زبان تمثيلي مولانا ، لايه لايه است و نميتوانيم قصههاي او را در يك لايه ببينيم. خود مولانا هم از ما ميخواهد شيوه سمبليك او را شيوا بفهميم؛ نه به صورت قراردادهاي ثابت.
به گزارش ايبنا ، پرويز عباسي داكاني در نشست مولويپژوهي كه در سراي اهل قلم برگزار شد، گفت: در عرفان يك نكته را نبايد فراموش كرد و آن نقش تمثيلي قصه است.
مولانا دو كتاب «الهينامه» عطار و «حديقه» سنايي را تدريس ميكرد كه آنها هم شيوه تمثيلي در داستانسرايي داشتند.
وي توضيح داد: زبان نظام شناسههاست. در داستان تمثيلي، مجموعه عناصري داريم كه در درون قصه با هم مرتبطند و اين مجموعه قرار است مجموعه ديگري را به ما نشان دهد.
مثل قصه طوطي و بازرگان، كه عناصر آن براي ما ملموس است و ما ميتوانيم مقابل اين عناصر، عناصري معقول را مطابق با مفهوم موردنظر نويسنده قرار دهيم. در حقيقت مولانا قصه را ظرف دانسته و ما بايد عبور و گذاري داشته باشيم از ظاهر به باطن.
اين مولويپژوه خاطرنشان كرد: مولانا شيوهاي لابيرنتي در ساختن عناصر قصه رمزي دارد و براساس هرمنوتيك، شيوه او لايه لايه است. مولانا از ما ميخواهد شيوه سمبليك او را شيوا بفهميم؛ نه به صورت قراردادهاي ثابت.
داكاني افزود: داستانهاي مولانا در عرفان متوقف نميمانند. چون او ذهن فلكفرسايي دارد و قصههاي او عمدتا تعليمي است.
اين داستانها اما ساحات متعددي دارند كه بيشك اصليترين آنها عرفان است ولي اينچنين نيست كه او در عرفان متوقف بماند.
داكاني در ادامه اين نشست به بنمايههاي طنز در مثنوي اشاراتي داشت و گفت: موضوع خيلي مهم در مثنوي، بنمايه طنز آن است. طنز او با درد جاودانگي عجين است. مولانا شخصيتي تراژيك دارد، اما زبانش طنز است و خيلي جاها طنزي تلخ را به خدمت ميگيرد.