كارشناسان معتقدند تغييرات اقليمي را نميتوان به عنوان تنها دليل براي اين كه بارندگيهاي متناوب در پاكستان تا اين حد خسارتبار و فاجعهآميز بودهاند به حساب آورد.
جنگلزدايي گسترده، پراكنش و رشد بيقاعده و بيش از حد مناطق شهرنشيني به نحو چشمگير و معنيداري تاثير تشديدكننده بر وقوع سيلهاي خانمانبرانداز و بدتر كردن اوضاع و احوال مناطق مصيبت ديده داشتهاند. در اين ميان مديريت بهتر دشتهاي سيلابي ميتواند هزينههاي انساني و اقتصادي بلاياي طبيعي از اين دست را تا حد قابل ملاحظهاي محدود و مهار كند.
تغييرات اقليمي ممكن است نقشي را در سوابق بارندگيهاي ويرانكننده و فاجعهبار آسيا بازي كند، اما كارشناسان زيستمحيطي معتقدند براي شدت و خشونت طغيانهاي خانمانبرانداز فعلي بايد بيش از هر چيز انگشت اتهام را به سوي تخريب و تباهي زيستبومها نشانه گرفت. در اين ميان، كارشناسان برنامههاي زيستمحيطي و حفاظت از منابع طبيعي سازمان ملل خاطرنشان ميكنند عواملي همچون جنگلزداييهاي گسترده و فراگير منطقه، تبديل و تغيير آبخيزها و تالابها به مزارع، گسترش بيپروا و بيقاعده نواحي شهري و انباشتهسازي و انسداد سيستمهاي زهكش طبيعي با حجم روزافزون زباله و ضايعات تنها برخي از فاكتورهاي تشديدكننده اثرات فاجعهآميز سيلها و طغيانهاي آبي در منطقه به شمار ميروند.
در همين رابطه، گانش پانگرا از هسته تايلندي هماهنگكننده تالابها و آبهاي منطقهاي سازمان ملل براي برنامه حفاظت از طبيعت، معتقد است اكنون كه بيشتر نواحي منطقه و بخصوص پاكستان به دنبال وقوع طغيانهاي پي در پي در وضعيتي فاجعهآميز به سر ميبرند و حتي شرايط آتي و ابعاد بيشتر آن نيز قابل پيشبيني نيست، نميتوان تنها طبيعت را مقصر قلمداد كرد؛ در واقع اين انسانها بودهاند كه با تجاوز و دستاندازي بر دشتهاي سيلابي، منطقه را آبستن وقوع طغيانهاي مهار نشدني با چنين عمق خسارتباري كردهاند. در اين ميان، با توجه به ساختارهاي ضعيف توسعه پايدار در منطقه و عدم توجه به اصول پايدار حفاظت از منابع طبيعي و زيستبومها كه خود مسالهاي بنيادي است و همچنين پتانسيل بالقوه بالاي منطقه آسيا به لحاظ برخورداري از بارانهاي موسمي و فراواني اراضي پست و جلگه ها، بديهي است اعمال مديريت مطلوب دشتهاي سيلابي ميتواند در محدود ساختن و كاهش بار هزينههاي انساني و اقتصادي بلاياي طبيعي نقش بالقوه موثري ايفا كند. توجه به نقشي كه مديريت صحيح منابع طبيعي در منطقه به لحاظ پايين آوردن نرخ خساراتهاي جاني و مالي بلاياي طبيعي همچون سيلها در پي خواهد داشت در حالي است كه تلفات جاني برآورد شده بارندگيهاي اخير و طغيانهاي متعاقب آن در پاكستان رقمي نزديك به 1400 كشته و آوارگي ميليوني را گزارش ميكند. كارشناسان منطقهاي سازمان ملل در بخش تالابها و آبهاي برنامه جهاني حفاظت از طبيعت معتقدند زير ساختهاي طبيعي بايد محافظت شوند و اين موضوع مهمي است كه همگي ما ناگزير از تامين و تضمين آن هستيم؛ چرا كه در غير اين صورت توسعه در آسيا چهره پايداري به خود نخواهد گرفت.
دستاويز قرار ندادن تغييرات اقليمي به عنوان مقصر اصلي وقوع رخدادهاي طبيعي در منطقه در حالي مطرح ميشود كه برخي از كارشناسان و محققان حوزه اقليم و شهرهاي پايدار در منطقه معتقدند تغييرات اقليمي به بهانه دست اول و روش ساده دولتهاي آسيايي براي تبرئه كردن خودشان به هنگام مصيبت ديدن از وقوع بلاياي طبيعي بدل شده است. اين مساله كه با رخداد هر گونه طغيانهاي بزرگ، عامل تغييرات اقليمي به رويكردي پيش پا افتاده و معمولي براي مقصر قلمداد شدن بدل ميشود در حالي است كه در حقيقت بسياري از مشكلات در سطح محلي و منطقهاي ثباتپذير و حل شدني هستند. كارشناسان زيستمحيطي معتقدند در واقع فرقي نميكند موقعيت جغرافيايي كجا باشد؛ چه در پاكستان، تايلند، اندونزي يا فيليپين باشيم يك مشكل اساسي و بنيادي با مديريت نامطلوب ضايعات و پسماندها، مديريت نامطلوب اراضي و منابع طبيعي و همچنين گسترش تهاجمي و غيراصولي شهرنشيني داريم.
