آگاهي بخشيدن به مسلمانان
تاريخ
گواهي ميدهد که پيامبر گرامي اسلام (ص) با هدايت الهي و حمايت علوي توانسته بود
امتي تربيت کند که به جاي دل دادن به شمشير و شمردن قبرها: (حتي زرتمالمقابر) و
لب به کاسه شراب داشتن، سر به آستان قدس ساييده و چون ملائک لب به ذکر تسبيح،
گشوده و شب را به قيام و قعود بگذرانند و روز را در کنار رحمت الهي و به ياد خدا
سر کنند.
اما
پس از رحلت جانگداز پيامبر گرامي اسلام (ص)، جمعي در سقيفه گرد آمده و سکان هدايت
جامعه نبوي را به ناحق در دست گرفته و با کنار گذاشتن عدل الهي و روح و جان مصطفي،
عليّ مرتضي (ع)، کاروان امت اسلامي را از راه کرامت و فضيلت باز داشته و در مسير
جهالت قرار داده و راه را براي حاکميت امويان هموار نمودند. سرانجام، لباسخلافت
به صورت سلطنتي بر تن ناپاک فرزند ابو سفيان پوشاندند و آن زاده کينه وعناد و کفر
چنان وضعيتي را در جامعه اسلامي پديد آورد که حق پرستان و ره پويان راه محمدي در
اقليت مطلق قرار گرفته و انسجام و وحدت، جاي خود را به از هم گسيختگي و پراکندگي
داده بود.
معرفي گروه باطل و احياي اسلام راستين
از
پيامدهاي مهم نهضت امام حسين (ع) فاش ساختن چهره دروغين و نفاقگروه باطل بود. واقعه
کربلا چهره واقعي و ماهيت حقيقي حاکميتي را که به نام اسلام بر مردم حکمراني ميکرد،
براي افکار عمومي روشن ساخت و تفاوت ميان حکومت موروثي و سلطنتي را با اسلام
راستين آشکار ساخت.
چنان
که مردم بعد از خطبه غرّاي امام سجاد(ع) در شام دريافتند که ريشههاي انحراف در
جامعه اسلامي از کجا سرچشمه گرفته و چگونه گروهي ناحق، خود را حق جلوه داده و حق
را خانه نشين و باطل را بر مرکب حکومت نشاندند و حاکميت جامعه نوپاي نبوي را به
نااهلان سپردند. آنان نيز عليه فرزندان و اهل بيت پيامبر رحمت کاري کردندکه ياد آن،
سينهها را داغدار ميکند
اما
اين وضعيت با شهادت مظلومانه امام حسين دگرگون گشت و مردم دريافتند که سلطنت
امويان مبتني بر اسلام نيست لذا ساير خلفاي امويان و عباسيان نتوانستند کارهاي
نامشروع خود را به نام اسلام انجام داده و رنگ دين بدان ببخشند و افکار عمومي نيز
واقعيت را شناخته و اعمال و رفتار آنان را مربوط به اسلام نميدانستند..
احياي
ارزشهاي اسلامي و انساني
يکي
از آثار اساسي نهضت امام، احياي ارزشهاي اسلامي، انساني و اخلاقي است که نياز
اساسي هر جامعه ميباشد. ارزش هايي که تأثير گذار در فرهنگ يکجامعه است و گروههاي
اجتماعي بدون آنها دچار اختلال در گفتار و رفتار اجتماعي ميگردند، چون ارزشهاي
ديني با ثباتتر و غير قابل تغيير و مبتني بر وحي هستند و درذات خدا و ارادهاش
تغيير و تبديل راه ندارد. اما ارزشهاي اجتماعي از ثبات و دوام کافي برخوردار
نيستند، زيرا متکي بر مقبوليت عامه و پذيرش غالب افراد جامعه ميباشندروشن است که
با تغيير و خواستههاي افراد، ارزشي بودن خود را از دست داده و ارزشهاي ديگر
جايگزين آنها ميگردند. از اين رو، اين گونه ارزشها معمولاً بي ثباتند.(البته ميدانيم
که ديني بودن ارزشها منافاتي با اجتماعي بودن آن ندارد) بدين ترتيب ارزشهاي ديني
براي جوامع انساني امري حياتي و ضروري است.
لذا
بديهي است که احياي اين ارزشها موجب بالندگي جوامع و نشاط زندگي اجتماعي افراد
خواهد بود. بي ترديد يکي از پيامدهاي مهم و بر جسته نهضت حسيني احياي ارزشهاي
اسلامي و انساني است. اين حادثه عظيم توانست جامعه دنيوي را از آن سستياي که پس
از رحلت پيامبر پديد آمده بود، نجات دهد.
عبرتهای اخلاقی قیام عاشورا
-پایداری به عهد و وعده
درارشاد
مفيد آمده است: «قال الحسين(ع) اني لا اعلم اصحابا اوفي و لا خيراً من اصحاب
من
ياراني باوفاتر از ياران خود سراغ ندارم و بهتر از ايشان نميدانم.
