بدون ترديد شيعه اماميه را ميتوان عاطفيترين فرقۀ اسلامي تلقّي نمود که عشق، ايثار، عاطفه و محبّت سرشارش نسبت به پيامبر بزرگ اسلام(ص) و خاندان پاکش(ع) را همواره در طول تاريخ نمودار ساخته است. جلوههاي اين شور و شعف شديد نسبت به رهبران ديني را در مراسم شبهاي قدر، عزاداريهاي محرّم و صفر، سوگواريهاي وفات پيامبر اکرم(ص) و فاطمۀ زهرا(س) ميتوان ديد.
در واقع ميتوان به روشني اظهار داشت که شيعيان جماعتي هستند که با محبت به اولياي خدا، پيامبر خاتم(ص) و خاندان او زندهاند، در اين راه بذل مال و جان ميکنند، از خانه و کاشانه و راحتي و آسايش ميگذرند، و هيئت و دسته و گروه و انجمن تشکيل ميدهند.
يکي از شعائر ديني و سنن اسلامي، که از همان آغاز ظهور اسلام و بعثت نبي مکرم(ص) در ميان جامعۀ اسلامي پديد آمد و به تدريج داراي ويژگيها و شمايل مخصوص گرديد، سنّت منقبتخواني و عزاداري پيامبر(ص) و خاندان پاک ايشان است. عزاداري به صورت واقعيت غيرقابل انکار تاريخي در حيات مسلمانان، پس از شهادت حسين بن علي(ع) به چشم ميخورد.
از جمله آيينهاي مذهبي شيعيان و سنّتهاي مهم شيعي، صرفنظر از زبان، جغرافيا، نژاد و قوميّت، پايبندي شديد آنها به سنّت سوگواري سالار شهيدان حضرت اباعبدالله الحسين(ع) است که در عاشوراي 61 هجري با وضعيتي دلخراش و بيسابقه، همراه عدهاي از خويشان و اصحابش در کربلا به شهادت رسيد. اين سنّت سوگواري ريشههاي تاريخي پايداري دارد و به زمان حضور امامان شيعه(ع) و اهتمام آنها به برگزاري مجالس عزاي امام حسين(ع) باز ميگردد. اين سيره سپس تداوم يافته و قرن به قرن و نسل به نسل تا به امروز - البته با اختلاف در درجۀ شدّت و حدّت، در کثرت و قلّت، به صورت يک آيين جمعي وسيع و يا در تجمعهاي خانگي محدود- حفظ گرديده است.
امامان شيعه(ع) تلاش ميکردند، حقانيت آن امام همام(ع) و باطل بودن ادعاهاي يزيد و امويان را ثابت کنند و اين حاکي از آن است که جو عمومي جامعۀ اسلامي آن روز، چنان مسموم بود که حتّي برخي از اصحاب و ياران امامان شيعه(ع) از اين موضوع غافل بودند،1چنانکه در بسياري از روايات و دعاهايي که از امامان شيعه(ع) بر جاي مانده است، به طور مرتب تکرار ميشود که امام حسين(ع) براي خدا و بر پا کردن احکام اسلامي همچون نماز و امر به معروف و نهي از منکر قيام کرده است. نکتۀ ديگر اينکه، امامان شيعه(ع) با برپايي عزاي امام حسين(ع) و منسوب کردن خويش به ايشان، سعي در اثبات حقانيت خود و ستمگري و بطلان دشمنان و حکومت زمان خود داشتند و برپايي اين عزاداري را بهترين و مؤثرترين شيوۀ مبارزه در زمان خويش ميدانستند.
قيام امام حسين(ع) چنان تأثيري در استمرار حرکت شيعه داشت که دربارۀ آن گفتهاند: «اسلام علوي است و تشيّع، حسيني».2بيترديد واقعۀ کربلا نقطۀ عطفي در تاريخ شيعه به شمار ميآيد و شيعيان در ايام محرم و صفر با اجراي مراسم و سنتهايي ويژه اين خاطره را زنده نگه داشته و از آن همچون سلاحي براي مبارزه با دشمنان شيعه و حفظ و گسترش هويت شيعي بهره ميگيرند.
