض، بلكه در مرز سرپرستي و هَيْمنه و مديريت و حفاظت همه جانبه، تا باقيمانده آنها را از آسيب تحريف و گزند گزافهگويان مصون بدارد، و آنچه را از خاطرهها رخت بر بسته يا نابجا تفسير شده، براي خاطرها حاضر سازد و آن را درست بيان كند، تا سلسله پيامها به رهبري قافلهسالارشان قرآن كريم محفوظ بماند؛ همانگونه كه نام و ياد پيامبران با رهنمود سرورشان زنده و پابرجاست؛ ﴿وَاَنْزَلْنا اِلَيْكَ الكتاب بالحقّ مصدّقاً لما بين يديه من الكتاب و مهيمناً عليه﴾.(4)
انگيزه غائي هر پيامي به اندازه درجه وجودي مبدأ فاعلي و فرستنده پيام و نيز به مقدار هستي مبدأ صوري و محتواي آن، همچنين به ظرفيت مبدأ قابلي و روح مجرد انسان كاملي است كه پذيراي آن است. تمام پيامهاي آسماني از عظمت مبادي چهارگانه ياد شده برخوردارند، ليكن پس از تحليل نهائي روشن ميشود كه هيچ پيامي همتاي آخرين پيام الهي نيست و امتياز اين پيام نهائي بَرين، بر همه پيامهاي گذشته در تمام مبادي چهارگانه همچنان محفوظ است.
از لحاظ مبدأ فاعلي خداي سبحان مبدأ آغازين همه رسالتهاست، ولي در هر پيامي، با نام خاصي از اسماي حسناي خود ظهور ميكند كه آن نامها يكسان
نيستند. در نتيجه مبدأ فاعلي پيامها نيز در همه موارد همتاي هم نخواهند بود. زيرا رسالتي كه از اسم عظيم نشأت ميگيرد، همتاي پيامِ برآمده از اسم اعظم نيست. چون اسم عظيم همسان اسم اعظم نيست.
از جهت مبدأ صوري و محتواي پيام، مضمون دستوري كه از اسم اعظم نازل ميشود، برتر از محتواي فرماني است كه از اسم غيراعظم سرچشمه ميگيرد.
از لحاظ مبدأ قابلي و روح مجرّد انسان كامل كه قرارگاه وحي است، پيام دريافتي كاملترين انسانها، از هرگونه پيام ديگري، كاملتر است. چون اسلام ناب دين خداست؛ ﴿إنّ الدّين عندالله الاسلام﴾(5) و همه پيامآوران الهي همان را دريافته، به امّتها رساندهاند، ليكن مراتبي دارد و تفاوت مراتب آن در بطن و عمق و نيز تعالي درجات آن در صعود و رُقِّي ترديدپذير نيست و عاليترين مرتبه آن را كاملترين وحي ياب و والاترين مهبط وحي تلقي ميكند.
از جهت مبدأ غائي و انگيزه نهائي و هدف وجودياش نيز چنين است. چون ارزش آن به مقدار مبادي گذشته است كه در اوج كمالاند. پس مبدأ غائي آخرين پيام نيز در قلّه كمال بوده، مقامي برتر از آن ميسور صالحان سالك نيست، وگرنه آخرين دستور نميشد. زيرا سنّت تبديلناپذير حقّ بر اين است كه هر استعدادي را به فعليت برساند و به حِرمان هيچ جامعه شايستهاي رضا ندهد و اگر برتر از آن بود و جامعه بشري استحقاق دريافت آن را داشت، حتماً با ارسال پيامبر ديگر و كتابي جداگانه آن را نازل ميفرمود.
از اين رهگذر به راز تعبير دعاي شب بيست و هفتم رجب الاصبّ كه سالروز بعثت خاتم انبياي الهي است، ميتوان پي برد؛ «اللّهمّ إنّي أسئلك بالتجلّي الأعظم في هذه الليلة»(6) زيرا متكلّم در كلام خود تجلّي ميكند؛ «فتجلّي لهم سبحانه في
كتابه من غير أن يكونوا رأوه»،(7) ليكن همه تجلّيهاي او همتاي هم نيست و كاملترينش همان است كه بر قلب مطهّر كاملترين فرستادهها فرود آمده است؛ ﴿نزل به الروح الأمين ٭ علي قلبك لتكون من المنذرين﴾(8) يعني مرآت اعظم، مرئي اعظم خواهد داشت.
يادسپاري؛ مؤمنان موظّفاند به همه پيامبران ايمان بياورند و هيچ تفاوتي ميان آنان نگذارند؛ ﴿لا نفرّق بين أحد من رسله﴾(9) و ﴿و الّذين امنوا بالله و رُسُله ولم يفرّقوا بين أحد منهم أولئك سوف يؤتيهم أجورهم و كان الله غفوراً رحيماً﴾.(10)
اين عدم امتياز، درباره اصل رسالت و نبوّت است، نه به لحاظ درجه آن، و گرنه همانگونه كه ايمان به اصل سمت آنها لازم است، ايمان به تفاضل و به درجه خاصّ هر يك نيز بايسته است تا اولوالعزم از غير اولوالعزم ممتاز شود، و در نتيجه خاتم از ديگران و افضل از غير افضل امتياز يابد و بدينوسيله مزيّت پيام خاتمصلي الله عليه و آله و سلم به پيامهاي ديگران آشكار گردد، و مسئوليت صيانت و اطاعت و تعميم و تعميق آن هويدا شود.
1 ـ سوره اسراء، آيه 55.
2ـ سوره بقره، آيه 253.
3. سوره مزّمل، آيه 5.
4ـ سوره مائده، آيه 48.
5. سوره آلعمران، آيه 19.
6. مفاتيح الجنان.
7. نهج البلاغة، خطبه 147.
8. سوره شعراء، آيات 1 94 ـ 193.
9. سوره بقره، آيه 285.
10. سوره نساء، آيه 152.
هدايت در قرآن، ص 119-122.
سايت اسرا