يك تحليلگر امور بيناللمل با انتقاد از نقش آمريكا و ناتو در جنگ افروزي در سطح جهان نوشت: كاملا مشخص است كه تهديد واقعي براي امنيت جهاني از اتحاد آمريكا با ناتو و اسرائيل سرچشمه ميگيرد.
به گزارش فارس، پايگاه اينترنتي "گلوبال ريسرچ "(Global Research) در مقالهاي تحليلي به قلم "مايكل چسودوفسكي " (Michel Chossudovsky) استاد دانشگاه "اتاوا " كانادا و نويسنده كتاب "جهاني شدن فقر " در قسمت آخر مقاله خود با اشاره به تصويب دور چهارم تحريمها توسط شوراي امنيت سازمان ملل عليه ايران مينويسد: در اوايل ماه ژوئن، شوراي امنيت سازمان ملل متحد دور چهارم تحريمهاي گسترده عليه جمهوري اسلامي ايران را به تصويب رساند. متأسفانه اين قطعنامه در روزهايي به تصويب رسيد كه شوراي امنيت سازمان ملل امتناع آشكار خود را نسبت به محكوميت رژيم صهيونيستي مبني بر حمله اين رژيم به ناوگان آزادي به غزه در آبهاي بينالمللي اعلام كرد.
وي با اشاره به موافقت چين و روسيه با اعمال اين تحريمها مينويسد: چين و روسيه تحت فشار ايالات متحده و به حمايت از رژيم صهيونيستي - هر چند كه به ضررشان بود - از تحريمهاي سازمان ملل نيز حمايت كردند. تصميم آنها در سازمان ملل اينگونه بود كه براي تضعيف اتحاد نظامي خود، و سازمان همكاريهاي شانگهاي كه ايران در آن به عنوان ناظر شركت دارد، با هم همكاري كنند. قطعنامه شوراي امنيت، همكاري نظامي دوجانبه مربوط به چين و روسيه و توافقنامههاي تجاري با ايران را به اثبات رساند.
• تفتيش عقايد آمريكا: ايجاد اجماع سياسي براي جنگ
به نوشته اين استاد دانشگاه، رسانههاي غربي به اتفاق، ايران را از ديدگاه برنامه تسليحات هستهاي مورد ادعاي خود (كه موجود نيست) به عنوان يك تهديد براي امنيت جهاني معرفي كردند. با توجه به بازتاب اظهارات رسمي، اين رسانهها در حال حاضر خواستار اجراي بمبگذاري تنبيهي عليه ايران هستند تا امنيت اسرائيل حفظ شود.
رسانههاي غربي به منظور برپايي جنگ توجه عموم را به خود جلب كردهاند. هدف اين است كه به طور تاكتيكي، از طريق گزارشهاي تكراري، و در حد انزجار در آگاهي دروني مردم آهسته آهسته وارد شوند، به عبارت ديگر "تهديد ايران واقعي است و جمهوري اسلامي بايد از دور خارج شود ".
اجماع، روندي را جهت برپايي جنگ ايجاد ميكند كه شبيه به تفتيش عقايد اسپانيايي است. اين اجماع نياز به تسليم البته به اين مفهوم دارد كه جنگ يك تلاش "بشردوستانه " است.
• جنگآوران صلح طلب و قربانيان جنايتكار
وي سپس با انتقاد از آمريكا و ناتو و تبليغاتي كه توسط رسانهها در طرفداري از جنگ صورت ميگيرد، ميافزايد: كاملا مشخص است كه تهديد واقعي براي امنيت جهاني از اتحاد ايالات متحده – ناتو - اسرائيل سرچشمه ميگيرد، اما واقعيتها در محيط بازجويي به طور عكس عمل ميكند جنگآوران نسبت به صلح متعهد هستند، قربانيان جنگ به عنوان جنايتكار جنگي معرفي ميشوند. در حاليكه در سال 2006، تقريبا دو سوم آمريكاييها با اقدام نظامي عليه ايران مخالف بودند، اما نظرسنجيهاي اخير رويتر- زاگبي در فوريه 2010 اين گونه است كه 56 در صد آمريكاييها از اين اقدام ايالات متحده - ناتو عليه ايران حمايت ميكنند.
بنابراين ايجاد اجماع سياسي كه بر اساس دروغي آشكار استوار است نميتواند تنها بر موضع رسمي آنهايي تكيه كند كه خود منبع دروغ هستند.
نويسنده كتاب جهاني شدن فقر با انتقاد از جنبش ضد جنگ و افكار عمومي آمريكا مدعي است: جنبش ضد جنگ در ايالات متحده كه در يك بخش نفوذ كرده و با هم همكاري كردهاند، با توجه به ايران موضع ضعيفي را ايجاد كرده است. جنبش ضد جنگ مجزا است. به طور مؤثر به جاي جنگهاي مخالفي كه در حال آمادهسازي است و جنگهايي كه در حال حاضر در دستور كار پنتاگون قرار دارد، تأكيد بر جنگهايي است كه پيش از اين رخ داده بود. (مثل افغانستان و عراق). از زمان تحليف دولت اوباما، جنبش ضد جنگ برخي از انگيزههاي خود را از دست داده است.
