دوبله، باشد یا نباشد؟ پاسخدادن به این سوال خیلی راحت نیست و نمیشود با یک «آری» یا «نه» گفتن قال قضیه را کند و آن را فیصله داد. مجله فیلم چند سال پیش در ویژهنامه پر و پیماناش در مورد دوبله به فارسی چنین سوالی را با منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران در میان گذاشته بود و اکثریت قریب به اتفاق شرکتکنندگان در این نظرسنجی هم جواب قاطعی برای پاسخ به این سوال نداده بودند.
حقیقت این است که زبان عنصر مهم و موثری در سینماست. هر زبانی آواها، فراز و فرودها و ریزه کاری هایی دارد که از طریق دوبلاژ قابل انتقال به دیگر زبان ها نیست، حتی اگر دوبله یک اثر در بهترین شرایط، با یک ترجمه بی نقص و توسط بهترین دوبلورها انجام گرفته باشد، نمی توان صددرصد به اصل اثر وفادار ماند. از چنین منظری دوبله پدیده امانتداری نیست و به اصل اثر لطمه وارد می کند و عنصر «بیان» را که یکی از عناصر حیاتی در بازیگری و انتقال حس به مخاطب است تحت الشعاع قرار می دهد. (به عنوان مثال علاقه مندان پیگیر سینما بخوبی می دانند صدای خش دار و گرفته آل پاچینو تا چه اندازه با صدای جوان و صاف دوبلور هنرمندش «خسرو خسروشاهی» متفاوت است.)
از طرفی در دوره و زمانه ای که امکان زیرنویس کردن فیلم های زبان اصلی وجود دارد و سطح سواد هم در جامعه گسترش پیدا کرده، شاید زیرنویس کردن جایگزین بهتری برای دوبله باشد اما زیرنویس هم مشکلات خاص خودش را دارد. موقع تماشای فیلم و هنگام ادای سریع دیالوگ ها از سوی بازیگران، تمام حواس بیننده متوجه خواندن زیرنویس و فهم آن است و امکان ادراک سریع و همزمان متن و تصویراز سوی مخاطب بندرت ممکن است. در چنین موقعیتی «تصویر» که حیاتی ترین عنصر سینماست، فدای متن می شود. خلاصه این که هم دوبله و هم زیرنویس، موافقان و مخالفان سرسختی دارد که هر دو گروه هم استدلال های قابل تاملی در مدح و ذم موافقت و مخالفت شان دارند. با این حال و با وجود سپری شدن عصر طلایی دوبله در ایران، این هنر همچنان سرپاست و در شبکه های رسمی نمایش به کار خودش ادامه می دهد. عموم مخاطبان هم کماکان دوبله را به زیرنویس فارسی ترجیح می دهند.
قصه از کجا شروع شد
درست 15 سال بعد از متولد شدن دوبله در عرصه جهانی بود که این پدیده نوپا با تلاش های مرحوم اسماعیل کوشان به ایران هم رسید و دوبله فارسی سال 1325 متولد شد. روز پنجشنبه پنجم اردیبهشت همین سال بود که فیلم فرانسوی «دختر فراری» با زبان فارسی در سینما کریستال به نمایش درآمد و شگفتی مخاطبان ایرانی سینما را برانگیخت. البته یک سال و اندی قبل از این تاریخ، مرحوم هوشنگ کاوه و همکارانش استودیوی «ایران نو فیلم» را برای دوبله کردن فیلم های خارجی پایه گذاری کرده بودند، اما اسماعیل کوشان در این زمینه گوی سبقت را از آنها ربود و اولین فیلم دوبله فارسی را به نام خودش سند زد، البته در خارج از ایران. تا قبل از این دوران، سینما دوستان ایرانی عادت داشتند فیلم های فرنگی را از طریق میان نویس های فارسی تماشا کنند. فرآیند دوبله به دلیل فقدان امکانات فنی مناسب در ایران برای چند سال در ایتالیا انجام می شد، کیفیت فیلم های دوبله شده در ایتالیا عالی بود و همین امر آلکس آقاباباییان را مجاب کرد تا به عنوان بنیانگذار دوبله فارسی در ایتالیا به این کشور برود و رونق تازه ای به دوبله فارسی بدهد. سال 1327 نقطه عطف دیگری در تاریخ دوبله ایران است، چرا که اولین فیلم خارجی با نام «جای پا در برف» (که در ایران با نام «مرا ببخش» به نمایش درآمده بود)، در این سال در کشور خودمان و در استودیوی «ایران نو فیلم» دوبله شد. از آنجا که این هنر تازه متولد شده هنوز به عنوان یک حرفه در ایران جا نیفتاده بود، اکثر دوبلورهای این دوره افراد ناشناس، مستعد و علاقه مندی بودند که به جای بازیگران غیر ایرانی حرف می زدند و متاسفانه اسم و مشخصاتی از آنها در دسترس نیست.