امام
حسين(ع) در مقام مدح اصحاب خود، صفت وفا را بيان ميکند که خود درس بزرگي براي
همه انسانها است. پيمان شکني يک نوع بي بندوباري است که آدمي را بي اعتبار و بي
ارزش جلوه ميدهد. جامعه به پيمان شکنان اعتماد ندارد. امام حسين(ع)در يکي از
مواقف عاشورا سخت در بي وفايي مردم کوفه اظهار ناراحتي ميکند و آنها را نکوهش می
کندجامعه بداند که عهد شکني چه سرنوشت سياهي را در پي دارد، در حقيقت لعن ونفرين
امام حسين(ع) اختصاص به دسته خاصي ندارد، بلکه نفرتي است از هر انسان بيوفا و
کارشکن.
-سخاوت
دومين
درسي که از نهضت عاشورا ميتوان گرفت درس جود و سخاوت است.امام حسين(ع) مرد با
جود و کرم بود. آن حضرت در برخورد اول، آقايي و کرمش را نشان داد.
شيخ
مفيد ميگويد: در نزديکي کربلا حرّ با هزار سوار در گرماي طاقت فرساي نيمه روز در
برابرحسين(ع) ايستاد. امام حسين با يارانش عمامهها بر سر بسته شمشيرها را به
گردنآويزان نموده بودند. آن حضرت که (منبع جود کرم بود) آثار تشنگي در لشکر حرّ
ديد و به جوانان خود فرمود: اين مردم را آب دهيد و سيرابشان کنيد و دهان اسبانشان
را نيز تر کنيد، پس چنان کردند و به ترتيب با کيفيت خاصّي همه را آب دادند.
-استقامت و صبر
در
لهوف آمده است: امام حسين(ع) هنگام حرکت از مکه معظمه، در بين جمعيت ايستاد و
فرمود سپاس از آن خداوند است آنچه را که بخواهد انجام خواهد شد و هيچ قوه و نيرويي
جز به وسيله خدا نيست، و درود خدا بر رسول او. مرگ بر همه انسانها لازم شده،
همچون گردن بند بر گردن دختر جوان و چه بسيار مرا به ديدن گذشتگان خود مشتاق نموده،
مانند اشتياق يعقوب به ديدار يوسف و براي من برگزيده شده زميني که در آن کشته
خواهم شدکه به آن خواهم رسيد؛ گويا ميبينم که گرگهاي بيابان ميان نواويس و کربلا،
اعضاي بدنم را پاره پاره کرده تا که شکمهاي گرسنه خود را سير نموده و انبانهاي
خالي خود را پرنمايند. از روزي که با قلم قدرت نوشته شده، مفرّي نيست. خشنودي
خدا خشنودي ما اهل بيت است. بر بلاي او شکيباييم و اوست که بر صبرمان پاداش ميدهد،
هرگز قرابت از رسول خدا جدا نميشود، او که به منزله پود جامه به آن حضرت پيوسته
است.
بلکه
همه در بهشت در حضور او خواهند بود، زيرا آنها نور چشم پيامبر و وسيله تحقق يافتن
و عينيت پيدا کردن وعدههاي اويند. آگاه باشيد هر که در راه ما آماده جانبازي است
و از شهادت و ملاقات خداوند خشنود است پس بايد که با ما کوچ کند، چون- اگر خدا
بخواهد - صبح فردا من کوچ خواهم کرد.»:
علاقه
به نماز و نيايش و به پا داشتن فرایض دینی
طبري
مينويسد: امام حسين(ع) از سپاه کوفه براي اداي نماز و دعا يک شب رامهلت خواست
بعد از مکالمه حضرت ابي الفضل(ع) با شمر در عصر تاسوعا و بازگو کردن جريان
محضرمبارک برادر عزيزش حسين(ع) حضرت فرمود: به سوي آنها برگرد و امشب را تا صبح
مهلت بگير، اميد آن که ما براي خشنودي خدا امشب را نماز گزارده و او را بخوانيم و
طلب آمرزش کنيم. به راستي که من نماز براي خدا و تلاوت کتاب او و دعا و استغفار
زياد را دوست دارم».
-نکوهش از هواهاي نفس
امام حسين(ع) در يکي از خطبهها اشاره ميکند که مردم دچار متابعت هواي
نفس شدند و شيطان بر آنها غالب شد و دين لقلقه زبان بيش نيست: «يحوطونه مادرّت
معايشهم». به هر سو که نفع خود را ببينند به همان سو زبان را ميگرداند و قدم
برميدارند.
امام
در ملاقات خصوصي با پسر سعد به اين مطلب صريحاً گوشزد نمود.
در
پايان وداع به حضرت امام زين العابدين(ع) ميفرمايد :
«استخوذ عليهم الشيطان فانساهم ذکر
الله؛ اينها از ذکر خدا غافل شدند و دربست در اختيار شيطان و هواي نفس قرار گرفتند».
آري،
اين همه بيچارگي و سيه روزي که دامن گير دولتهاي وقت، مخصوصاً امريکاي جنايت کار
شده همه به سبب حکومت هواي نفس بر آنان است که در راه رسيدن به آن از هيچ جنايتي
پروا ندارند. ميليونها مردم بي گناه را فداي خواهشهاي نفسي خود ميکنند.
امام
حسين(ع) در وصيت نامه خود به محمد بن حنيفه فرمود:
«من به هواي نفس و رسيدن به مقام و جاه
خارج نشدم».
جانها
فداي حسيني که با قيام خود دين خدا را ياري کرد و مردم را به اخلاق فاضله دعوت
نمود. بني اميه را به جهان اسلام شناساند.
جواد نوری زاده کارشناس فرهنگی
اداره تبلیغات اسلامی شهرستان بناب