به باور عضو هيئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) برنامههايی كه برای علوم انسانی تدوين شده، بايد مورد بازنگری قرار بگيرد و اين مبانی را فلسفه به علوم ديگر میتواند القاء كند؛ لذا گسترش رشتههايی همچون «فلسفه علم» يكی از راهكارهای اسلامیسازی علوم است.
«بيوك عليزاده»، عضو هيئت علمی دانشگاه امام صادق(ع)، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، با بيان اينكه روحيه دينی داشتن توسط دانشمندان و رنگ و بوی دينی دادن به علوم میتواند علوم را متصف به صفت اسلامی كند، اظهار كرد: برخی تصور میكنند كه اسلامیبودن يا اسلامیشدن علوم به اين معناست كه ما از قرآن و روايات اسلامی، فيزيك، شيمی، زيستشناسی و امثال اين علوم را استخراج كنيم.
وی ادامه داد: اين افراد بيان میكنند كه پيامبر اكرم(ص) و ائمه(ع) مأمور بودهاند كه افزون بر اينكه انسانها را هدايت كنند و معارف دينی را به آنها ابلاغ كنند و تعليم بدهند، وظيفه هم داشتهاند كه به آنها فيزيك، شيمی و رياضيات هم بياموزند؛ بنابراين، گزارههای اين علوم را از متون دينی میتوان استخراج كرد.
عليزاده با بيان اينكه به اين معنا كه چنين افرادی ادعا میكنند، اين علومی كه از فيزيك و رياضی و... در حال حاضر در دست ماست، قطعا اسلامی نيستند، عنوان كرد: ما از قرآن و روايات نمیتوانيم علم روانشناسی يا علم جامعهشناسی استخراج كنيم. البته تكگزارههايی وجود دارد كه به روانشناسی و جامعهشناسی مربوط میشود، اما آن اندازه نيست كه بتوان با آنها يك رشته علمی تأسيس كرد. در آموزههای دينی ما چيزی نداريم كه بتوانيم با آن رشته پزشكی تأسيس كنيم.
وی تأكيد كرد: گرچه برخی با توجه به اينكه روايات پزشكی زيادی داريم، معتقدند كه چنين چيزی میتوان از روايات استخراج كرد؛ گفته میشود كه حدود چهار هزار روايت پزشكی داريم و كتابهايی همچون طبالصادق(ع) و طبالباقر(ع) و امثال آن هم تدوين شده است. به هر حال، درست است كه چنين مسائلی وجود دارد، اما اينها ربطی به وحی ندارد. بايد توجه داشت كه پيامبر اكرم(ص) يك مأمور الهی از جانب خدا بوده است و مأموريت داشته كه وحی را دريافت كرده، حفظ كند و بدون اينكه فهم خودش را در آن دخالت دهد، ـ يعنی در اخذ و ابلاغ وحی عصمت داشته باشد ـ آنرا به انسانها برساند.
عضو هيئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) با اشاره به بُعدی از زندگی پيامبر اكرم(ص) و امامان معصوم(ع) تأكيد كرد: آن بزرگواران بههر حال يك شهروند مانند شهروندان ديگر بودند و برای فرزندانشان پدر، برای همسرانشان شوهر بودند و زندگی عادی اجتماعی خودشان را داشتند. گاهی مسلمانان صدر اسلام توقعات بیجايی از پيامبر اكرم(ص) داشتند؛ برخی مسلمانان صدر اسلام انتظار داشتند كه بهعنوان مثال، غذای او با غذای مردم عادی تفاوت كند يا ابعاد ديگر زندگی ايشان مانند مردم عادی نباشد؛ لذا آيه آمد كه «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ یُوحَى إِلَیَّ؛ بگو من هم مثل شما بشرى هستم و[لى] به من وحى مىشود».(سوره مباركه كهف، آيه شريفه 110)
عليزاده تصريح كرد: بههمين دليل گاهی كه پيامبر اكرم(ص) درباره مسئلهای اظهار نظر میكردند، مردم سؤال میكردند كه آيا اين مربوط به «یُوحَى إِلَیّ» است يا مربوط به «أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ». اگر مربوط به جنبه «أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ» میشد، مردم میفهميدند كه درباره آن مسئله، خودشان نيز میتوانند اظهار نظر كنند و اظهار نظر میكردند. پيامبر اكرم(ص) هم آنها را طوری تربيت كرده بودند كه در آن زمينهها اظهار نظر كنند، حتی گاهی پيامبر اكرم(ص) نظر آنها را بر نظر خود ترجيح میدادند.