عصر طلایی دوبله
دهه چهل خورشیدی را می توان عصر طلایی دوبله ایران نامید. در این دهه بود که با رونق گرفتن جریان دوبله، سرعت و حجم خرید آثار مطرح سینمای جهان از سوی استودیوهای مختلف شدت گرفت و دوبله به عنوان یک حرفه مجزا و مهم، جای خودش را در روند تولید آثار سینمایی باز کرد. دوبلورهای بسیار توانایی در این دوره ظهور کردند و دوبله ایران در سراسر دنیا به یکی از بهترین های این هنر تبدیل شد. استودیوهای فیلمسازی مطرح جهان هم که ایران را به عنوان یک بازار فروش پر ظرفیت می دیدند، با فرستادن نمایندگانی به طور مستقیم روند دوبله شدن آثارشان در ایران را زیر نظر داشتند و همین موضوع به پیشرفت و اعتبار این هنر کمک کرد. شهرت بعضی از دوبلورها در این زمان کم از شهرت ستاره های سینما نبود. صدای این ستاره های دوبله با چهره بازیگران مشهور سینمای ایران و جهان هماهنگ شده بود و این انطباق به قدری بود که اگر به عنوان مثال در فیلمی مرحوم ایرج دوستدار به جای «جان وین» حرف نمی زد، آن فیلم شکست تجاری می خورد و در سینماها هو می شد! در دهه پنجاه شمسی و همزمان با شروع دوران افول نسبی دوبله، انجمن گویندگان ثبت و به رسمیت شناخته شد و صداپیشگان ایرانی هم به واسطه انجام حرکات صنفی، دارای حقوق و مزایای بیشتری شدند و دوبله جای پای خودش را در سینما محکم تر کرد.
بهترین های دوبله فارسی
مجله فیلم در ویژه نامه مفصلی که سال 1384 منتشر کرد، در مورد بهترین های تاریخ دوبله ایران به نظرسنجی پرداخت که حاصل این نظرسنجی که در میان نویسندگان سینمایی برگزار شده بود، به این شرح است:
بهترین فیلم دوبله به فارسی
آوای موسیقی (رابرت وایز)
پدرخوانده (فرانسیس فورد کاپولا)
بانوی زیبای من (جورج کیوکر)
هملت (گریگوری کوزینتسف)
بر باد رفته (ویکتور فلمینگ)
مردی برای تمام فصول (فرد زینه مان)
چه کسی از ویرجینیا ولف می ترسد؟ (مایک نیکولز)
دکتر ژیواگو (دیوید لین)
گربه روی شیروانی داغ (ریچارد بروکس)
بیلیارد باز (رابرت راسن)
بهترین فیلم ایرانی دوبله شده
گوزن ها (مسعود کیمیایی)
سوته دلان (علی حاتمی)
مادر (علی حاتمی)
قیصر (مسعود کیمیایی)
سرب (مسعود کیمیایی)
ناخدا خورشید (ناصر تقوایی)
بهترین دوبلور مرد
منوچهر اسماعیلی، چنگیز جلیلوند، خسرو خسروشاهی، ناصر طهماسب، جلال مقامی ، ایرج ناظریان
بهترین دوبلور زن
ژاله کاظمی، مهین کسمایی، تاجی احمدی، رفعت هاشم پور، زهره شکوفنده، شهلا ناظریان
آغاز دوران افول
روند سریع واردات فیلم و نیاز به دوبله آثار خریداری شده در زمانی کوتاه به مرور به ضرر دوبله تمام شد. به دلیل کثرت واردکننده های فیلم و سلایق مختلف و بعضا عجیب مدیران این کمپانی های واردکننده، دوبله کم کم رو به افول گذاشت. البته هرگاه فیلم مهم و خوبی وارد سینما می شد، شاهکار دیگری به کارنامه دوبله ایران اضافه می شد، اما در اواسط دهه پنجاه و با ورود حجم عظیمی از آثار سینمایی فرنگی به داخل کشور، بتدریج کیفیت پایین این آثار و فشار واردکنندگان این آثار به مدیران دوبلاژ، دوبله را هم زیر سایه خودش قرار داد تا عصر طلایی دوبله به آرامی به پایان برسد. بعد از انقلاب و با توقف ورود پر تعداد آثار سینمایی خارجی و رونق فیلمسازی در داخل کشور، دوبله یک بار دیگر جان تازه ای گرفت و کارگردانانی مثل مرحوم علی حاتمی، ناصر تقوایی و مسعود کیمیایی با توجه به وسواس و علاقه ای که نسبت به دوبله داشتند، با کمک دوبلورها به جان گرفتن دوباره این هنر کمک شایانی کردند. اما با نزدیک شدن دهه خاطره انگیز شصت به سال های پایانی و ورود امکانات فنی مربوط به صدابرداری سر صحنه، دوبله یک بار دیگر از اوج فاصله گرفت و معطوف شد به آثار غیر ایرانی. تلویزیون در این سال ها، یکی از عوامل مهم زنده نگه داشتن دوبلاژ بود. مدیران دوبلاژ معتبر و گوینده های درجه یک این عرصه بعد از فروپاشی استودیوهای بزرگ در بعد ازا نقلاب به تلویزیون کوچ کردند و به دوبله فیلم ها، سریال ها و کارتون های خارجی خریداری شده توسط تلویزیون پرداختند تا دوبله همچنان زنده باشد.