در همين رابطه، كارشناسان به خرابي و انهدام قابل توجه سال گذشته در مانيل به هنگام وقوع توفان استوايي كتسانا اشاره ميكنند كه سنگينترين بارندگيها طي 4 دهه اخير را در پي داشت و پايتخت فيليپين را فلج كرد. به نحوي كه 80 درصد شهر غرق آب شد و زير ارتفاعي از سيلاب فرو رفت و بيش از 400 نفر نيز جان خود را از دست دادند. در آن زمان نيز هر چند مقامات فيليپيني عامل تغييرات اقليمي را به عنوان مقصر اصلي شدت و سختي آن توفان معرفي و برجسته نمايي كردند، اما در واقع اين فاكتورهاي با منشاء مستقيم انساني بودند كه براي خسارت مرگبار سيل بايد هدف انتقاد قرار گيرند.
بررسيهاي هستههاي منطقهاي بخش تالابها و آبهاي طرف همكاري برنامه حفاظت از طبيعت سازمان ملل نشان ميدهد طي دهههاي اخير ميليونها نفر از سكنه كشورهاي مصيبتديده از سيلابهاي بزرگ، خانههايشان را در طول دشتهاي سيلابي بنا كردهاند، همين موضوع مهم به اضافه تخريب و انهدام جنگلهاي بالادست رودخانه و همچنين ازدياد قابل توجه زباله و ضايعات انساني كه موجب مسدود شدن آبراههها شده است در مجموع تصوير بزرگ و فاجعهباري براي اين بلاي طبيعي درپي داشته است. در اين ميان، زيرساختهاي شهري از اولين اهداف در معرض تهديد سيلابها به شمار ميروند، به نحوي كه زيرساخت مترو به عنوان شاهرگ حياتي حمل و نقل و ارتباط درون و برونشهري براي مراكز پرجمعيت كشورهايي همچون تايلند، فيليپين و اندونزي ازجمله مراكز حياتي شهري به شمار ميرود كه بايد بار سنگين پيامدهاي برنامه ريزي واقعا نامناسب كشورها درخصوص مديريتهاي ضعيف زيستمحيطي را به جان بخرد، اما در نهايت به نظر ميآيد كه وقوع چنين بلاياي طبيعي به تغييرات عمدهاي در خطمشيهاي مديريت شهري اين شهرهاي آسيبپذير منجر نشده است.
بروس دان، از كارشناسان حرفهاي زيست محيطي و همكار اداره توسعه پايدار و منطقهاي بانك توسعه آسيا نيز در تاييد همين نتايج و گمانهزنيها، تخريب و انهدام جنگلها در منطقه آسيا را به عنوان يكي از عوامل اصلي تقويتكننده آثار سيل و عواقب كلان آن معرفي ميكند. مرجع علمي اظهارنظر اين كارشناس خبره محيط زيست، تحقيقاتي است كه از سوي دانشگاه داروين استراليا و دانشگاه ملي سنگاپور صورت گرفته و نتايج آن حاكي از اين واقعيت است كه كاهشي 10 درصدي در جنگلها منجر به كثرت وقوع سيلابهايي بين 4 و 28 درصد ميشود. اين آمار و ارقام تكاندهنده در حالي است كه در مسير به ظاهر برگشتناپذير كشورهاي منطقه در جهت حركت به سوي بدترين تخريب و آسيب زيستبومي كه آسيا تاكنون به خود ديده است، باز هم نشانههايي از برخي موارد پيشرفت و بهبود مشاهده ميشود كه به نوبه خود دلگرمكننده هستند. به عنوان نمونه، اقدامات و كوشش چينيها درخصوص برنامه احياي جنگلها كه به دنبال صدمه شديد اين كشور از وقوع سيلابهاي انبوه و فراگير دهه 1980 شروع شده ازجمله مثالهاي اصلاح شيوههاي مديريت زيستمحيطي در آسيا به شمار ميرود. چين در آن بازه زماني عظيمترين سطوح جنگلزدايي در جهان را تجربه ميكرد و هيچ برنامه و خطمشي مشخصي براي مديريت كلان زيستمحيطي وجود نداشت، اما اكنون و به لحاظ پوشش جنگلي، منطقه آسيا به واسطه برنامه كلان احياي جنگل چينيها از برخي افزايشها در ركوردهاي زيست محيطي بهرهمند شده است. با اين اوصاف، آنچه كارشناسان منطقهاي برنامه حفاظت از طبيعت سازمان ملل نيز به آن معترفند اين واقعيت است كه سرمايهگذاري در زيرساخت طبيعي تنها راه حفاظت مردم منطقه از اثرات بالقوه سيلهاي ناشي از تغييرات اقليم است. در اين ميان، به رغم اخبار اسفبار تلفات انساني و آوارگي ميليوني و همچنين پيامدهاي متعاقب سيلهايي همچون سيل اخير پاكستان كه وقوع آن براي كشورهايي از اين دست به منزله چالشي ملي و منطقهاي محسوب ميشود، ايجاد ساختمانهاي بتوني و ديوارهاي مستحكم براي متوقف ساختن تهديد سيلابها فقط پاك كردن صورت مساله است و نه جواب آن؛ حوادثي از اين دست بخوبي نشان ميدهد كه ما ناگزير از سرمايهگذاري در زيرساختهاي طبيعي ازجمله جنگلها، حوضههاي آبگير رودخانه، بركهها و درياچهها و تالابها هستيم تا از سرمايههاي خود در آينده بهتر محافظت كنيم.
منبع: Discovery / مترجم :مهريار ميرنيا