اين پژوهشگر با بيان اينكه برخی مسائل هست كه هرچه افراد بشر عقول خود را جمع كنند، نمیتوانند آن را حل كنند، تصريح كرد: در چنين مسائلی است كه انسان به دين احتياج پيدا میكند و بهسراغ پيامبران(ع) میرود. مسائلی همچون: سعادت آدمی به چيست؟ معنای زندگی به چه چيزی است؟ با عقل آدمی قابل پاسخگويی نيست و در اينجاست كه فقط دين میتواند به انسان پاسخ دهد.
وی عنوان كرد: با توجه به مسائلی كه ذكر شد، میتوان علم اسلامیانسانی داشت و حتی علوم ديگر نيز میتوانند اسلامی باشند و اين بستگی به روحيه عالمان آن علوم دارد كه جهانبينی دينی داشته باشند و از آگاهیهای دينی برخوردار باشند و ورود و خروجشان به علم، ورود و خروج دينمدارانه و مبتنی بر مبانی دينی باشد.
اين محقق علوم دينی تأكيد كرد: يكی از نتايج علوم انسانی اسلامی، به بار آمدن جامعهای سامانمند و راضی است. جامعه را میتوان با بهكار بردن و كاربردیكردن علوم انسانیاسلامی به وضعيتی رساند كه جامعه ضمن سامانمند بودن، از افرادی تشكيل شده باشد كه واجد رضايت باشند، هم از ديگران و هم از خودشان راضی باشند. مسئله رضايت باطن بسيار بااهميت است و موجب حاكمشدن آرامش خاصی در جامعه و بر افراد جامعه میشود.
وی با بيان اينكه نظام اخلاقی كه همه انسانها آن باور را دارند، نشانگر وضع مطلوبی است كه در پرتو سعی و تلاش خودشان محقق میشود و انسانها در پرتو آن میتوانند به وضع مطلوب و مورد نظرشان برسند، گفت: اساسا اديان و بهويژه دين اسلام آمده است تا راه رسيدن به اين وضع مطلوب را به ما نشان دهد. اگر علوم انسانی اسلامی شكل گرفته، كاربردی شود و توسط رسانهها ترويج عمومی نيز پيدا كند و منحصر در دانشگاهها و مراكز آكادميك نباشد، آن آرامش و رضايت خاطر در اذهان افراد جامعه مستقر خواهد شد.
عضو هيئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) اضافه كرد: بنده به نظريهای كه يكی از فيلسوفان غربی مطرح كرده است، خيلی اعتقاد دارم. او بيان میكند كه برای رسيدن به وضع مطلوب سه نوع نيرو در جامعه بايد كار كنند و آن سه گروه بهترتيب بايد عمل كنند. گروه اول، برای رساندن مردم جامعه به وضع مطلوب، نيروهای آگاهاننده هستند؛ يعنی وظبفه آگاهیبخشی به افراد جامعه بر عهده آنهاست.
عليزاده ادامه داد: آنها به مردم جامعه میگويند كه وضع موجود، چه بدیهايی دارد و ضمن آسيبشناسی وضع موجود، ويژگیهای وضع مطلوب و راه رسيدن به آنرا نشان میدهند. بسياری از انسانها اگر در وضع موجودشان متوقف شدهاند و نمیخواهند از آن وضع خارج شوند و بهتعبيری ضعف اراده دارند، بهجهت ناآگاهی آنهاست. اگر آنها آگاهی پيدا كنند، بهسمت وضع مطلوب میآيند.
وی با اشاره به گروه دوم، گفت: آنها نيروهای برانگيزاننده در جامعه هستند كه برای غلبه بر ضعف اراده فعاليت میكنند؛ يعنی به تشويق كسانی كه راه مطلوب را انتخاب كردهاند، میپردازند. از اين طريق در افرادی كه ضعف اراده دارند، انگيزه ايجاد میشود و آنها نيز بهسوی راه مطلوب حركت میكنند. اين نيروهای برانگيزاننده اخيرا در جامعه ما خيلی فعال شدهاند، گروههای مختلفی هستند كه مقدار زيادی بودجه صرف جوايز مختلفی میكنند، به ورزشكاران، هنرمندان و ... جايزه میدهند. اينها تأثير بر انسانهايی كه میدانند وضع خوب چيست، اما بهدليل ضعف اراده بهسوی وضع خوب حركت نمیكنند، تأثير میگذارد.
عليزاده اظهار كرد: سومين گروه، نيروهای بازدارنده هستند. توجيه اين نيروها برای فعاليتشان اين است كه بعد از آگاهشدن و بعد از اينكه نيروهای برانگيزاننده كار خودشان را انجام دادند، تعداد بسيار اندكی از مردم هستند كه با وجود اينكه آگاهی دارند، و انگيزههای لازم هم در جامعه وجود دارد، اما باز هم بهسوی وضع مطلوب حركت نمیكنند، با اين افراد بايد برخورد شود و نيروهای بازدارنده میتواند اين كار را انجام دهد و قوه قضائيه هر كشوری جلوه اصلی اين نيرو است.
