يك محقق و نويسنده با تأكيد بر ويژگیهای خاص تمدن اسلامی گفت: گسترش تصوف و نوعی قشریگری كه از زمان غزنويان تا خوارزمشاهيان رواج داشته، باعث ضعف تمدن اسلامی شد.
«سيدمسعود رضوی»، محقق تاريخ و تمدن اسلامی، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، ضمن بيان اين مطلب در مورد ويژگیهای تمدن اسلامی ايرانی گفت: در زمان ورود اسلام به ايران چون مردم خواستار اسلام بودند، دين اسلام به سرعت رشد كرد و تمام كشور ما و كشورهای همسايه را فرا گرفت.
وی افزود: مسئله اسلام برای ايرانیها و بسياری از كشورهای تابعه موضوع مهمی بود و كسانی مانند سلمان فارسی جزء اولين صحابه رسولالله(ص) بودند. ايرانیها اسلام را پذيرفته بودند و درهای شهرها و دلهايشان را باز كرده بودند. آنها با تجارب بسيار زياد آموخته بودند كه اسلام به آنها عزت بيشتری میدهد و تاريخ هم اين گرايش را ثابت كرده است.
رضوی در ادامه سخنانش اظهار كرد: بعداً هم در زمان خليفه سوم عده زيادی از افرادی كه به عنوان اسير در زمان خليفه دوم به عربستان رفته بودند، نقش بسيار زيادی ايفا كردند. آنان در لشكر امام علی(ع) بودند و در زمان قيام توابين هم نقش مهمی داشتند. نهضت شعوبيان كه بعدها به وجود آمد، يك نهضت ضددينی نبود؛ نهضتی در مقابل نژادپرستیها بود.
فرهنگ اسلامی ايرانی فرهنگی بود كه قلب تپنده اسلام شد
اين محقق و نويسنده تصريح كرد: ايرانیها قبل از اسلام خارج از دين نبودند؛ درست همانند مسيحيان و يهوديان كه دين داشتند، آنها آئين زرتشت را داشتند كه يكی از اديان الهی بود كه بعدها اثرات بسيار زيادی بر جای گذاشتند. بعد از اينكه ايرانیها مسلمان شدند اين فرهنگ اسلامی ايرانی فرهنگی بود كه قلب تپنده اسلام شد. فرهنگ و تمدن اسلامی بر اساس كار و كوشش چندصد ساله ايرانی و تمدن اسلامی شكل گرفت.
نويسنده كتاب «چكيده عقل ناب؛ حكمت سينوی» اظهار كرد: فهرست عظيم دانشمندان در عرصههای مختلف علمی نشان میدهد كه مسلمانان با توجه به رهنمودهای اسلامی و تلاش و كوشش توانستند به مدارج بالايی برسند. اگر چارچوبهای سياسی را كنار بگذاريم، میتوانيم تمدن اسلامی را به وضع حال و عمومی خود نزديك كنيم. دوم اينكه میتوانيم با مسلمانان كشورهای ديگر در نقاط بسيار زيادی اشتراك داشته باشيم.
رضوی در ادامه سخنانش تأكيد كرد: به نظر میرسد تمدن اسلامی دو دوره داشته است؛ دورهای كه آرام آرام توانسته خود را تثبيت كند. اين دوره دورهای است كه در حدود اواسط قرن دوم به پايان رسيد. به لحاظ فرهنگی میبينيم دورهای است كه از ميانه حكومت عباسيان شروع میشود و شاخص آن در دوره مأمون است. زمانی كه بيتالحكمهها پديد میآيد و نوعی ثكثر فرهنگی در سرتاسر جهان اسلام ديده میشود.
پايتخت سياسی از غرب اسلام به شرق اسلام منتقل میشود
اين محقق و نويسنده كشورمان تصريح كرد: اتفاق مهم ديگری كه روی میدهد اين است كه پايتخت سياسی از غرب به شرق اسلام، يعنی طوس منتقل میشود و در اين شهر مأمون تاجگذاری میكند. حركت امام رضا(ع) كه برای شيعيان خيلی اهميت دارد در همين دوره اتفاق میافتد و ايشان از عراق به خراسان تشريف میبرند.
وی در ادامه سخنانش در مورد دوره تفوق اشاعره گفت: دوره ديگر تمدن اسلامی دورهای است كه اشاعره حاكم میشوند. اشاعره نوعی از اهل تفكر بودند كه به شدت بر عقل و اهميت آن میتازند. در اين دوره عقلگرايی و حكمت و فلسفه مورد تاخت و تاز قرار میگيرد و گرايش حديثی و اشعریگری كه خيلی معروف است بر جهان اسلام حاكم میشود.
وی با تأكيد بر اينكه اشعریگری با تضعيف عقل جهان اسلام را ضعيف میكند، اظهار كرد: با تضعيف عقل است كه عرفان گسترش پيدا میكند. عرفان به عنوان مفرّ باعث میشود كه عده زيادی به سمت تصوف بروند. عقل، حكمت، فلسفه و عقلگرايی به طور مشخص يك مشكلی دارد و آن اين است كه نياز به تأمل زياد، آموزش، مدرسه و كتاب دارد. وقتی در جامعه ضدعقلگرايی ترويج شود، عقل تضعيف میشود.
رضوی در ادامه سخنانش اظهار كرد: گسترش تصوف و نوعی قشریگری در محافل مختلف كه حكومت از اين قشریگری حمايت هم میكرده، در زمان غزنويان تا زمان خوارزمشاهيان رواج داشته كه باعث شده تمدن اسلامی ضعيف شود.
وی تصريح كرد: در دوره مغولها اتفاق اجتماعی و سياسی خيلی مهمی میافتد و نوع تازهای از روابط اجتماعی، اقتصادی و سياسی تعريف میشود، دوره طولانی كه مغولها در حكومتهای اسلامی از شرق تا غرب حاكم میشوند، مسلمانها سعی میكنند كه فرهنگ خود را حفظ كنند و در چارچوبهای مختلف اين را بازتوليد كنند، ولی شكوفايی قرن چهارم هيج وقت به دست نمیآيد.