ترس برادر مرگ است؛ اين موضوعي است كه ايرانيها از ازمنه قديم به آن اعتقاد داشتهاند. شايد نياكان ما به اين خاطر از ضربالمثل فوق در مكالمات روزمره استفاده ميكردند كه تاحدود زيادي از تأثير ترس بر وضعيت جسماني افراد آگاه بودهاند. ترس از مرگ، ترس از بيماريها و ترس از لاعلاج بودن بيماريهايي نظير سرطان و ايدز ميتواند بدن انسان را به مرور بهدليل تلقيناتي كه فرد در اين باره ميكند رو به تحليل ببرد.
ترس در واقع ذهن انسان را مشغول بهخود ميكند و در صورتي كه افراد با اين پديده كنار نيايند و تلاشي براي مقابله با آن نكنند، اين تفكر و تفكرات وهمانگيز دلهرهآور نظير آن ميتواند در ذهن ريشه دوانده و به مرور سبب افسردگي شود.
در تعريف اين پديده روحي و رواني آمده است: ترس يك واكنش احساسي به تهديد يا خطر است.
اگر فردي به بيماري لاعلاجي مبتلا باشد، ترس از مرگ ناشي از اين بيماري مداواي وي را بياثر خواهد كرد زيرا وي با تلقين مكرر غم و اندوه ناشي از ترس بهخود، وضعيت جسمانياش را تحليل ميبرد و خود مرگش را به جلو مياندازد.
غلبه بر ترس و تزريق روحيه اميدواري نسبت به زندگي حتي ميتواند به بيماري كه دچار سرطان بدخيم شده كمك كند، حتي در مواردي نيز ديده شده كه برخي از بيماران سرطاني كه داراي روحيه بسيار قوياي بودند توانستهاند با بيماري سرطان مقابله كرده و از چنگال مرگ بگريزند.
شايد به همين دليل است كه به بيماران سرطاني توصيه ميشود علاوه بر معالجه مرسوم و رايج به روان درماني نيز بپردازند.
اين حالت ترس از بيماري يا همانگونه كه يونانيان باستان ميگفتند هيپوكندرياك، زماني صورت ميگيرد كه شخص طي حداقل 6ماه بهرغم اطمينان خاطر از لحاظ پزشكي، خود را متقاعد كرده كه بيمار است يا ميترسد كه بيمار باشد.
اين ترس از بيماري يا ابتلا به نشانههاي آن، ناخوشايند است و تأثير منفياي در روند عادي زندگي روزانه فرد دارد و نهايتا منجر به آزمايشهاي كلينيكي يا درمان ميشود. حتي ممكن است بيمار موقتا بپذيرد كه توضيح فيزيكي براي علائمي كه وي بروز ميدهد وجود ندارد.
اصطلاحا هيپوكندرياك به فردي گفته ميشود كه گمان ميكند بيمار است يا تنها تصور ميكند علائمي از بيماري دارد اما واقعا هيپوكندرياك كه بهمعناي نگراني مفرط درباره سلامتي است، مانند هر تشخيص باليني ديگر جدي است. براي مثال شخصي ممكن است پس از مرگ يكي از دوستانش در اثر سكته قلبي، مدتها هرگونه احساس درد ناگهاني در قفسه سينه را به معني وقوع اتفاق مشابه براي خود تصور كند.
زماني كه انسان دچار اضطراب روحي است، نشانههاي جسماني نيز بروز خواهد كرد. اين نوع هيپوكندرياك معمولا موقتي و گذراست اما برخي افراد با نوع طولانيتر آن روبهرو هستند كه غالبا از زمان كودكي به آن مبتلا بودهاند.
اين افراد از سنين كودكي دچار اضطراب بودهاند و براي آنها نگراني از ابتلا به بيماري به عادتي تبديل شده كه مايه استرس است.
آنها بيماري را دستاويزي براي رهايي از كارهايي كه باعث نگرانيشان ميشود، قرار ميدهند و زمان و هزينه زيادي را براي ديدن متخصصان پزشكي صرف ميكنند. علائم فيزيكي هميشه موجودند اما ممكن است عادي باشند؛ مانند سردرد، درد شكم، سرگيجه و بياشتهايي كه به غلط، خطرناكتر از آنچه هستند تفسير ميشوند.
نشانههاي جسمي ممكن است متغير يا ثابت باشند و نيز ميتوانند مبهم يا كاملا اختصاصي باشند؛ هر چند كه احتمال طولاني شدن دوره درمان وجود دارد و تمايل به داشتن نگراني مفرط از سلامتي ممكن است كاملا از بين نرود.
روانشناسان معتقدند كه هيچوقت در خلوت خويش نبايد به اضطراب و نگراني فكر كرد. همچنين درباره نحوه مبارزه با اضطراب و نگراني روشهاي مختلفي ذكر كردهاند.
مهمترين توصيهاي كه روانشناسان جهت كنترل نگراني از بيماري يا وقوع بيماري به افراد ميكنند ورزش كردن است. آنها اغلب به افرادي كه به آنها رجوع ميكنند، ميگويند: روزانه يك كيلومتر يا بيشتر بدويد يا پياده روي كنيد. بعد از ورزش احساس ميكنيد نگرانيتان كمتر شده است.
ورزش كردن و انجام تمرينات بدني هيجانات را كاهش ميدهد، نگراني را كم كرده و اثر آن را خنثي ميكند، احساس خوب و مثبتي را در وجودتان افزايش ميدهد، مقدار خواب را زياد ميكند و بالاخره به قدرت تمركز انسان كمك فراواني ميكند.
علاوه براين روانشناسان معتقدند كه با كنترل تنفس هم ميتوان نگراني و اضطراب روحي را كاهش داد. آنها ميگويند: اگر نفس عميقي بكشيد و بازدم خود را آهسته خارج كنيد، موقتا احساس آرامش ميكنيد. اگر بتوانيد چند بار پشت سر هم اين كار را انجام دهيد نتيجه بهتري عايد شما ميشود.
آنها برقراري ارتباط با ديگران و خروج از انزوا را از ديگر راههاي مؤثر در كاهش ترس و نگراني ميدانند.
روانشناسان علاوه بر اين، نماز خواندن مرتب و منظم و راز و نياز هميشگي با خدا را عامل اصلي كاهش استرس ناشي از ترس در انسانها ميدانند.
متخصصان همچنين سروسامان دادن به زندگي، انجام كارهاي مورد علاقه و پرهيز از شنيدن اخبار بد و ناخوشايند را از ديگر عوامل دور شدن ترس از افراد ميدانند.
همشهري آنلاين- آرش نهاوندي