دوبله انیمیشن
دوبله انیمیشن و آثار کارتونی علاوه بر اهمیت و قدمت زیادی که دارد، در ادامه حیات پدیده دوبلاژ ـ چه در ایران و چه در خارج از ایران ـ نقش بسزایی داشته است. با وجود تلقی عموم مردم از بی اهمیت بودن یا سادگی دوبله آثار کارتونی، این گونه آثار به دلیل حساسیت دوران کودکی و تاثیرپذیری بسیار کودکان در این سنین بخصوص از پدیده ای به نام تلویزیون، در سراسر دنیا از اهمیت ویژه ای برخوردار است. به دلیل همین اهمیت بود که از اواسط دهه چهل و در اوج دوران طلایی دوبله، فرآیند دوبله آثار انیمیشن هم با تلاش بزرگانی چون منوچهر نوذری، محمود قنبری، منوچهر والی زاده و اکبر منانی آغاز شد و اتفاقا شروع این فرآیند به شکل گیری تعدادی از بهترین های تاریخ دوبله ایران مانند کارتون سیندرلا، رابین هود یا گربه های اشرافی منجر شد. پس از انقلاب و در جریان دهه شصت، همگام با خرید تعدادی از بهترین انیمیشن های سراسر جهان توسط تلویزیون که از پیش از انقلاب آغاز شده بود، دوبله انیمیشن نه تنها رونق خود را حفظ کرد، که به اوج رسید و تعدادی از بهترین صداپیشگان تاریخ دوبله ایران، با تیپ سازی هنرمندانه و منحصربه فرد توانستند بهترین کارهای خودشان را به گنجینه دوبله انیمیشن ایران هدیه کنند.
اهمیت دوبله انیمیشن
صداسازی و جان بخشیدن به شخصیت های غیرواقعی کارتونی، حساس ترین مرحله تولید یک انیمیشن است. بعد از شکل دادن به چهره و درآوردن حالات و احساسات متناسب با شخصیت، این صداست که حلقه اصلی برقراری ارتباط با کودکان است. از همین روست که از همان آغاز دوران دوبله انیمیشن تا به امروز، بسیاری از سوپراستارهای سینما و بازیگران مهم در دوبله این آثار سهیم بوده اند و آن را افتخاری در کارنامه شان دانسته اند. نظر به چنین اهمیتی، دوبله کارتون در ایران هم از همان ابتدا توسط حرفه ای ها و بهترین های دوبله صورت گرفت. مدیران دوبلاژ توانا با شناختی که از صداپیشگان و توانایی های صوتی آنها داشتند، از میان آنها دست به انتخاب می زدند. توجه داشته باشیم که تنها صدای خاص در دوبله آثار کارتونی به کار نمی آید و نکته مهم و حیاتی، توانایی تیپ سازی و انعطاف صدای یک دوبلور است که از او «کارتون گو»ی ماهری می سازد. چه بسیارند دوبلورهای قهار و درجه یکی مثل منوچهر اسماعیلی، جلال مقامی یا چنگیز جلیلوند که با وجود تسلط کم نظیرشان به این هنر، در عرصه انیمیشن به عنوان یک صداپیشه ورود پیدا نکرده اند و با هوشمندی، صرفا به مدیریت دوبلاژ پرداخته اند. از سوی دیگر زنده یاد اصغر افضلی را در نظر بگیریم که یک کارتون گوی قهار بود. افضلی به عنوان یک استاد مسلم تیپ سازی، با صدای طنازش به کاراکترهایی نظیر بیگلی بیگلی، شخصیت روباه در کارتون پسرشجاع، شخصیت وروجک در سریال وروجک و آقای نجار یا پرنس جان کارتون رابین بخوبی جان داد یا ناصر طهماسب با آن صدای سرد، مرموز و جدی اش توانست به شیرینی از پس دوبله کاراکتر دوست داشتنی یوگی در کارتون «یوگی و دوستان» برآید. بعد از پا به سن گذاشتن بسیاری از استادان دوبله و اشتغال این عزیزان به عنوان مدیران دوبلاژ، تحول دیگری در دوبله این آثار به وجود آمد و نسل جدیدی از گویندگان جوان با تشکیل «انجمن گویندگان جوان»، نقطه عطف تازه ای در دوبله انیمیشن به وجود آوردند.
مهران باقی / جام جم