طبيعي است که ريشهها و سرچشمههاي سنّت عزاداري شيعيان و دوستداران اهل بيت(ع) را بايد در همان روزهاي نخست واقعۀ کربلا جستوجو کرد. شاهدان واقعۀ کربلا به بهترين شيوه قادر بودند زواياي آن حادثۀ غمبار را براي مردم شرح دهند و با اقامۀ عزاي امام حسين(ع) و يارانش، رسالت خود را در رسوا کردن حکومت جور به انجام رسانند. در اين زمينه امام سجّاد(ع) و حضرت زينب(س) و ديگر همراهان كاروان كربلا، الگو و سرمشق قرار گرفتند. در همان زمان، عزاداري امام حسين(ع) و سرودن مرثيهها و بيان خطبههايي که حزن و اندوه و گريۀ شنوندگان و در پي آن، پشيماني از عدم ياري امام حسين(ع) و بغض و کينه از عاملان فاجعۀ کربلا را به دنبال داشت، صورت ميپذيرفت.
يکي از شيوههاي امامان شيعه در برگزاري عزاداري امام حسين(ع) و زنده نگه داشتن ياد و خاطرۀ قيام عاشورا، استفاده از خطيبان و شاعران و افراد خوشصدا بوده است. به اين افراد «مُنشد» ميگفتند که معادل مداح امروزي بود. البته مسلّم است اين افراد که در محضر امامان معصوم(ع) به شعرخواني و مرثيهسرايي ميپرداختند، از هرگونه گزافهگويي و غلو و سخن نادرست به دور بودند و اساساً حادثۀ کربلا آنقدر دلخراش و حزنانگيز است که براي تحريک احساسات، نيازي به قصهپردازي و بيان مطالب نادرست -که متأسفانه کار برخي مداحان شده است- نيست.
در مورد کيفيت و مدت برگزاري مراسم عزاداري در حضور امامان شيعه(ع) نيز از روايات و شواهد تاريخي چنين برميآيد که برخلاف ادعاي پنهاني بودن اين مراسم در زمان ايشان، ائمه(ع) براي رسيدن به اهداف خويش سعي ميکردند اين مراسم را به صورت دستهجمعي، حتّي در صورت امکان با حضور خانوادۀ خويش، علني و در ملأ عام و در هر فرصت ممکن بر پا دارند.
علاوه بر شيعه، اهل سنّت نيز در احياي عاشورا و عزاي حسيني سهم داشتهاند، هرچند شيعيان به دليل باورهاي مذهبي و پيروي از اهل بيت(ع) به شعائر خاصّي، از جمله عزاداري، بيشتر پايبند بوده، به اجراي آن با تحمل انواع مشکلات و ستمها پاي فشردهاند و در اين راه در جاهاي مختلف و ادوار گوناگون تاريخي، ستمها چشيده و قربانيها دادهاند. اهداف و انگيزههاي قيام امام حسين(ع) تنها در محدودۀ انديشههاي يک مذهب و فرقۀ اسلامي خلاصه نميگردد، بلکه بسيار فراتر از تفکّرات و انديشههاي فرقهها و مذاهب متعدد اسلامي بوده و به بشريت و تاريخ تعلق دارد. اين قيام در واقع، ادامۀ مبارزۀ حق عليه باطل، آزادي در مقابل استبداد، عدالت در مقابل ظلم و تبعيض، و معنويت در مقابل انحطاط و ماديّت بود.
از حيث زمينهها و مباني ديني، عزاداري برگرفته از آموزههاي قرآن کريم است که مسلمانان را به مودّت نسبت به اهل بيت(ع)3 سفارش ميکند. البته ارادت نسبت به آستان مقدّس آن بزرگواران، مفهومي جز پيمودن مسير آنان و عمل به سيرهشان ندارد.
کتاب سنّت عزاداري و منقبتخواني در تاريخ شيعۀ اماميه که توسط مؤسسه شيعهشناسي انتشار شده است، بعد از مقدمۀ دکتر محمود تقيزاده داوري، از دو مقاله تشکيل شده که مقالۀ اول تحت عنوان «شيعه اماميه و عزاداري امام حسين(ع) از آغاز تا عصر صفوي»، جزوۀ تحقيق دورۀ دکتري حسين پوراحمدي و تحت راهنمايي دکتر صادق آئينهوند بوده و مقالۀ دوم، «سنت عزاداري حسيني و منقبتخواني در ميان مسلمانان» نوشتۀ دکتر علياکبر ولايتي ميباشد. پايانبخش کتاب نيز نمايه ميباشد.
پينوشت:
1. مظفر، محمدحسين، تاريخ شيعه، ترجمۀ محمدباقر حجتي، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1368، ص69.
2. رباني خلخالي، علي، عزاداري از ديدگاه مرجعيت شيعه، قم، انتشارات مکتب الحسيني، 1400ق، ص30. .
3. سورۀ مبارکۀ شوري، آيۀ شريفۀ 23.