علاوه بر اين، افرادي كه به طور جدي با جنگهاي افغانستان و عراق مخالف بودند، الزاما با اقدام "بمبگذاري تنبيهي " عليه ايران و نيز دستهبندي اين بمبگذاريها به عنوان قانون جنگ كه ميتواند به طور بالقوه مقدمهاي براي جنگ جهاني سوم باشد، مخالف نيستند.
وي همچنين معتقد است كه ميزان اعتراض ضد جنگ در رابطه با ايران در مقايسه با تظاهرات انبوه مردم كه قبل از بمبگذاري و حمله به عراق در سال 2003 رخ داد، به اندازه حداقل است.
• برنامههاي نظامي آمريكا فقر را در جهان گسترش داده است
وي در ادامه مينويسد: ما از مردم سراسر كره زمين، در آمريكا، اروپاي غربي، اسرائيل، تركيه و سراسر جهان ميخواهيم كه بر عليه اين طرح نظامي، عليه دولتهاي آنها كه حامي اين اقدام نظامي عليه ايران هستند، عليه رسانههايي كه در خدمت استتار پيامدهاي ويرانگر جنگ عليه ايران هستند، به پا خيزند.
اين برنامه نظامي از يك منفعت شديد سيستم اقتصادي جهاني مخرب كه بخشهاي زيادي از جمعيت جهان را فقير كرده است، حمايت ميكند.
• اين جنگ ديوانگي محض است
اين فعال ضد جنگ با تأكيد بر اينكه جنگ عليه ايران منجر به جنگ جهاني سوم خواهد شد اضافه ميكند: "آلبرت انيشتين " به خطرات جنگ هستهاي و انقراض حيات در كره زمين پي برده بود، كه در حال حاضر نيز با آلودگي راديواكتيو ناشي از تخليه اورانيوم آغاز شده است. او گفته بود: "من نميدانم در جنگ جهاني سوم با چه سلاحهايي خواهيد جنگيد اما در جنگ جهاني چهارم از چوبها و سنگها براي مبارزه استفاده خواهيد كرد. "
رسانهها، روشنفكران و سياستمداران به اتفاق، اين حقيقت را مبهم دانسته و ناگفته ميگذارند، به عبارتي ديگر اينكه جنگ با استفاده از كلاهكهاي هستهاي بشريت را نابود ميكند و اين روند پيچيده تخريب تدريجي، در حال حاضر شروع شده است.
• جرم بودن صلحطلبي و ضديت با جنگ
چسودوفسكي ميافزايد: زماني كه دروغ به حقيقت مبدل گردد هيچ بازگشتي به عقب وجود ندارد. زماني كه جنگ به عنوان يك تلاش بشردوستانه مورد حمايت قرار گيرد، عدالت و سيستم حقوقي بينالمللي در سراسر جهان عمل عكس را انجام خواهد داد، آرامشطلبي و جنبش ضد جنگ جرم محسوب ميشوند. مخالفت با جنگ يك عمل مجرمانه تلقي ميگردد.
وي در ادامه با انتقاد شديد از گسترش دروغ در جهان تاكيد ميكند: دروغ بايد به منظور آنچه كه وجود دارد و آنچه كه در محتواي آن است، افشا گردد.
دروغ كشتار ناشي از عدم تبعيض ميان مردان، زنان و كودكان را تأييد ميكند.
خانوادهها و مردم را نابود ميكند. تعهد مردم را نسبت به همنوعان خود از بين ميبرد. از ابراز احساسات مردم نسبت به همبستگي با افراد رنج ديده جلوگيري ميكند. از جنگ و نيروي پليس به عنوان تنها راه حمايت ميكند، مليگرايي و جهاننگري را از بين ميبرد.
وي در همين زمينه ميافزايد: شكست دروغ يعني شكست طرح جنايي كشتار جهاني كه در آن تلاش براي منافع نيروي برتر صورت ميگيرد.
اين منفعت زياد برنامه نظامي، ارزشهاي انسان را نابود كرده و مردم را به يك مرده متحرك ناخودآگاه تبديل ميكند.
وي در پايان مقاله خود راهحل تغيير جهت اين جريان را به اين شرح ميداند:
*به چالش كشيدن جنايات جنگي كه به دستور مقامات بالاتر صورت ميگيرد و گروههاي بانفوذي كه از آنها حمايت كرده و با هم همكاري قوي دارند.
*از بين بردن تفتيش عقايد آمريكايي
*تضعيف جنگ صليبي نظامي ايالات متحده، ناتو، اسرائيل
*تعطيل كردن كارخانجات ساخت اسلحه و پايگاههاي نظامي
*بازگرداندن سربازان به خانه و اعضاي نيروهاي مسلح بايد از دستورها سرپيچي كرده و از شركت در جنايات جنگي خودداري نمايند.