عضو هيئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) با بيان اينكه به لحاظ منطقی ابتدا بايد نيروهای آگاهاننده فعاليت كنند، عنوان كرد: مراكزی همچون مدارس، دانشگاهها، حوزههای علميه، رسانهها اعم از راديو و تلويزيون، اينترنت، مطبوعات و ... بايد در اين راستا عمل كنند و اگر آگاهیهای لازم به جامعه داده نشده باشد، اين ضعف متوجه چنين مراكزی است و اين مراكز بايد نقد شوند. همچنين فعالكردن نيروهای نقدكننده بايد در اين بخش مورد توجه قرار بگيرد.
وی با بيان اينكه نقد درجامعه ما ضعيف است و اين مسئله به نيروهای آگاهاننده بازمیگردد، تأكيد كرد: نيروهای آگاهاننده اولا بايد نقد را تعريف كنند، متأسفانه تا صحبت از نقد میشود، اذهان بهسوی مچگيری میرود، هم كسانی كه میخواهند نقد شوند و هم كسانی كه نقد میكنند، برداشت بدی از نقدكردن دارند.
عليزاده تصريح كرد: متأسفانه نقدكردن در جامعه ما فقط اين است كه نقاط ضعف را برجسته میكنند در حالیكه نقد بهمعنای ارزيابی و بهای چيزی را معلومكردن است. نقد كردن؛ يعنی نقاط قوت و ضعف چيزی را نشاندادن. يعنی ناقد بايد ابتدا نقاط قوت را ذكر و آنها را تشويق كند و سپس به بيان نقاط ضعف بپردازد. نيروهای برانگيزاننده بايد در يك چارچوب هدفمند به برانگيختن افراد جامعه برای حركت بهسوی وضع مطلوب فعاليت كنند.
اين محقق و پژوهشگر با بيان اينكه برنامههايی كه برای علوم انسانی تدوين شده، بايد مورد بازنگری قرار بگيرد، اظهار كرد: اين مبانی را فلسفه به علوم ديگر میتواند القاء كند و بهنظر من برای تمام رشتهها بايد فلسفه يكی از مواد درسی باشد. كمال هر علمی وقتی است كه ما با فلسفه آن علم آشنا شده باشيم. بهعنوان نمونه اگر شخصی دكترای فيزيك میگيرد، بايد فلسفه فيزيك هم خوانده باشد، شخصی كه دكترای اقتصاد میگيرد، بايد فلسفه اقتصاد نيز بخواند. شخصی كه رشته اخلاق را میخواند بايد حتما درسی با عنوان فلسفه اخلاق گذرانده باشد.
وی عنوان كرد: متأسفانه فلسفه علوم در برنامههای درسی ما وجود ندارد، البته جديدا به اين امر اعتنايی شده و در برخی رشتهها، فلسفه آن علم نيز جزء مواد درسی آن رشته قرار گرفته و اساسا رشتهای تحت عنوان «فلسفه علم» نيز پديد آمده است، منتهی هنوز فراگير نشده است و تنها يك دانشگاه اين رشته را اجرا میكند كه در رابطه با اجرايش نيز نقدهايی هست و چون در جريان آن هستم، میدانم كه اشكالاتی در كارشان وجود دارد.
عضو هيئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) تأكيد كرد: بههر روی، افزودن فلسفه علوم و حتی فلسفه محض به همه رشتههای علمی كمك میكند به اسلامیشدن اين دانشها و اين مبانی را از طريق فلسفه میتوان به علوم انسانی تزريق كرد. ابتدا بايد آن جانهايی كه میخواهند علم را توليد كنند، آنها بايد ابتدا اسلامی شوند و ظرفيت لازم را پيدا كنند؛ يعنی آن فرد هم بايد روحيه علمبينی پيدا كند و هم مبانی دينی را بداند و هم آموزههای دينی را بداند تا به اين ترتيب، مبانی علمی كه توليد میكند، مبانی دينی باشد تا بتواند روحيه و رنگ و بوی دينی را به آن علمی كه توليد میكند، بدمد.
عليزاده با بيان اينكه در جامعه ما معمولا علم در موقعيتهايی همچون نگارش پاياننامههای كارشناسی ارشد و رسالههای دكتری توليد میشود، گفت: اگر دانشجويان اين مقاطع، اين مبانی اسلامی را فراگرفته باشند و جانهای اسلامی بهوجود آمده باشد، اين جانها توليدگر علم خواهند بود و اين علوم میتواند اسلامی بشود. به اعتقاد من راه اسلامیسازی علوم اين است و از طريق دستوری و با بخشنامه نمیشود علوم را اسلامی كرد.